کد خبر: 735965
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۱

در زمان عمليات كربلاي5 ‌من مسئول گروهان ادوات بودم. به آقاي اسماعيل تقي‌لو فرمانده گردان گفتم كه قبل از ورود به عمليات سلاح‌ها را در ميدان تير امتحان كنيم. قبول كرد و در حين اين كار متوجه شديم ميني‌كاتيوشا كار نمي‌كند. از مسئول قبضه خواستم گلوله‌ را خارج كند. بعد خودم آن را درون خود لوله گذاشتم كه انفجاري رخ داد و آتش من و دو نفر ديگر از بچه‌ها را مجروح كرد. راننده كه كارمند شهرداري بود ترسيد و مدام به سر و صورتش مي‌زد. گفتم: «تو ديگر چرا داد مي‌زني. سريع ماشين را روشن كن و ما را به بهداري لشكر ببر.» ناگفته نماند دو مجروح ديگر از شدت سوختگي فرياد مي‌زدند و به هر ترتيبي كه شده به بيمارستان كلانتري انديمشك رسيديم.

بعد از سه يا چهار روز دوباره در عمليات كربلاي5 شركت كرديم. چون در منطقه مورد نظرمان پيشروي خوبي داشتيم، عراقي‌ها هر لحظه تك مي‌زدند. از هر طرف هم بمب شيميايي و انواع بمب‌هاي ديگر را به سمت ما شليك مي‌كردند. طوري كه از شدت انفجار سنگرهاي ما مثل گهواره تكان مي‌خوردند. از هر دو طرف آتش زيادي روي سر ما مي‌ريخت. دشمن خيلي مقاومت مي‌كرد و هر روز كلي تلفات مي‌داد تا شايد بتواند كاري از پيش برد. اما سرآخر نتوانست مقاومت كند و شكست را پذيرفت.

از سمت ما نيز آن قدر با سلاح‌هاي نيمه‌سنگين مثل خمپاره، كاتيوشا، توپ 106 و. . . بر سر بعثي‌ها ريخته بوديم كه نفسشان گرفته بود. جعبه‌هاي مهمات را هم 15 متر روي يكديگر چيده بوديم. هواپيماهاي عراقي به خيال آنكه مهمات ما را از بين مي‌برند، مرتب جعبه‌ها را بمباران مي‌كردند و آخر هم نتوانستند بفهمند كه آنها خالي هستند. بمباران جعبه‌هاي خالي باعث شده بود تا ما هم در امان بمانيم و تا هواپيماها درگير جعبه‌ها بودند، به راحتي در سنگر‌هايمان در امنيت باشيم.

در يكي از شب‌ها كه آتش ادوات و توپخانه عراق زياد بود و گردان‌هاي پياده ما در خط منتظر مهمات لشكر بودند، راننده تويوتايي كه قرار بود مهمات را برساند خيلي دير كرده بود. فكر كرديم شايد نيامده است يا اتفاق ديگري افتاده است. اگر مهمات نمي‌رسيد معلوم نبود چه بلايي سر نيروها بيايد. در همين حين يكي از بچه‌ها آمد و گفت: «ماشين تويوتا كنار خاكريز است كنارش هم چيزي ديده مي‌شود ولي چون تاريك است نمي‌توانيم تشخيص بدهيم چيست!» به اتفاق رفتيم كنار تويوتا و ديدم راننده مهمات را آورده است اما خودش تركش خورده و به شهادت رسيده است. به اتفاق پيكر راننده شهيد را كنار خاكريز گذاشتيم و به لطف خدا و جانفشاني آن راننده كه با وجود زخمش تويوتا را تا نزديكي‌هاي ما هدايت كرده بود، توانستيم به نيروها مهمات برسانيم و عمليات را ادامه بدهيم.

راوي: رزمنده حسن رجا

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار