سرويس سبک زندگی جوان آنلاين: امروز در اهمیت آموزش و نقش آن در رشد و پیشرفت جوامع چه از لحاظ اجتماعی، چه اقتصادی و حتی سیاسی شکی نیست. چه بسیار جوامعی که سالها دچار عقبماندگی از دنیای روز بودهاند و با اتکا بر آموزش و تقویت آن، در کمتر از یک دهه به رشد چشمگیری نائل آمدهاند.
امروز کشور ما با معضلاتی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی روبهرو است که ریشه همه آنها را میتوان در عدم آموزش صحیح جستوجو کرد. به عنوان مثال بهرغم همه تبلیغات جهت فرهنگسازی در حوزههایی، چون ترافیک و محیطزیست، متأسفانه همچنان شاهد خیل شهروندانی هستیم که قوانین عبور و مرور را رعایت نمیکنند، هنگام رانندگی سبقت بیجا میگیرند و باعث تصادف و افزایش حجم ترافیک میشوند، در کوچه و خیابان بهسادگی زباله میریزند، بهداشت فردی را در اماکن عمومی رعایت نمیکنند و...
همه این موارد ریشه در عدم درک درست این اشخاص از زندگی در جامعه و اصول جوامع مدنی دارد و تنها مرجعی که میتواند و باید این اصول را در وجود اشخاص نهادینه سازد، مدرسه و سایر مراکز آموزشی است که دوران کودکی و نوجوانی ما در آن سپری میشود، اما متأسفانه شاهد هستیم که بخش عظیمی از برنامههای مدارس و مراکز آموزشی صرف تدریس و آموزش مواد درسی میشود که آگاهی یا عدم آگاهی از آنها هیچ نقشی در زندگی آتی و رشد شخصیتی کودکان و نوجوانان ندارد. بخش عظیمی از بودجه، شهریه و زمانبندی مدارس صرف آزمونهای مختلف و بعضاً غیراستانداردی میشود که بهسادگی و بدون در نظر گرفتن اصول و استانداردهای آموزشی نقش ارزیابی و تعیین آینده دانشآموزان را بر عهده دارند.
اولین گام جهت بهبود وضعیت آموزشی کشور، درک صحیح از آموزش و اهداف آن است. در دنیای امروز اگر ادعا کنیم همهچیز نیاز به آموزش دارد، پربیراه نگفتهایم. دنیای امروز ما دنیایی پیچیده با قوانین اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیچیده است و همین امر، نیاز به آموزش را صد چندان کرده است.
از جمله نخستین سؤالاتی که درباره آموزش و اهداف آموزش مطرح میشود میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- آیا آموزش تنها بر عهده مدارس و خانوادههاست یا سایر سازمانها و نهادها نیز حق ورود به این امر را دارند؟
۲- هدف از آموزش چیست؟
۳- روش صحیح آموزش چیست؟
با توجه به پیچیدگیهای دنیای امروز، نیاز به آموزش در همه زمینهها بهوفور احساس میشود. آموزش، امروزه فراتر از ایجاد توانایی خواندن و نوشتن است و زمینههایی، چون رفتار اجتماعی، رفتار سازمانی، چگونگی احترام به قوانین و کاربرد صحیح آنها، رفتار در خانواده، توانایی رفع مشکلات شخصی، خانوادگی، سازمانی و... را دربر میگیرد؛ بنابراین به جرئت میتوان گفت: امروزه امر آموزش به مسئله حائز اهمیتی در تمامی بخشها و اقشار جامعه تبدیل شده و وظیفه این مهم را به فراتر از محیط مدرسه و خانواده انتقال داده است.
هدف از آموزش را میتوان افزایش توانایی انسان در امور زندگی و مواجهه با مسائل و مشکلاتی دانست که هر شخص طی زندگی با آن روبهرو میشود. این توانایی گاه فیزیکی، گاه معنوی، گاه علمی و گاه رفتاری است.
پس از تعریف آموزش و هدف از آن، مهمترین مسئله در این باب، روش یا روشهای صحیح آموزش است. اهمیت آموزش و کاربرد آن بر کسی پوشیده نیست، اما چگونگی آموزش امری است که در کشور با راهکارها و سلایق مختلفی روبهرو شده است و هنوز هم نظر کامل و جامعی در این باب ارائه نشده است. شاهد این مدعا را در تغییرات دائمی کتب درسی مدارس، مراجع بسیار متنوعی که برای هر مبحث درسی توسط اساتید دانشگاه ارائه میشود یا سلایق مختلف آموزشگاههای زبان در انتخاب و تدریس کتب زبان (که متأسفانه در نهایت به موفقیت چندانی نیز نمیانجامد) میتوان جستوجو کرد.
با وجود تغییرات پیوسته کتب درسی و ادعای کارشناسان آموزشی مبنی بر بررسی محتوای مطالب، اما همچنان شاهد محتوایی نهچندان کارآمد در کتب درسی مدارس هستیم. فرمولها و روابط پیچیده ریاضی که بعضاً حتی در سطوح آکادمیک نیز کاربرد چندانی ندارد، الزام به حفظ نام مناطق و مکانهای جغرافیایی نقاطی از جهان که از لحاظ ژئوپلیتیکی ارتباط چندانی با کشور ما ندارند و نیز ظاهر نهچندان جذاب کتبی مانند کتاب زبان انگلیسی مدارس از نمونههای این بیمحتوایی است.
اما بهسادگی میتوان با یاری گرفتن از اساتید مجربی که سابقه طولانی و تجربه تدریس دارند مطالب زاید کتب درسی را حذف و مطالبی متناسب با جغرافیا، فرهنگ، تاریخ و نیازهای علمی واقعی کشور را جایگزین ساخت.
نکته دیگر اینکه متأسفانه تکیه بر اصول تئوری بهویژه در دانشگاههای کشور، مانع یادگیری عمیق دانشجویان و در نتیجه خروج خیل عظیم فارغالتحصیلانی شده که فاقد مهارت و توانایی لازم جهت ورود به بازار کار و رفع نیازهای کشور هستند که همین امر خود یکی از عوامل افزایش نرخ بیکاری در کشور است.
راهحل این معضل را میتوان در افزایش امکانات و پتانسیلها جهت تجهیز کارگاهها و آزمایشگاههای دانشگاهی و اردوهای علمی دانست. به نظر میرسد آموزش امروز کشور باید فراتر از کلاسهای درس باشد و سعی بر آن باشد که هر مکانی را با خلاقیت به کلاس درس تبدیل کرد.
معضل دیگر به مقوله آزمونمحوری برمیگردد. شمار زیاد آزمونهایی که در سطوح مختلف آموزشی انجام میشود و صرف هزینههای سنگین از بودجه مدارس و محل شهریههای دریافتی، از دیگر عواملی است که معنا و اهداف اصلی آموزش را در حاشیه قرار داده است. در این میان، مدارس و مؤسسات غیردولتی نیز با حجم عظیم تبلیغات و وعده قبولی در این آزمونها و هزینههای هنگفتی که از خانوادهها دریافت میکنند، به این معضل دامن زدهاند.
گرچه متولیان نظام آموزش عالی تصمیم به حذف کنکور گرفتهاند، اما همچنان دانشآموزان و خانوادهها با کوه هزینههای مرتبط با آزمونها روبهرو هستند. در این زمینه طراحی هرچه سریعتر یک سیستم سنجش جهت ارزیابی علمی، کشف استعدادها و کمک به انتخاب رشته دانشآموزان بر اساس واقعیات مهارت فردی، علایق و نیازهای صنعت و جامعه میتواند راهگشای آموزش کشور باشد. بهعلاوه، ارزیابی صحیح دانشآموزان طی سالهای ابتدایی و دبیرستان نیز از جمله مواردی است که باید به شکل جدی پیگیری و بازبینی شود چراکه ارزیابی امروز مدارس ما بیشتر بر مبنای حفظ ظاهر کلمات و کسب نمره کتبی است و بسیاری از دانشآموزان با کاربرد عملی دروس و عمق مطالب آشنایی چندانی ندارند.
در خاتمه باید موضوع را خلاصه و تأکید کرد که متأسفانه نظام آموزشی کنونی کشور هیچ نسبت و ارتباطی با زندگی و اشتغال دانشآموزان و دانشجویان ندارد و ادامه این روند، معضلات بزرگتری را در آینده برای جامعهمان ایجاد خواهد کرد. امید است با همیاری و همدلی مسئولان، اولیا و مربیان و سایر افرادی که به هر شکل با مسئله آموزش در کشور درگیر هستند و در پی ارتقای سطح آموزش در کشور عزیزمان هستند شاهد رفع موانع آموزشی و برداشت نتایج مثبت حاصل از آن باشیم.