کد خبر: 716730
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۷
تحليل «اسپوتنيك» از اتحاد سه‌گانه
پکن در مقابل پیشروی ایالات متحده از مسیر آسیا – پاسیفیک ایستاده است؛ روسیه از طریق پیشروی در اروپای شرقی؛ و ایران به وسیله پیشروی در آسیای جنوب غربی.
پيه اسكوبار*

جوان آنلاين: هر چیزی که در مذاکرات هسته ای تابستان امسال اتفاق بیفتد، و به هر میزانی که تهران می خواهد همکاری داشته باشد و نه تقابل، به همان مقدار ایران محتمل است در کنار روسیه– هدف ژئواستراتژیک آمریکا باقی ­بماند.

همان اندازه که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا سعی کرد تا آنرا از بین ببرد، فروش سامانه موشکهای اس 300 روسی به ایران، یک تغییر دهنده بازی بسیار مهم است. حتی با این مانور آغازین، ارتش ایران که موشک باور 373 را ساخت، ممکن است از اس 300 کاراتر باشد. این مشخص می كند که چرا مجله جینز دیفنس ویکلی ( (Jane's Defense Weeklyچند سال پیش گفته بود که اسرائیل نمی تواند به حریم هوایی ایران نفوذ کند حتی اگر سعی می کرد تا به آنجا برسد.

و بعد از موشکهای اس 300 به طور حتم ایران حتی خرید موشکهای خیلی پیشرفته اس 400 را نیز خواهد گرفت. همچنانکه به چین تحویل داده خواهند شد. راز نگفته در پشت این اقدامات که قاعده بازی را تغییر می دهد، دقیقا جنگ طلبان واشنگتن را وحشت زده می کند، زیرا این مسئله خط مقدم جلوتری از اتحاد اوراسیایی را در قالب سپر موشکی در حال تکامل مستقر در اوراسیا علیه طرحهای بالستیک ناتو و پنتاگون دربر می گیرد.

یک نگاه اجمالی به آنچه در کنفرانس امنیتی بین المللی مسکو در اواسط آوریل پیشنهاد شد، بیندازیم.

ما اظهارات حسین دهقان وزیر دفاع ایران را داشتیم که آشکارا بیان کرد که ایران از اعضای بریکس، چین، هند و روسیه خواست تا به طور مشترک با توسعه کنترل نشده ناتو به سمت شرق مقابله کنند و ناتو را به دلیل تمام اهداف عملی سپر موشکی تهاجمی به عنوان تهدیدی برای امنیت جمعی شان اعلام کنند. ما همچنین اظهارات سرگئی شایگو وزیر دفاع روسیه و چانگ وانکوآن وزیر دفاع چین را داشتیم که بر پیوندهای نظامی به عنوان "اولویت برتر" تاکید داشتند، به علاوه تهران و مسکو تاکید می­کنند که انها به طور استراتژیک در کشیده شدنشان به سمت نظم چندقطبی جدید همگام هستند.


ايران،‌ روسيه و چين ميدان نبرد ناتو


پاره کردن پرده آهنین جدید

اکنون میدان ماجراجویی واشنگتن از استقرار یک پرده آهنین جدید از کشورهای بالتیک تا دریای سیاه را منجر شده است. این بازی آشکار ناتو است. چیزی که چندان آشکار نیست این است که هدف تنها روسیه نیست بلکه ایران و چین نیز هستند.

اكنون میدان نبرد به طور آشکار بین ناتو، روسیه، چین و ایران کشیده شده است. بنابراین جای تعجب نيست که آنها در حال نزدیک شدن به هم هستند. ایران عضو ناظر در سازمان پیمان امنیت جمعی است و همچنین قرار است تا سال 2016 به عضویت سازمان همکاری شانگهای درآید. روسیه سامانه موشکهای اس 300 را برای ایران و موشکهای اس 400 (موشکهای هدایت شونده برد بلند) را برای چین فراهم می کند و همچنین در حال توسعه سیستم های اس 500 است که قادر هستند اهداف مافوق صوت را مورد هدف قرار دهند. همگی به پاسخی فوق پیشرفته اشاره دارند و ناتو از این موضوع باخبر است.

این یکپارچگی در حال رشد نظامی اوراسیا طرح حاشیه ای مهمی از بازی بزرگ جدیدی است که به موازات پروژه جاده ابریشم جدید به رهبری چین اجرا می شود. به عنوان واکنشی به این پیشروی، اتفاق افتادن آن محتمل بود؛ پکن در مقابل پیشروی ایالات متحده از مسیر آسیا – پاسیفیک ایستاده است؛ روسیه از طریق پیشروی در اروپای شرقی؛ و ایران به وسیله پیشروی در آسیای جنوب غربی.

واشنگتن همچنین برای دست اندازی به سمت آسیای مرکزی خواهد رفت اگر آن ابزارهایش را داشته باشد (آن نمی شود، و به خصوص الآن که جاده های ابریشم جدید تمام آسیای مرکزی را گرفته اند). ژئوپلتیکهای اوراسیا به چیزی که بعدا با ایران اتفاق خواهد افتاد وابسته هستند. برخی اقلیت های واشنگتن این افسانه را قبول دارند که تهران ممکن است به آمریکا فروخته شود – در نتیجه خودش را از روابط استراتژیک پیچیده با روسیه و چین جدا کند تا منافعی را از گسترش آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز به دست آورد.

[مقامات] ایران قبلا به وضوح اعلام کرده اند که چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. آنها می دانند واشنگتن سعی می کند تا ایران را از روسیه دور کند و آنرا به یک دولت وابسته تبدیل کنند، اما به این معنی نیست که تا به حال واشنگتن عرصه نفوذ توسعه یافته ایران در جنوب غرب آسیا و فراتر از آنرا پذیرفته است. بنابراین، اتحاد استراتژیک چند بعدی روسیه- چین- ایران به جلو پیش می رود. زیرا هر چیزی که در مذاکرات هسته ای در تابستان امسال اتفاق بیفتد و به هر میزانی که تهران می خواهد همکاری داشته باشد و نه تقابل، به همان مقدار ایران محتمل است در کنار روسیه باقی بماند– هدف ژئواستراتژیک ایالات متحده باقی بماند.

مسیر طولانی و پر پیچ و خم

آن‌چیزی که برای ما به ارمغان می آورد- به طور حتمی- (جنگ جهانی علیه تروریسم است). پنتاگون و نئومحافظه کاران همه فن حریف آمریکا عمیقا در استراتژی فعالشان نسبت به مسئله تفرقه بینداز و حکومت کن بین شیعه و سنی با هدف مهم اهریمنی جلوه دادن ایران کار کرده اند. یمن تنها یک مثال روشن است.

تنها احمق ها باور دارند که حوثی هاي یمن توانستند با آرایش یک بازی قدرت درست در مقابل یک پهپاد CIA، پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا در جیبوتی را مورد هجوم قرار دهند. یکبار دیگر، این اقدام بر مبنای راهکار تفرقه بینداز و حکومت کن است. واشنگتن کاملا هیچ اقدامی انجام نداد تا از رژیم یمن در مقابل تهاجم حوثی ها محافظت کند، درحالی که بعد از آن همه اقدامات لازم را از پشت صحنه انجام داد و عربستان سعودی را برای کشتن غیرنظامیان رهبری کرد که همه اینها به نام مبارزه با توسعه ایران بود. رسانه های سازمانی ایالات متحده بطور قابل انتظار در مورد آن بسیار هیجان زده بوده اند.

این مسئله ای جدید نبود. چنین چیزی قبلاً توسط سازمان RAND در سال 2008 پیش بینی شده بود که آینده ای از جنگی طولانی را مطرح می نمود. بله این جنگ طولانی خوب پنتاگون آنطور که بر ضد دشمنان طراحی شده یا به طور ساختگی به نمایش گذاشته شده یا به هر صورت دیگری همگی در تمام جهان اسلام بوده اند. آنچه که RAND تجویز نمود اکنون به وضعیتی عادی جدید تبدیل گشته است.

واشنگتن دلارهای نفتی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را مورد حمایت قرار می دهد حال هر چه می خواهد اتفاق بیفتد، همیشه منافع، شامل مقابله با "نفوذ و قدرت ایران " است. انتقال نیروهای سلفی – جهادی در جهت هدف قرار دادن منافع ایران در خاورمیانه، خصوصا در عراق و لبنان است. از اینرو، کاهش اقدامات ضد غربی – حمایت از القاعده و داعش- حمایت و قدرتمند کردن کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اسلام گرایان ضد شیعه در همه جا برای این است که تسلط غرب را حفظ کند.

جنگ طولانی برای اولین بار در دوره "محور شرارت" توسط انجمن (Highlands Forum) فرمول بندی شده بود که نسبتا نئومحافظه کار هستند و اتاق فکر پنتاگون را در اختیار داشتند. این هم تصادفی نبود که سازمان RAND شریکی اصلی است.

آن حتی پرپول تر خواهد بود وقتی ما بدانیم که عاملان جنگ طولانی بدنامی همچون اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا و رابرت وورک، معاونش و مایک ویکرز رئیس اطلاعات پنتاگون اکنون مسئول استراتژی نظامی دولتی اوباما هستند که خودشان آن را "کار احمقانه انجام نده" می نامند.

چیزی که پنتاگون نمی بیند این است که مسکو و تهران به آسانی بازی قدرت را یکی کرده اند. برنامه های پنهان دولت آمریکا این است که ایران را توانمند کند تا مقدار زیادی نفت و گاز به اتحادیه اروپا بفروشد که در نتیجه آن شرکت گازپروم روسیه تضعیف شود. از لحاظ فنی، این مسئله سالها زمان می­برد تا اتفاق بیفتد. از لحاظ ژئوپلتیکی آن چیزی جز یک رویای محال نیست. در حقیقت، آنرا یک رویای محال دوم می نامیم.

همان اندازه که واشنگتن هرگز به خاورمیانه با وجود ایران به عنوان کشوری کنترل شونده توسط کشوری دیگر تسلط نخواهد یافت، در نتیجه انرا قادر می سازد تا داشته های مهم نظامی خود را به ناتو با هدف مقابله با تهدید روسیه، انتقال دهد. بازگشت به دهه 1990 را فراموش کنیم که در آن روسیه تحت نظام سرمایه داری فاجعه بار مجموعه صنعت نظامی اش فروپاشید و غرب منابع طبیعی روسیه را غارت کرد.


منبع: اسپوتنيك

ترجمه: روح الله صالحي

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار