يك: كسب و كارها در كنار بُعد مالي و تجاري، وجوه مهم فرهنگي هم دارند. هر ملتي به شيوهاي كه در فرهنگ عمومي و مناسبات فرهنگياش نهادينه شده كسب و كار خود را دنبال ميكند. از همين روست كه ملتهايي در صنعت موفقترند، ملتهايي در گردشگري، افرادي در تجارت استعداد دارند و افرادي ديگر در زمينهاي ديگر.
دو: تصاوير تجمع گروهي از آژانسداران تهران در جلوي مجلس عليه دو اپ «اسنپ» و «تپسي» كه خدمات اينترنتي جابهجايي مسافر در تهران ارائه ميكنند، از يك زاويه فرهنگي قابل بررسي است. در چند ماهي كه از آغاز فعاليت اين نرمافزارهاي موبايلي ميگذرد و البته پيشتر درباره دو اپ ارائهدهنده خدمات رايگان خريد و فروشهاي اينترنتي، گاه و بيگاه زمزمههايي مبني بر توقف فعاليت اين اپليكيشنها شنيده ميشد. ماجرا از اين قرار است كه مثلاً وقتي رسانههاي سنتي سفارشگيرنده آگهيهاي خريد و فروش ميبينند كه بازار آنها با ورود اپليكيشنهاي اينترنتي رو به تهديد است و سهولت و آنلاين و رايگان بودن استفاده از اين نرمافزارها فضايي را فراهم آورده كه مشتريها بيشتر تمايل دارند در اين نرمافزارها دنبال خدمت بگردند. آنها احساس خطر ميكنند همچنان كه چند ماه پيش رئيس اتحاديه بنگاههاي مسكن در تهران اعلام كرد به هر زحمتي كه شده جلوي فعاليت فلان اپليكيشن را خواهد گرفت، چون اين اپليكيشن عملاً بنگاهداران را از كار بيكار كرده است.
سه: ما در اين نوشته كوتاه درباره ابعاد اجتماعي اين موضوع سخن نميگوييم بلكه آنچه محور اين نوشته است، انديشيدن درباره مقاومتهاي فرهنگي است كه از سوي طبقهاي در جامعه به وجود آمده است. چرا اين مقاومتها وجود دارد؟ و آيا اساساً ميتوان درباره اين بهمني كه سرازير شده و به تدريج همه ساحتهاي زندگي ما را دربر ميگيرد، مقاومت كرد؟ متأسفانه ما بخش اعظمي از انرژيمان را در يك دهه گذشته مصروف تلاشهاي سلبي درباره رشد فضاي مجازي در كشور كرديم و مطابق با اين ديدگاه نوشتهها و هشدارها و تشريحها بيشتر به سمت فضاهاي سلبي رفت اما كمتر به اين موضوع پرداختيم كه اگر امروز مجازي شدن روابط زندگي ما اولاً امري گريزناپذير است و در ثاني نميتوان به صورت مطلق ارزشيابي كرد و گفت اين فضا كاملاً عليه اعتقادات و باورها و آموزههاي اخلاقي و ملي و ديني ماست، در آن صورت چه كنيم كه بازيگران موفقي در اين عرصه باشيم؟
چهار: آنچه امروز در تجمعات فعالان اصناف عليه اينترنتي شدن فضاي كسب و كار يا تهديد رؤساي اتحاديهها به مقابله با اين نرمافزارها ديده ميشود، نتيجه منطقي آن چيزي است كه ما در يك دهه گذشته دنبال و عموماً از زاويهاي سياه به مسئله نگاه كردهايم. به عبارت ديگر ما اگر اين موضوع را ميپذيرفتيم كه جهان به سمت يك پوستاندازي بزرگ در اينترنتي شدن ساحتهاي زندگي از جمله فضاي كسب و كار ميرود و اين فرهنگ را اشاعه ميداديم و به اصناف و فعالان اين حوزه آموزشهاي لازم ارائه ميشد كه به اين زاويه جديد مجهز باشند و كسب و كارهاي خود را با اقتضائات جديد زندگي و فناوريهاي نو تطبيق بدهند، امروز كمتر شاهد شوك اينترنتي شدن در ميان فعالان بازار بوديم.
پنج: اگرچه ممكن است اين اتفاقات در ذهن كساني كه منافع و فضاي كسب و كار خود را در خطر ميبينند، يك بيرحمي بزرگ تعبير شود و آنها به اين صورت بخواهند انتقام اين جهان بيرحم اينترنتي را از اپليكيشنها و نرمافزارها بگيرند اما بيرحمي بزرگتر آنجاست كه ما تصور كنيم ميتوان پشت به مسائل و چالشها و اقتضائات جديد دنياي فناوري ايستاد و آنها را نديد و به اين صورت مسئله را حل كرد. به نظر ميرسد بازار ما به يك پوستاندازي بزرگ در اين حوزه نيازمند است اما اين پوستاندازي نه در تجمع جلوي مجلس و خط و نشان كشيدن و تهديد اپليكيشنها كه در درك اقتضائات نوين دنياي امروز خواهد بود.