ائتلافي كه اين روزها امريكا در پي تشكيل و تكميل آن است تا مبارزه با گروه تروريستي داعش را سوار بر اين ائتلاف كند و روي ريل بيندازد، ادعاي كذبي است كه در واقع واگن تازهاي از قطار دروغهاي امريكايي را در تونل تاريخ به حركت درآورده است.
گروه تروريستي داعش كه همچون القاعده و جندالشيطان و بسياري ديگر از گروههاي تروريستي، شكلگيري اوليه آن در اميال و اهداف و افكار سياستمداران و دولتمردان امريكايي ريشه دارد، بهانهاي بهروز شده براي امريكاييهاست تا ادامه منافع خود را در منطقه غرب آسيا دنبال كنند؛ بهانهاي منفعتطلبانه كه با برچسب مبارزه با تروريسم جعل شده است! حال آنكه اين جماعت مدعي تا ديروز براي همين تروريستهاي آدمكش در سوريه، مادري ميكردند و امروز در ظاهر ميخواهند قاتل فرزندان خود باشند! هر روز هدف را به يك وسيله توجيه ميكنند و در راستاي رسيدن به اهداف و منافع و مطامع سياسي خود، از هر گذرگاهي حاضر به عبور هستند. اين ادعاهاي كذب از سوي امريكا و همپيمانان بينالمللي آن در حالي است كه واقعيتهاي تاريخي و اسناد متعددي ثابت ميكند امروز رهبري مبارزه با تروريسم در دستان جمهوري اسلامي ايران است و بعد از اين هم خصوصاً در منطقهاي كه كشور ما در آن قرار گرفته، مبارزه با تروريسم در شرايطي به نتيجه خواهد رسيد كه تفكر انقلاب اسلامي و روحيه مقاومت و استكبارستيزي، رهبري آن را در دست گرفته باشد.
پاسخ دادن به اين سؤال كه چرا ايران بهترين نقش رهبري را در مبارزه با تروريسم ميتواند ايفا كند، چندان كار دشواري نيست. اين پاسخها در عين روشن كردن موضوع موردنظر، ثابت ميكند هويت و ذات دولت امريكا طوري قوام يافته كه در مسير مبارزه با تروريسم، تروريستهاي تازهنفس را در جهت مديريت تروريسم دولتي متولد ميكند.
نه سلطهجو و نه سلطهپذير جمهوري اسلامي ايران در طول تاريخ انقلاب ثابت كرده در روابط با كشورهاي مختلف نه به دنبال سلطهجويي است و نه سلطه از جانب ساير كشورها را ميپذيرد. جمهوري اسلامي ايران همواره در مسير روابط بينالملل بر اساس احترام متقابل و نگاه عادلانه و منصفانه عمل كرده و حتي در آنجا كه توان سلطهجويي داشته هم ورود پيدا نكرده است.
«هنري كيسينجر» وزير اسبق خارجه امريكا اخيراً در مصاحبه با راديو «انپيآر» تأكيد كرده كه «ايران فرصت تبديل شدن به يك امپراتوري را به دست آورده است.» فرصت و قدرتي كه كيسينجر درباره موقعيت ايران از آن ياد كرده در حالي است كه طبق واقعيات عيني، جمهوري اسلامي ايران هيچ قصدي براي ايجاد امپراتوري و سلطهجويي ندارد و حتي در خصوص همين خبر و مصاحبه وزير اسبق خارجه امريكا، برخي از مقامات كشورمان از جمله علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي تأكيد كردند كه «ايران دليلي ندارد به دنبال امپراتوري باشد.»
در برابر تفكر انقلاب اسلامي، تفكر امپرياليستي و سلطهطلبانه امريكايي وجود دارد كه اسناد و حقايق به جاي مانده در اوراق تاريخ نشان ميدهد امريكا هر جا كه قدم گذاشته ولو به دلايل ظاهري همچون بشردوستانه و مبارزه با تروريسم، در لابهلاي اين اهداف فرعي، هدف اصلي خود را كه سلطهجويي و تشكيل دهكده جهاني با امپراتوري و كدخدايي امريكا بوده، دنبال كرده است و مطمئنا رفتارهاي امريكا در آينده نيز انعكاسي از گذشته خواهد بود.
حضور احتمالي امريكا در سوريه و عراق به بهانه مبارزه با داعش هم خارج از اين قاعده سياسي و انعكاس تاريخي نخواهد بود و قطعي و يقين است كه اگر در آينده پاي امريكا به منطقه ما بيش از آنچه اكنون شاهديم، باز شود، تنها به خاطر سلطهجويي بر منطقه و غارت منابع و ثروتهاي خاورميانه به نام مبارزه با تروريسم است. حال آنكه هدف جمهوري اسلامي ايران، از مبارزه با تروريسم نه در پي سلطهجويي كه با نيتي صادق به دنبال كمك به كشورهايي است كه اين روزها درگير تروريسم دولتي امريكا شدهاند. چنانكه بارها و بارها دولت رسمي و قانوني سوريه از ايران بابت كمكهاي فكري و اقدامات بشردوستانه در راستاي مبارزه با تروريسم تشكر و قدرداني كرده و اين در حالي است كه ايران كمترين چشم طمعي به آب و خاك سوريه ندارد و هدف ظاهري و باطني خود را مقابله و مبارزه با تروريستهايي قرار داده كه دستپرورده امريكا هستند.
جبران كسريهاي اقتصادي در پوشش مبارزه با تروريسماز جنبههاي ديگر هم كه به مشكلات امروز منطقه خود بنگريم متوجه خواهيم شد رهبري ايران در برابر ادعاهاي كذب امريكا، توفيق بيشتري براي مبارزه با تروريسم خواهد داشت. امريكا در طول سالهاي 2003 تا 2011 كه در عراق حضور نظامي داشت و بهانه آن را حقوق بشر، مبارزه با خطر تروريسم، نابودي سلاحهاي كشتار جمعي و مواردي از اين دست قرار داده بود، در عمل تا توانست از اين كشور غارت كرد و خصوصاً منابع نفتي عراق را طي اين سالها در راستاي منافع سياسي و اقتصادي خود مصادره كرده بود.
با توجه به اين سابقه ميتوان حدس زد كه امريكا از حمله مجدد به عراق، بار ديگر به دنبال جبران كسريهاي اقتصادي خود به وسيله چاههاي نفت عراق باشد. دكتر عليرضا زاكاني نماينده مجلس شوراي اسلامي هم در اين خصوص و درباره چرايي اهميت خاورميانه براي امريكا معتقد است: «امريكا ۶۱هزارميليارد بشكه نفت و اروپا و روسيه ۱۳۹هزارميليارد بشكه نفت در اختيار خود دارند، در اين ميان پنج كشور گرداگرد خليجفارس ۷۵۰هزارميليارد بشكه نفت در ذخاير خود دارند و اين مسئله آنجا معنا پيدا ميكند كه امريكا مصرفكننده 9/29درصد از نفت دنياست، به همين دليل منطقه خاورميانه براي امريكا از اهميت بسيار بالايي برخوردار است و همانطور كه همگان شاهد بوديم، بوش پسر قصد داشت اين منطقه را به خاورميانه بزرگ تبديل كند.»
اما كمك ايران به كشورهاي منطقه براي مبارزه با تروريسم بر اساس منافع اقتصادي به سبك غارت و دزدي از ساير كشورها نيست. ايران كه خود يكي از صادركنندگان نفت است، امنيت منطقه را ضامني براي شكوفايي اقتصادي كل منطقه ميداند و در اين راستا اگر نقش رهبري در مبارزه با تروريسم را در منطقه ايفا كند، هدف خود را ايجاد امنيت در منطقه قرار خواهد داد نه غارت نفت در پوشش مبارزه با تروريسم.
رهبري مبارزه با تروريسم در دست ائتلاف ايران، عراق، سوريه و عزم قاطع مردم منطقه دليل ديگري كه صلاحيت جمهوري اسلامي ايران را براي در دست گرفتن رهبري مبارزه با تروريسم در منطقه تأييد ميكند، شناخت ايران از منطقه و تجربيات ايران در مسير مبارزه با تروريسم است. هر عقل سليم و سالمي تأييد ميكند كه شناخت جمهوري اسلامي ايران از منطقهاي كه خود در آن حضور دارد بيشتر از دولتهايي است كه هزاران كيلومتر آن طرفتر در حال رصد حوادث هستند، هر چند اين حوادث به دست عوامل منطقهاي و اجارهاي نظام سلطه مديريت ميشود و امروز يك جنگ نيابتي را در منطقه شاهد هستيم، از سوي ديگر طي سالهايي كه از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد، ايران به دليل رودررويياي كه ميان تفكر انقلاب اسلامي و استكبار جهاني رخ داده، تبديل به يكي از بزرگترين قربانيان تروريسم شده و تاكنون نزديك به 17هزار نفر ايراني جان خود را به دست تروريستهايي كه از سوي سرويسهاي جاسوسي امريكا و رژيمصهيونيستي مأمور خرابي و ترور در ايران بودهاند، از دست دادهاند و هدف از اين اقدامات كاستن از قدرت و نفوذ ايران بوده؛ هدفي كه البته تا امروز نتيجه عكس داده است.
ترور و ريختن خون انسانهاي بيگناه اگرچه روزهاي تلخي را در تاريخ اين سرزمين ورق زده اما نه تنها تروريستهاي امريكايي و صهيونيستي را به اهداف خود نرسانده بلكه از يك جنبه هم باعث شده تا كشورمان تجربيات فراواني در مسير مبارزه با تروريسم كسب كند، چنانكه طي سالهاي اخير چندين عمليات تروريستي، داخل خاك ايران توسط نيروهاي امنيتي و نظامي خنثي شده و تروريستهاي باسابقهاي همچون عبدالمالك ريگي كه از پشتيباني مستقيم امريكا و رژيمصهيونيستي برخوردار بودند، دستگير شدند.
اين دو عامل يعني شناخت منطقه و تجربيات مبارزه با تروريسم در كنار عوامل گسترده ديگر امروز باعث شده تا ايران بتواند از خاك خود در برابر حملات و تهديدات تروريستهايي كه قصد تسلط بر منطقه را دارند (اعم از داعش و امريكا و رژيم صهيونيستي) حفاظت كند. تمامي اين واقعيات ثابت ميكند جمهوري اسلامي ايران با در دست داشتن رهبري مبارزه با تروريسم در صورت تشكيل يك ائتلاف با دولتهايي كه بيشترين ضربه را از تروريسم امريكايي خوردهاند از جمله عراق و سوريه، در كنار عزم قاطع مردم منطقه قطعاً ميتواند ريشه تروريسم در منطقه غرب آسيا كه با اهداف و منافع استكبار جهاني گره خورده را بخشكاند. چنانكه تا امروز جمهوري اسلامي ايران با صدور پيام انقلاب اسلامي به اقصي نقاط جهان و بيداري افكار عمومي در مسير اسلام تا حدود زيادي به اين هدف رسيده است و امپراتوري ترور و تروريسم دولتي و بينالمللي امريكا در سرازيري زوال و نابودي قرار گرفته است.