جوان آنلاین: بحث کمبود پزشک و چالشهای ناشی از آن موضوعی است که طی سالهای اخیر توجه بیشتری را به خود جلب کردهاست. در نهایت هم شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را موظف کرد به گونهای برنامهریزی کند که ظرفیت پذیرش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی تحت نظارت آن وزارت برای رشته پزشکی در مقطع عمومی، از سال ۱۴۰۱ به مدت حداقل چهار سال، در هر سال ۲۰ درصد نسبت به سال قبل افزایش یابد. این مصوبه، اما یک طرف ماجراست و سمت دیگر ماجرا بحثهای مرتبط با کیفیت آموزش است؛ کیفیتی که اتفاقاً در حوزه آموزش پزشکی از اهمیت بالاتری برخوردار است. بر این اساس سال ۱۴۰۱ ظرفیتهای خالی مانده در آزمون دستیاری برای رشتههای کمدرآمدتر و بدون اقبالی همچون بیهوشی یا قلب و اطفال به شکل کامل پر و به تعبیر دکتر ابوالفضل باقریفرد، معاون آموزش وزارت بهداشت رکورد پذیرش در آزمون دستیاری سال ۱۴۰۱ شکسته شد. هر چند امسال هم چیزی حدود ۸۰۰ صندلی در آزمون دستیاری خالی ماند، اما رکوردشکنی سال گذشته در بحث پذیرش آزمون دستیاری آن هم بعد از خالی ماندن تعداد قابلتوجهی از صندلیها یک شبهه را به ذهن میرساند و آن هم کوتاه آمدن وزارت بهداشت از استانداردهای آموزشی برای پر کردن صندلیهای خالی! اینکه آیا افزایش ظرفیتها با افت سطح آموزش میتواند همراستا باشد یا نه و همچنین اینکه در شرایط کنونی چگونه میتوان چالش کمبود و توزیع غیرعادلانه پزشک را در کشور سر و سامان داد و مدیریت کرد، موضوعاتی است که در گفتگو با دکتر حسین قناعتی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران به آنها پرداختهایم.
آقای دکتر قناعتی! یکی از موضوعاتی که در حوزه پزشکی مطرح میشود، بحث کیفیت آموزش پزشکی است. سال گذشته ما از یک طرف بحث خالی ماندن ظرفیتهای پزشکی در رشتههایی مانند قلب و بیهوشی را داشتیم، از سوی دیگر وزارت بهداشت به یکباره از رکورد زنی پذیرش پزشکی خبر داد و معاون آموزش وزارت بهداشت گفت صندلیهای خالی این آزمون خصوصاً در رشتههای مورد نیاز، به طور چشمگیری پر شد. این اتفاق آیا با کوتاه آمدن وزارت بهداشت، استانداردهای پزشکی همراه بودهاست؟ در غیر این صورت چگونه این همه صندلی خالی پر شد؟ شما به عنوان رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران چقدر مسئله افت کیفیت آموزش پزشکی را میپذیرید و آن را ناشی از چه چیزی میدانید؟
من عنوان یک معلم عرض میکنم چندین فاکتور بر کیفیت آموزش اثرگذار است. نخست کیفیت معلم و نوع معلمی که ما استخدام میکنیم که دانشگاه بهترینها را استخدام میکند. دومین بحث تکنولوژی آموزشی است که ما در آن ضعف داریم و به خاطر مسائل بودجهای نتوانستیم به روز باشیم؛ مثلاً در شعبه دانشگاه تهران در عراق، تمام وسایل مورد نیاز را توانستهایم فراهم کنیم، اما در ایران هنوز نتوانستهایم به میزان کافی وسایل مجازی آموزش مانند تشریح مجازی که نیاز به جسد را کاهش میدهد، راه بیندازیم. مطلب بعدی مکان است. کلاسهای درسی ما محدود است. در دانشکدههای پزشکی گاهی اوقات در کلاسهای ۱۰۰ نفره، ۲۰۰ نفره حضور دارند و اینها روی زمین مینشینند و درس میخوانند. یا در زمینه مسئله بودجه ما مشکل داریم و به ازای دو برابر شدن دانشجو هیچ سرانهای دریافت نکردهایم و حتی برای غذای آنها مشکل داریم. ما قبلاً حدود ۱۷ میلیاردتومان پول غذا میدادیم، اما در حال حاضر حدود ۶۰میلیارد تومان هزینه غذای دانشجویان میشود و تقریباً چهار برابر شدهاست. در حالی که هر سال افزایش سرانه بودجه دانشگاه تقریباً ۱۷ تا ۱۸ درصد بودهاست و ما با یک عدم تجانس مواجه هستیم که ما را زجر میدهد.
دانشگاه علوم پزشکی تهران در حال حاضر ۸۰۰میلیارد تومان کسری بودجه دارد. در حال حاضر نیمی از تختهای دولتی دانشگاه تهران را ما سرویس میدهیم، اما هر مریضی که میخوابد با توجه به تعرفههای بسیار ضعیفی که وجود دارد ۱۰ تا ۱۵ درصد در حال حاضر عقب هستیم. در واقع هر مریضی که در بیمارستانهای ما وارد میشود، ۱۵ درصد به ما خسارت وارد میکند و دولت باید این مابهالمتفاوت را جبران کند.
ما ۲هزار میلیارد از بیمه تأمین اجتماعی طلبکاریم، اما بهرغم تلاشمان تاکنون موفق به وصول این مطالبه نشدهایم. مطلب بعدی که در رابطه با آموزش خیلی مهم است و روی کیفیت آن اثر میگذارد، انگیزه دانشجویان است. وقتی دانشجو که عنصر آموزشی است نتواند با استاد خوب ارتباط برقرار کند، بیانگیزه خواهد شد. با استعدادترین افراد کشور به رشته پزشکی میآیند و با استعدادترین آنها به دانشگاه تهران ورود پیدا میکنند. در واقع شاگرد اولهای هوش کشور به دانشگاه تهران میآیند و این بیانگیزگی دانشجویان موجب هدر رفت این سرمایه است. از سوی دیگر مأموریت دانشگاه علوم پزشکی تهران، پست دکترا، phd و حرکت بر لبههای دانش و پژوهش است، نه اینکه بخواهد کارهای روتین را انجام دهد. البته نمیخواهم بگویم که ما نباید کارهای روتین را انجام دهیم. باید این کارها را انجام دهیم، اما وقتی استاد من که در علوم پایه است، همه وقتش را آموزش گرفته و فقط از این کلاس به آن کلاس میرود، فرصتی برای تحقیق و پژوهش ندارد. قسمت پژوهشی دانشگاه به شدت لطمه خواهد خورد و این مسئله باعث افت دانشگاه ما خواهد شد.
آقای دکتر یعنی شما کمبود پزشک را نمیپذیرید؟
من نمیگویم کمبود پزشک یا کادر نظام سلامت نداریم، اما یک سؤالی دارم، در حال حاضر پزشکانی که در نظام پزشکی دارند چند درصدشان در حوزه پزشکی مشغول به کارند؟ ۳۰، ۴۰ هزار پزشک با شماره نظام پزشکی هستند که در پزشکی کار نمیکنند.
چرا ما باید از ظرفیتی که ایجاد کردیم، استفاده نکنیم؟ ما باید پزشکان موجودمان را دریابیم تا بخواهیم دکتری تربیت کنیم که ۱۲ تا ۱۳ سال بعد بخواهد عملیاتی شود. ما باید سرمایهگذاری فوری کنیم و ببینیم علت اینکه آنها در حوزه درمان مشغول به کار نمیشوند، چیست.
برخی از پزشکان به مشاغل پولساز غیرمرتبطی همچون بساز و بفروش روی آوردهاند یا کلینیکهای زیبایی دارند. از نگاه شما علت اینکه برخی پزشکان در حوزه سلامت مشغول به کار نمیشوند، چیست؟
مهمترین دلایل آن تعرفههای پایین و غیرقابل صرفهبودن کار به عنوان شغل پزشک و مشاغل پزشکی است، چراکه شغل پزشکی، شغل بسیار سخت و پرمخاطرهای شدهاست، بنابراین باید برای فرد بیرزد. آنهایی هم که هستند به نظر من خیلیهایشان از سر اینکه عاشق کشورشان هستند یا به خاطر نیازهای مالی فوری در حوزه پزشکی مشغولند و اگر شغل با درآمد مناسب پیدا بکنند، پزشکی را رها میکنند. همچنان که بسیاری از آنها این کار را کردند. ما دهها هزار پرستار داریم که آموزش پرستاری دیدهاند و به مشاغل دیگر در شهرهای کوچک مشغول به کار هستند و خیلیهایشان هم مهاجرت نکردهاند. ما برنامهریزی میتوانیم اینها را به بیمارستانها و مراکز درمانی در شهرهای بزرگ بیاوریم تا در جاهایی که با کمبود پرستار مواجهیم، مشغول شوند.