کد خبر: 713841
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۰
عباس حاجي‌نجاري
سخنان آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در مراسم بزرگداشت مرحومه خانم ثقفي، همسر بزرگوار حضرت امام خميني (ره) كه با بازتاب‌هاي گسترده‌اي در سطح رسانه‌ها همراه بود، بار ديگر هم موضوع «خط و سيره امام» و هم موضوع «آقاي هاشمي» را به محور اصلي مباحث رسانه‌ها تبديل كرد.
بخشي از سخنان ايشان نظير آنچه كه مربوط به انتقاد از دستگاه قضايي است، مانند آنكه مي‌گويد: «نبايد بقيه مسائل از جمله ظلم‌ها، زندان‌هاي بيجا، سركوب‌ها و حقوق ضايع شده مردم را فراموش كنيم» يا زير سؤال بردن نتيجه انتخابات‌ها، آنجايي كه مي‌گويد: «چطور به خودمان حق مي‌دهيم آن كسي كه مردم مي‌خواهند وارد شود (رأي بياورد) نگذاريم بيايد و آن كسي كه مردم نمي‌خواهند را مسلط كنيم» چون به موضوعاتي نظيرپرونده محاكمه مهدي هاشمي به دليل جرائم متعدد اقتصادي و... يا به دليل رأي ندادن مردم به ايشان در انتخابات مجلس ششم يا رياست جمهوري سال 84 باز مي‌گردد، ريشه در خاستگاه شخصي داشته و با توجه به خدمات گذشته ايشان به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي دور از انتظار است، چراكه از كسي كه سال‌ها براي انقلاب تلاش كرده است، حداقل انتظار اين است كه خود سازوكارهاي قانوني آن را بپذيرد و به آن تمكين كند اگرچه ممكن است با برخي خواسته‌هاي ايشان يا نزديكانشان تطبيق نداشته باشد. همانگونه كه شخصيت‌هايي نظير مرحوم آيت‌الله محمدي گيلاني به آن عمل كردند و به عنوان يك نقطه درخشان در تاريخ انقلاب اسلامي باقي مانده و مي‌ماند.
اما بخش ديگري از سخنان ايشان به ارائه تفسيري از سيره و روش امام (ره) باز مي‌گردد كه اين امر از موضوع اول اهميت بيشتري دارد، چراكه هم به گذشته و هم به آينده «انقلاب و نظام اسلامي» باز مي‌گردد، نظير آنچه كه در مورد پذيرش قطعنامه 598 عنوان شد. در اين سخنان آنجا كه مي‌گويد: «امام به اين نتيجه رسيد كه بايد تا قبل از خودشان جنگ را تمام كند البته گفتند جام زهر را نوشيدم اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند كه جام زهر براي من شيرين شد» يا آنچه كه قبلاً در مورد شعار مرگ بر امريكا يا در مورد رابطه با امريكا پيش از اين در رابطه با امام مطرح كرده بودند.
بعد از طرح سخنان آقاي هاشمي و واكنش‌هاي متفاوت به اين سخنان، روزنامه آفتاب يزد در مطلبي در هفته گذشته مدعي مي‌شود: «حمله به هاشمي حمله به انقلاب است وكساني كه به هاشمي حمله مي‌كنند همان‌هايي هستند كه امام آنها را قبول نداشت! با زير سؤال رفتن هاشمي، امام هم زير سؤال مي‌رود.»
طرح مواضع اينگونه فارغ از آنچه كه به منافع و مصالح افراد و شخصيت‌ها باز مي‌گردد و بايد مورد توجه قرار گيرد، توجه به حركتي است كه در سال‌هاي اخير در ارائه تصويري جديد از امام صورت مي‌گيرد، تصويري كه مي‌توان آن را با يك عقبه فكري مرتبط دانست كه اهداف خاص خود را دنبال مي‌كند. مثلاًچندي پيش مرتبط با پيشينه عملكرد جريان اصلاح‌طلب در دهه 70 و اوايل دهه 80، عيسي سحرخيز از عناصر مركزي مشاركت و مدير‌كل مطبوعات داخلي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دولت اصلاحات و از حاميان مير‌حسين موسوي در انتخابات 88 و باز‌داشتي فتنه، مبتني بر مواضع اعلامي و اعمالي عناصر اين جريان در گفت‌وگو با يك سايت ضد‌انقلابي تأكيد مي‌كند كه: «خيلي از اصلاح‌طلبان به خلاف اول انقلاب ديگر علاقه‌اي به آقاي خميني ندارند». او با تأكيد بر ديدگاه انتقادي خود نسبت به حضرت امام(ره) و اينكه از نظر او بسياري از كار‌ها در زمان امام خطا بود، «تغيير قانون اساسي»، «تغيير ساختاري قوه قضائيه» و «حذف نهاد ولايت فقيه» را جزئي از اصلاحات مي‌داند و مي‌گويد: «ما در اول انقلاب اشتباه كرديم كه با خوش‌بيني بسيار و اوليه به آيت‌الله خميني، به ولايت فقيه هم باور داشتيم.»
بعد از انتشار اين سخنان، محمدرضا خاتمي از عناصر اصلي تشكيل‌دهنده و دبير كل حزب منحله مشاركت در گفت‌وگو با سايت جماران، سخنان سحرخيز را دستمايه ارائه تصويري متفاوت از امام قرار مي‌دهد و بدون اشاره به مستندات غيرقابل انكاري كه در مورد عملكرد عناصر اين جريان در دوران هشت ساله دولت آقاي خاتمي در هجمه به امام و ارزش‌ها وجود دارد، به دنبال جا انداختن اين مطلب است كه مدافعان و ياران واقعي حضرت امام خميني(ره)، اصلاح‌طلبان هستند و با تفسيري عوامگرايانه از انديشه و روش امام، مدعي مي‌شود كه «ماهيت حكومت ديني، نه حكومت فقيهان است و نه حكومت فقه، بلكه حكومت نخبگاني و برگزيدگان است و ولايت فقيه در خرد جمعي خلاصه مي‌شود.»
تجربه دوره هشت ساله اصلاحات و طرح برخي شعارها همچون‌ جامعه مدني و توسعه سياسي و همچنين مواضع شفاف برخي از چهره‌هاي اصلاحات دررسانه‌هاي آنها عليه امام و انقلاب و نكات مطرح شده در كنفرانس ننگين برلين كه بيانگر تقابل ديدگاه اين جريان با آرا و انديشه‌هاي حضرت امام خميني(ره) بود، سبب شد كه اين جريان به مرور جايگاه خود را در عرصه اجتماعي از دست داده كه انتخابات دوم شوراها و نهم رياست جمهوري كه خود آنها برگزاركننده آن بوده و منجر به آشكار شدن ادبار مردم به آنها گرديد مصداق آن است. تأكيد و حمايت مردم طي سال‌هاي بعد از آن بر شعارهاي امام و انقلاب، اين پيام را به دنيا داد كه امام خميني(ره) در جامعه اسلامي ايران، همچنان زنده است و اگر جرياني هم بخواهد زنده بماند، چاره‌اي ندارد كه خود را با خط امام وانقلاب همراه كند. بنابراين، مدعيان اين جريان به اين جمع بندي رسيده‌اند كه اگر مي‌خواهند به اهداف سياسي خود يعني برگشت به قدرت نايل آيند، چاره‌اي ندارند جز اينكه خود را پشت سر امام قرار دهند و با تفسير و تأويل از آرا و انديشه‌هاي امام، خود را از صاحبان اصلي انقلاب و مدافعان واقعي راه امام معرفي كنند. بديهي است كه پيامد‌هاي اين حركت براي انقلاب اسلامي آثار زيانبارتري دارد، حركتي كه در آستانه انتخابات آينده مي‌تواند زمينه ساز برخي چالش‌هاي دروني در فضاي سياسي كشور باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار