شاید در مورد برخی موضوعات حرف زدن کمی سخت باشد. آن هم سالی یک بار و به بهانه مناسبتی که در تقویم ثبت شده است. در مورد معلولان فقط حرف زدن بزرگترین بیتوجهی و بیاحترامی به آنها است، چون آنها منتظر عمل هستند. منتظر کاری که حداقلها را برایشان مهیا کند و بتوانند در حد یک رفت و آمد معمولی، یک حقوق متوسط و یک زندگی ساده روزگارشان را سپری کنند.
حالا روز جهانی معلولان از راه رسیده و حتماً باز هم چند مدیر و رئیس گرد هم میآیند تا در همایش و سمینار و نشستهایشان، یک بار دیگر یک میلیون و ۴۰۰ هزار معلولی را که در سازمان بهزیستی کشور پرونده دارند، سوژه خود کنند تا امروزشان هم به شب برسد. درست مثل دیروز و پارسال و سالهای قبل.
۱۲ آذر مصادف با سوم دسامبر و «روز جهانی معلولان» است. روزی که قرار بوده به منظور ارتقای آگاهی از معضلات و مشکلات معلولان، کوشش برای احقاق حقوق مدنی و منزلت اجتماعی آنها و تأکید بر حذف تبعیض علیه آنها برای معلولان نامگذاری شود.
البته در تعریف معلولیت هم آمده که معلولیت عبارت است از ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از فعالیتهای عادی زندگی فردی یا اجتماعی که به علت وجود نقصی مادرزادی یا اکتسابی در قوای جسمانی یا روانی اطلاق میشود که معمولاً در اثر حوادث، آتشسوزی، تصادفات، مسمومیتها یا بیماریهای مزمن به صورت اکتسابی یا عوامل مادرزادی در افراد ایجاد میشود.
نمیدانیم چرا معلولان زیاد دیده نمیشوند. شاید به خاطر این است که کم در موردشان حرف میزنیم یا بیش از حد حرف میزنیم! اما هر چه هست در حالی که روز جهانی معلولان برای جبران توجه افکار عمومی در جهت رعایت حقوق معلولان در تمام جوامع در نظر گرفته شده، اما در ایران هنوز هم تأمین وسایل کمک توانبخشی مانند عصا، پای مصنوعی، بریل، ویلچر و دیگر وسایل یکی از عوامل اصلی و نیازهای مهم است؛ مایحتاجی که سلامت روان معلولان را تحت تأثیر قرار میدهد. در کنار تمام اینها هم اکنون کمبود باتری سمعک یکی از معضلاتی است که قشر معلولان ناشنوا با آن دست و پنجه نرم میکنند.
متأسفانه در کنار تمام کمبودها، یکی از بزرگترین دردهای معلولان شهرستانی این است که اصلاً به چشم نمیآیند. گویی اگر حرفی هم زده میشود در مورد معلولان شهرنشین است و شهرستانیها و روستانشینان باید با درد خود بسوزند و بسازند.
هم اکنون یکی از معضلات اصلی معلولان دریافت خدمات پزشکی و درمانی است که باید توسط وزارت بهداشت به افراد ارائه شود و با توجه به عدم شمول بیمهها و افزایش نرخ خدمات درمانی، بهزیستی معتقد است بار مضاعفی را به بودجه این سازمان وارد کرده است.
ورود به زندگی معلولان آنقدر سخت و شنیدن مشکلاتشان دشوار است که کمتر کسی میتواند دردهای آنان را حتی تصور کند. هم اکنون تنها ۲۰درصد از معلولان مستمری معلولان را دریافت میکنند. این افراد در مجموع ۱۶۳ هزار تومان مستمری و یارانه از دولت دریافت میکنند به عبارت دیگر مستمری معلولان با نرخ گوشت کیلویی ۸۰ هزار تومان کفاف دو کیلو گوشت را میدهد. اگر بخواهیم این پول را به یک قرص نان برای هر وعده و چند عدد تخم مرغ بدون روغن هم تقسیم کنیم، حتماً به یک هفته هم نمیرسد.
در قانون حمایت از حقوق معلولان قید شده مستمری معلولان باید برابر با حقوق کارگری باشد. این در حالیست که در حال حاضر معلولان یک نهم حقوق را برای مستمری خود دریافت میکنند و حدود ۴۰ هزار معلول خانواده ندارند و از معلولیت شدیدی نیز برخوردارند. حرف زدن برای مسئولان راحتتر از آب خوردن است. سال گذشته و در چنین روزهایی بود که معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی ادعا کرده بود نیاز به وسایل توانبخشی در مناطق محروم تقریباً به صفر رسیده است.
اما حالا نوسانات قیمت ارز را بهانه قرار داده است و این امر را دلیلی برای تأمین نشدن مایحتاج و امکانات مورد نیاز معلولان عنوان میکنند.
در تقسمبندی معلولان ایران مشخص میشود که ۱۴درصد ناشنوا یا کمشنوا هستند، ۱۰ درصد نابینا یا کمبینا، ۴۲ درصد معلولیت جسمی حرکتی، ۲۰ درصد معلول ذهنی و ۵ تا ۶ درصد هم معلول روانی هستند. هر چند زمانی که علی ربیعی بر مسند وزارت کار تکیه زده بود معتقد بود که یک و نیم میلیون معلول شدید در کشور وجود دارد.
وجود این رقم معلول در کشور بسیار قابل توجه است ولی نکته حائز اهمیت این است که هر چه به استانهای مرزی نزدیک میشویم، معلولیت با فقر بیشتر گره میخورد. همچنین همراهی معلولیت و فقر از پدیدههای تأسفبرانگیزیست که در کشور رخ داده است. از طرفی کهنسالی نیز با معلولیت در حال ترکیب است و بدتر از آن نیز ترکیب کهنسالی، معلولیت و فقر با هم است.
شاید لایحه حمایت از معلولان بسیاری از آرزوها و آمال معلولان را در دل خود گنجانده باشد. لایحهای که روزی میگفتند نقطه قوت دولت است، زیرا اثرات بسیار مبارکی خواهد داشت، اما حالا معلوم شده این لایحه هم آنقدرها برای معلولان نبوده و یک بازی بین دولت و مجلس بوده تا مدتی را هم با آن وقتشان را سپری کنند؛ لایحهای که چند سال است دست به دست میشود و در این مدت، معلولانند که زجر میکشند و به سختی روز و شبشان را سپری میکنند.