ویلموتس، دنیزلی و استراماچونی با علم به اینکه شرایط ایران چگونه است به کشورمان آمدند، اما نباید برای فراهم کردن راه فرار برای مدیرانی که سالهاست فوتبال را به این روز کشاندهاند از آنها نام برد.
میتوان استراماچونی، دنیزلی و ویلموتس را به اشکال مختلف زیر سؤال برد؛ اینکه گفته میشود اولی برای ثابت کردن خودش به ایتالیاییها آمده بود و با اولین پیشنهاد چربوچیلی به بهانه عدم پرداخت مطالباتش رفت، دومی با وجود خریدهای میلیاردی باز هم نتوانست روند موفقیتآمیزی را در پیش بگیرد و دستآخر هم بیهیچ ثمرهای برای تراکتور راهی کشورش شد و سومی نیز بدون داشتن نقطهای مثبت در کارنامهاش با دو ناکامی بزرگ برابر عراق و بحرین دستمان را در پوست گردو گذاشت، اینها همه و همه بهانههای واهی برای پاک کردن صورتمسئله و انداختن توپ به زمین دیگری هستند!
آنچه طی هفتههای اخیر فوتبال ایران را به چالش کشیده و در هفتههای آتی نیز با همین روند در سایر تیمها پیش خواهد رفت، فقط و فقط حاصل بیکفایتی مدیرانی است که به واسطه رفاقتها و لابیهای قوی روی کار میآیند و بیکفایتی بالادستیهایی که چشم بر اتفاقات ناگوار میبندند تا امروز شاهد چنین آشفتهبازاری باشیم.
میتوان برای هریک طوماری نوشت و محکومشان کرد. البته در دادگاه یکطرفه خودمان تا بار دیگر پای مقصران اصلی از این مهلکه بیرون کشیده شود. واقعیت، اما با آنچه آقایان به زبان میآورند تفاوت بسیار دارد. البته کسی را که به دنبال واقعیت و حل کردن اساسی معضلاتی از این دست باشد. اینکه مربی پروازی قبل از بازی مهم قراردادش را فسخ کرده، افشاگری برای آگاه ساختن مردم از اتفاقات نیست، بلکه بهانهجویی برای مبرا کردن مدیرانی است که در چشم مردم نگاه میکنند و حرفهایی را به زبان میآورند که خلاف واقعیت است.
تاج صراحتاً میگوید وزارت در جریان صفرتاصد قرارداد ویلموتس بوده، قراردادی که آقایان حاضر نیستند یکی، دو بند از آن را به اطلاع مردم برسانند، شاید، چون مشخص میشود که چه افتضاحی به بار آوردهاند و غیرواقعی بودن ادعاهایشان مبنی بر درس گرفتن از قرارداد قبلی فاش میشود!
عضو هیئتمدیره استقلال ادعا میکند که کوچکترین قانونشکنی در قرارداد سرمربی این تیم نشده و حرفی به میان نمیآورد در این مورد که مربیان و بازیکنان خارجی اگر دو ماه حقوق دریافت نکنند میتوانند یکطرفه فسخ کنند و ترجیح میدهد مدام این مسئله را تکرار کند که مرد ایتالیایی به دنبال کم کردن مدت قراردادش از دو به یک سال بوده، آنهم به دلیل رسیدن یک پیشنهاد چربوچیلی!
البته تاج و خلیلزاده باید هم اینگونه یکهتازی کنند، وقتی هیچ مقام بالادستی گوششان را بابت خطاهای غیرقابل بخششی که دارند، نمیگیرد. پس خیلی هم عجیب نیست اگر آقایان در ادامه خیالبافیهای خود مدعی شوند از ویلموتس و استراماچونی شکایت هم میکنند. ادعایی که پیشتر رویانیان در قبال ژوزه داشت، اما پیرمرد اخراج شده از پرسپولیس نه فقط غرامت نداد، بلکه بیش از ۱۰ میلیارد نیز به جیب زد و رفت، بیآنکه کسی مدیرعامل وقت پرسپولیس را زیر سؤال ببرد یا او را بازخواست کند.
اما نوک پیکان انتقادات به وزیر ورزش است که به عنوان متولی ورزش و رئیس مجمع سرخابیها نه نظارتی بر قراردادها دارد که اگر داشته باشد و سکوت کند به همان اندازه مقصر اوضاع کنونی است که نداند و بیخبر باشد.
وزیری که گرفتن مبالغ کلان از دولت برای لاپوشانی اشتباهات فاحش فوتبال و لابی کردن با وزارت امور خارجه برای ماستمالی حاشیههای باشگاهها حی و حاضر است، اما بهرغم تمام ادعاهایش کوچکترین اطلاعی از اوضاع منهای فوتبالیهایی که این روزها در سختترین شرایط برای کسب سهمیه المپیک تلاش میکنند، ندارد.
انتظاری برای حلوفصل اصولی حاشیههای این روزهای فوتبال نیست. حاشیههایی که از رده ملی گرفته تا باشگاهی با افتضاحات مدیریتی دست به گریبان است، نه بحران مربیان خارجی. مسلماً حواشی امروز، از بیکفایتی مدیرانی است که سالهاست فوتبال را احاطه کردهاند و به فساد کشاندهاند. فساد گستردهای که برای بیرون کشیدن ظاهری پای خود بهترین راه انداختن تقصیرات بر گردن اجنبیهایی است که به هر شکلی یک به یک از تیمهای ملی و باشگاهی جدا میشوند. اما آیا قراردادهایی که با آنها عقد شده، اصولی بوده و مدیران به آن پایبند بودند و کسی جرئت نطق کشیدن برابر آنها را داشت؟
بدون شک پاسخ منفی است و به وضوح میتوان دید که این بیکفایتی مدیریتی در فوتبال است که فسخهای یکطرفه یا دوطرفه و بدهیهای هنگفت و به جوی ریختن پول ملت از بیتالمال را به دنبال دارد!