كتاب «چهلمين نفر» به قلم اصغر فكور، مروري بر زندگي سردار شهيد مجيد بقايي از فرماندهان ارشد اما گمنام دفاع مقدس در قالب هشت روايت داستاني است. بقايي كه هنگام شهادت فرمانده قرارگاه كربلا متشكل از چندين تيپ و لشكر و با چيزي حدود 45 هزار نيرو بود، برخلاف سمت بالا و خدمات ارزنده‌اي كه انجام داده، بسيار كم براي نسل جوان شناخته شده است و از اين رو كتاب «چهلمين نفر» را بايد قدمي شايسته براي شناخت يكي از فرماندهان مظلوم دفاع مقدس دانست.
در اشاره اين كتاب، مروري كوتاه بر زندگي شهيد را شاهد هستيم. شايد براي خيلي از كساني كه نامي از بقايي شنيده‌اند، عجيب باشد كه بدانند اين جوان خوزستاني متولد شهر بهبهان، آنقدر از هوش و استعداد بالايي برخوردار بود كه دو بار در رشته‌هاي مهندسي و فيزيوتراپي دانشگاه اهواز پذيرفته شد، اما چون مي‌خواست تحصيلش در راه خدمت به مردم محروم باشد، هربار از تحصيل در دانشگاه منصرف شد تا اينكه با رتبه بسيار بالا در رشته پزشكي قبول و مشغول به تحصيل شد.
يك روز مردانه، يك كار بزرگ، قضيه استكان‌ها، آنها هميشه بيدارند، مردان بي‌شال، شناسايي، ماجراي يك نيمروز و چهلمين نفر، هشت فصل از زندگي شهيد بقايي را به تصوير مي‌كشند كه هر كدام داستان واره‌اي از يك مقطع زندگي اوست. در «يك روز مردانه» ما با دوران كودكي مجيد بقايي آشنا مي‌شويم كه طي آن دوچرخه خود را به يكي از دوستان فقيرش ميدهد تا به جاي مجيد در مسابقه شركت كند. «يك كار بزرگ» هم به بخش مبارزات انقلابي شهيد مي‌پردازد كه در آن شهيد بقايي با كشاندن مبارزه به بطن مردم از نمايش يك فيلم مستهجن در سينماي شهر ممانعت مي‌كند. به همين ترتيب هر كدام از فصول كتاب همپاي زندگي شهيد بقايي پيش رفته و با محور قرار دادن يك خاطره، به نقل داستاني آن مي‌پردازد. فصول «قضيه استكان‌ها» و «آنها هميشه بيدارند» همچنان به بخش مبارزات انقلابي شهيد مي‌پردازند. خصوصاً در فصل «آنها هميشه بيدارند» ماجراي ترور داوري از مأموران سفاك رژيم شاه توسط شهيد بقايي پيش روي خواننده قرار داده مي‌شود. از فصل «مردان بي‌شال» به بعد نيز قلم نويسنده به حضور سردار بقايي در جبهه‌هاي جنگ مي‌پردازد. چنانچه در همين فصل «مردان بي‌شال» شاهد حضور شهيد بقايي در عمليات طريق‌القدس هستيم كه نشان ميدهد او با وجود مسئوليتي كه داشت دوشادوش ساير نيروها به دل خطر مي‌رفته است.
در نهايت در فصل «چهلمين نفر» شهادت بقايي در كنار بزرگاني چون شهيد حسن باقري به شيوه زيبا توصيف مي‌شود. مجيد بقايي در دفترچه شخصي خود نام 39 نفر از دوستان شهيدش را نوشته بود كه شب قبل از شهادت عدد 40 را بدون نام مي‌نويسد و روز بعد خون سرخ او نامش را روي اين دفتر حك مي‌كند.
