به گزارش خبرنگار «وطن آنلاین»؛ افشین علاء؛ شاعری که در فتنه سال 88 همراه فتنه گران بوده و در انتخابات شورای شهر امسال رد صلاحیت شده است در شعری مداحانه با مطلع " دوباره اسب سخن ،زین کن" از هاشمی دعوت کرده تا به تریبون نماز جمعه برگردد.شعری که در پایگاه اصلاع رسانی هاشمی رفنسجانی هم منتشر شد.
گفتنی است افشین علاء که بنا به گفته خود "دلیل رد صلاحتش برای شرکت در انتخابات شورای شهر، عدم التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه" بوده است، پیش از این نیز برای بازگشت شجریان هم شعری مداحانه شروده است.
هاشمی رفسنجانی پس از همراهی با فتنه 88 و خطبه های افراطی خود علیه نظام جمهوری اسلامی در 26 تیرماه همان سال از تریبون نماز جمعه تهران کنار رفت. اگرچه از آن زمان تا کنون 4 سال گذشته و بر کهولت سن و ضعف جسمانی هاشمی افزوده شده و دیگر کسی منتظر حضور او در پشت تریبون نماز جمعه نیست اما پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری، وی و همراهانش تلاش های بسیاری کردند تا با ایجاد فضای رسانه ای، خود را به تریبون های نماز جمعه نزدیک کنند.
گفتنی است که ماه گذشته سایت هاشمی رفسنجانی در یادداشتی تحت عنوان « نامه متفاوت جوانان بم به امام جمعه تهران / مردم تا کی باید دلتنگ نماز هاشمی بمانند؟» خواستار بازگشت هاشمی به نماز جمعه شده بود. از سوی دیگر هفته پیش هم فاضل میبدی؛ از نزدیکان هاشمی در روزنامه آرمان روابط عمومی که از جمله رسانه های نزدیک به هاشمی است نوشته بود: « امام جمعۀ عقلانیت و اعتدال کجاست؟» . این مطلب نیز در سایت هاشمی بازنشر پیدا کرد.
لازم به ذکر است که چندی پیش فائزه هاشمی هم پس از آزادی از زندان در جمع زنان فعال اصلاح طلب گفت: « این را باید بگویم که پدرم بعد از نمازجمعه تاریخیاش خودش دیگر به نماز جمعه نرفت، البته هر ماه با وی برای حضورش در نماز جمعه تماس گرفته میشد. هاشمی در پاسخ به اینکه احتمال بازگشتن آیتالله هاشمی به نماز جمعه وجود دارد، اظهار کرد: هر چیزی امکان دارد و وقتی ما در انتخابات اینگونه پیروز شدیم پس احتمال هر چیز دیگری میرود.»
شعر افشین علاء که مملو از جسارت و اهانت به منتقدان هاشمی رفسنجانی است؛ توسط سایت هاشمی رفسنجانی با تیتر « شعری درباره نماز جمعۀ هاشمی» منتشر شده است که در ذیل آن را می خوانید:
دوباره اسب سخن ،زین کن
که سخت تشنۀ تدبیریم
بفکر چاره و مرهم باش
که زخم خوردۀ تزویریم
چه جای شکوه که می دانم
تویی که با خبر از دردی
تویی که با همه ناکامی
هنوز هم یار جوانمردی
سخن به مدح نمی گویم
خدا ز صدق من، آگاه است
چه جای مدح؟ که از هر سو
هزار حادثه در راهست
چه گرگها ، که کمین کردند
چه شیرها ، که به زنجیرند
چه مارها که رها هر سو
چه بالها، که زمین گیرند
عدو از آن سبب از هر سو
کنون شکست تو را خواهد
که چشم زخم وطن، امروز
شفای دست تو را خواهد
دوباره خطبه بخوان، ای مرد
دوباره خطبه بخوان، ای یار
دوباره شور و حلاوت بخش
به جمعه های کسالت بار
دوباره خطبه بخوان تا خلق
شود دوباره سراپا گوش
دوباره رشک برد دشمن
شود شغال و زغن، خاموش.