جوان آنلاین: مرحوم سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران از زمان ساسانیان تا انقراض امویان صفحه ۴۲ مینویسد:
«در زمینه تشکیل خانواده نکته جالب دیگر که در تمدن ساسانی دیده میشود، این است که، چون پسری به سن رشد و بلوغ میرسید، پدر یکی از زنان متعدد خود را به عقد زناشویی وی در میآورده است. نکته دیگر این است که زن در تمدن ساسانی شخصیت حقوقی نداشته است و پدر و شوهر اختیارات بسیار وسیعی در دارایی وی داشتهاند. هنگامی که دختری به ۱۵ سالگی میرسید و رشد کامل کرده بود، پدر یا رئیس خانواده مکلف بود او را به شوی بدهد. اما سن زناشویی پسر را ۲۰ سالگی دانستهاند و در زناشویی رضایت پدر شرط بود. دختری که به شوی میرفت دیگر از پدر یا کفیل خود ارث نمیبرد و در انتخاب شوهر هیچ گونه حقی برای او قائل نبودند. اما اگر در سن بلوغ، پدر در زناشویی وی کوتاهی میکرد حق داشت به ازدواج نامشروع اقدام بکند و در این صورت از پدر ارث نمیبرد.
شماره زنانی که مردی میتوانست بگیرد نامحدود بود و گاهی در اسناد یونانی دیده شده که مردی چند صد زن در خانه داشته است. اصول زناشویی دردوره ساسانی- چنانکه در کتابهای دینی زردشتی آمده- بسیار پیچیده و در هم بوده و پنج قسم زناشویی رواج داشته است:
۱- زنی که به رضای پدر و مادر، شوهر میرفت فرزندانی میزاد که در این جهان و آن جهان از او بودند و او را «پادشاه زن» میگفتند.
۲- زنی که یگانه فرزند پدر و مادرش بود، او را «اوگ زن» یعنی زن یگانه میگفتند و نخستین فرزندی که میزاد به پدر و مادرش داده میشد تا جانشین فرزندی بشود که از خانه آنها رفته است و شوهر کرده و پس از آن این زن را هم «پادشاه زن» میگفتند.
۳- اگر مردی در سن بلوغ بیزن میمرد، خانوادهاش زن بیگانهای را جهیز میداد و او را به کابین مرد بیگانهای در میآورد و آن زن را «سذر زن» یعنی زن خوانده میگفتند و هرچه فرزند او میزاد، نیمی به آن مرد مرده تعلق میگرفت و در آن جهان فرزند او میشد و نیمی دیگر از آن شوهر زنده بود.
۴- زن بیوهای که دو بار شوهر کرده بود «چغر زن» میگفتند که به معنی چاکر زن یعنی زن خادمه باشد، و اگر از شوی اول خود فرزند نداشت او را «سذر زن» میدانستند...
۵- زنی که بیرضای پدر و مادرش به شوهر میرفت، در میان زنان پستترین پایه را داشت و او را «خودسرای زن» یعنی زن خودسر میگفتند و از پدر و مادر خود ارث نمیبرد مگر پس از آنکه پسرش به سن بلوغ برسد و او را به عنوان «اوگ زن» به عقد درآورد.
در قوانین اسلام هیچ یک از ناهمواریهای گذشته در مورد ارث وجود ندارد. چیزی که در قوانین اسلامی مورد اعتراض مدعیان تساوی حقوق است این است که سهم الارث زن در اسلام معادل نصف سهم الارث مرد است. از نظر اسلام پسر دو برابر دختر و برادر دو برابر خواهر و شوهر دو برابر زن ارث میبرد. تنها در مورد پدر و مادر است که اگر میت فرزندانی داشته باشد و پدر و مادرش نیز زنده باشد، هریک از پدر و مادر یک ششم از مال میت را به ارث میبرند. علت اینکه اسلام سهم الارث زن را نصف سهم الارث مرد قرار داد وضع خاصی است که زن از لحاظ مهر و نفقه و سربازی و برخی قوانین جزایی دارد؛ یعنی وضع خاص ارثی زن معلول وضع خاصی است که زن از لحاظ مهر و نفقه و ... دارد.
اسلام به موجب دلایلی که در مقالات پیش گفتیم مهر و نفقه را اموری لازم و مؤثر در استحکام زناشویی و تأمین آسایش خانوادگی و ایجاد وحدت میان زن و شوهر میشناسد. از نظر اسلام الغاء مهر و نفقه و خصوصاً نفقه موجب تزلزل اساس خانوادگی و کشیده شدن زن به سوی فحشا است و، چون مهر و نفقه را لازم میداند و به این سبب قهراً از بودجه زندگی زن کاسته شده است و تحمیلی از این نظر بر مرد شده است، اسلام میخواهد این تحمیل از طریق ارث جبران بشود. لهذا برای مرد دو برابر زن سهم الارث قرار داده است. پس مهر و نفقه است که سهم الارث زن را تنزل داده است.»
بر گرفته از کتاب نظام حقوقی زن در اسلام
استاد شهید مرتضی مطهری