چهارشنبه شب جشن انجمن منتقدان سينما بـرگزار شد و جشن خانه سينما نيز طي روزهاي آينده برگزار ميشود. با توجه به اينكه انجمن منتقدان سينما نيز زيرمجموعه خانه سينما است، جشن اول نيز به نوعي جشن خانه سينما به شمار ميرود در سياستها و رويكردهاي اين دو جشن شباهتهاي زيادي مشاهده ميكنيم. از جمله اينكه هر دو جشن كه ادعاي صنفي و حرفهاي بودن را دارند،
به سينماي حرفهاي دهنكجي كردند.
داوري مثل داور بازي ايران- آرژانتين اصل اول داوري، بيطرفي در داوريهاست. داور نبايد در برد يا باخت ذينفع باشد و سعي ميكنند داور حتي المقدور بيطرفترين عضو حاضر در هر رخدادي باشد. اما آنچه در اين دو جشن كمتر به چشم آمد، داوري بيطرفانه بود. داوريها چه در هيئت انتخاب فيلمها و چه در مرحله انتخاب آثار برگزيده اين دو جشنواره صنفي! داراي موارد تعجببرانگيز بسياري هستند؛ درست مانند بازي ايران- آرژانتين كه داور بازي دوست نداشت بعضي از واقعيتها را ببيند و همين باعث شده بود تا ميليونها ايراني پاي تلويزيون حرص بخورند. داوران در اين دو جشن هم در حد توان خود با ناداوري باعث رنجش دوستداران سينماي حرفهاي ايران شدند.
اختلاف سليقه از صفر تا 100با نگاهي به دو جشن كه اولي برگزار شده، اسامي نامزدها در نگاه اول بسيار تعجبانگيز است. اينكه در دو مجموعه كاملاً صنفي سينما، فيلمي در جشنواره اول بيشترين ميزان جوايز را ميگيرد و در جشنواره دوم تنها در دو بخش نامزد شده باشد، جاي تعجب نيست؟
وقتي در شب اختتاميه جشنواره فيلم فجر، حضار در برج ميلاد، «چ» را به عنوان بهترين فيلم تشويق كردند و داوران آن را به فيلم ديگري دادند، نشان از آن بود كه حاتميكيا در حال مجازات شدن توسط گروهي است كه حرفهاي وي را در انتقاد از سينما دوست نداشتند و اين گروه، همانهايي هستند كه در دادن جايزه به فيلمها نقش مهمي دارند. «چ» قرار نبود ديده شود هر چند به قول رسول صدر عاملي: «به نظر من سينما يعني فيلمي مثل «چ» كه از تمام امكانات تخصصي و فني متخصصان استفاده ميكند و اين تواناييهاي خوب را در پلان به پلان فيلم ميتوان ديد. اين فيلم مرا به خاطر احترام برانگيز بودنش به شعف وا داشت. وقتي اين فيلم را ميبينيم، چارهاي نداريم جز اينكه به آن احترام بگذاريم و دوستش داشته باشيم.»
اما خانه سينما نشان داد كه نه «چ» را دوست دارد و نه ميخواهد احترامي براي اين فيلم قائل شود. در مقابل وقتي در جشن انجمن منتقدان«چ» در چندين رشته نامزد ميشود نيز جوايزي مانند بهترين فيلم و بهترين كارگرداني به «خانه پدري» داده ميشود تا دهنكجي دوبارهاي به سينماي حرفهاي شود. جالب است كه حتي در كانديدا كردن «چ» نيز خانه سينما كمال بيسليقگي را به خرج داده و در حالي كه «چ» با 11 بار نامزدي و شش جايزه بيشترين جوايز جشن منتقدان را به خود اختصاص داده است، در جشن خانه سينما فقط در دو بخش نامزد شده است.
اگر داوريهاي جشنوارههاي فجر، جشن منتقدان و جشن خانه سينما را حرفهاي بدانيم، آيا ميتوان در يك نگاه حرفهاي، يك فيلم در جايي بيشترين جايزه را بگيرد و در جاي ديگر نه! آيا يك اثر در چشم يك ناظر حرفهاي ميتواند واجد بهترينها باشد و يك ناظر حرفهاي ديگر اصلاً آن را نبيند؟! در اين صورت يا فيلم داراي نوسان است كه جايي خوش درخشيده و جايي ندرخشيده كه در عمل چنين چيزي ناممكن است يا اينكه آن داورهاي به ظاهر حرفهاي قصد داشته و دارند كه جوايز را به آثاري بدهند كه از پيش تعيين شده. مثلاً چه خوب است كه به فيلم خودشان جايزه بدهند!
داور يا نامزد مسئله اين است!يكي ديگر از اشتباهات گل درشت داوري در جشن خانه سينما، حضور فيلمهاي اعضاي هيئت داوري در ميان نامزدها است. در اقدامي عجيب و كم سابقه، 14 داور عضو هيئتهاي داوري شانزدهمين جشن خانه سينما، اسامي آثار خود را به عنوان كانديداهاي دريافت جايزه اعلام كردند.
صنف بازيگران، آهنگسازان و كارگردانان با يك كانديدا و صنف انجمن جلوههاي ويژه بصري با چهار كانديدا به ترتيب كمترين و بيشترين كانديدا را دارند. نكته جالب توجه وضعيت صنف جلوههاي ويژه تصويري است. اين انجمن با پنج داور آثار جشن را قضاوت كرده و حالا از ميان فيلمهاي معرفي شده، چهار فيلم به چهار داور آن تعلق دارد! يعني از پنج عضو هيئت داوري، چهار نفر خودشان را كانديدا كردهاند كه در زمان اهداي جايزه اين بخش، احتمالاً اين افراد خودشان بايد روي سِن به خودشان جايزه بدهند!
در اين بين فريدون شهبازيان، سودابه خسروي، محمد رضا قومي، پروين صفري، هنگامه قاضياني، محسن روزبهاني، عباس شوقي، محمد علي باشه آهنگر، حسن ايزدي، امير سحر خيز، بهنام خاكسار، امير رضا معتمدي، محمود كلاري و عليرضا زرين دست داورانياند كه كانديداي دريافت جايزه نيز هستند! اين نوع داوري شايد تنها در سينماي ايران رخ دهد و همان طور كه پيش از اين نيز اشاره شد در مسابقات ورزشي محلات هم سعي ميكنند تا داور بيطرفترين عضو باشد. حال آنكه در سينماي ما داور يكي از ذينفعترين افراد است و چگونه ميتوان انتظار داشت اين داوري منصفانه باشد؟!
با ما خويشاوند باش، داور باشدر جشن انجمن منتقدان خانه سينما در داوري و توزيع جوايز هم بيش از هر چيز رابطه را بر ضابطه اولويت داد تا احتمالا باز هم در ماههاي آينده هيئت رئيسه خود را از منافع اين حال اساسي كه به برخي چهرههاي شبهروشنفكر كاملاً وابسته داده، بهرهمند كند. حال و روز انجمن منتقدان خانه سينما آن قدر آشفته است كه يكي از اعضاي هيئت داوري بخش مستند جشن، به واسطه رابطه فاميلي درجه يكي كه با يكي از بانوان هيئت رئيسه دارد به داوري برگزيده شده بود آن هم در حالي كه سابقه روزنامهنگارياش حتي به اندازه يك دفترچه 40 برگ طرح «تعليم و تعلم عبادت است» هم نيست!
كارگردان حسود جشن را به حاشيه برداسامي كه در جشن منتقدان خانه سينما به عنوان برگزيده روي سن آمدند و جايزه گرفتند چه حقشان بود و چه نبود، همگي جزئي از خانواده سينماي ايران هستند و صرف اهداي جايزه به تنهايي نميتواند نشانه موفقيت يا عدم موفقيت يك سينماگر باشد همان طور كه اگر همه داورهاي جشن خانه سينما جوايز را بين خودشان تقسيم كنند و مانند تبليغ پففيل در تلويزيون جايزه را «يكي واسه من و يكي واسه تو» به خودشان اعطا كنند، باز هم ميتوان آن را به نوعي توجيه كرد، اما آنچه تأسفانگيز است و باعث ميشود نگاهها به يك فيلمساز از نگاه به آدمي داراي كمالات انساني نزول پيدا كند، نوع گفتار و رفتاري است كه مدتها در خاطر افكار عمومي خواهد ماند. وقتي مازيار ميري در زمان تحريم فيلمها توسط حوزه هنري پشت همصنفان خود را خالي كرد و با حوزه فيلم «حوض نقاشي» را ساخت به خوبي نشان داد كه ميتواند در جاي ديگر نيز رنگ عوض كند.
ميري براي نشان دادن حسادت خود نسبت به مريلا زارعي و فيلم شيار143 پيش از اعلام نام برنده جايزه اول زن به كيوان كثيريان، رئيس انجمن منتقدان سينماي ايران گفت: آيا اين جايزه متعلق به همان كسي است كه فكر ميكنم؟! اين حرف باعث شد تا مريلا زارعي كه نامش به عنوان برنده جايزه و لوح سپاس جشن اعلام شده بود با بغض روي سن بيايد. حداقل انتظاري كه از جشن منتقدان سينما ميرفت، اين بود كه براي اهداي جوايز از افرادي استفاده كنند كه آنقدر منفعتطلب نباشند كه در روز سختي دوستان خود را رها كنند و به دنبال پول بروند يا آنقدر تنگنظر و حسود نباشند كه موفقيتهاي يك فيلم را بخواهند با بيان سخنان سخيف خود تحتالشعاع قرار دهند.
اين اتفاقات اگر در صنوفي روي ميداد كه اعضاي آن هدفگذاري خود را اصلاح معضلات قرار نميدادند ايرادي نداشت اما خانه سينما كه ادعايش اين است كه قصد اصلاح سينما را دارد به ظاهر هم كه شده بايد جلوي بروز سوءتفاهمات را بگيرد. وقتي در برگزاري جشن سالانه خود هم اين قدر كج و معوج پيش ميرود، چگونه ميتواند ادعاي آن را داشته باشد كه مي تواند كمك حال سينما باشد!