جوان آنلاین: صالح قاسمی، پژوهشگر حوزه جمعیت و عضو قرارگاه جمعیت وزارت کشور در گفتگو با «جوان» دلایل و آسیبهای تک فرزندی و کاهش تمایل به داشتن فرزند را بررسی کرده است. به گفته وی سالمندان آینده افراد تنهایی هستند که روزگار سختی را در نبود فرزند باید سپری کنند. مشروح گفتگو با وی را در ادامه میخوانید.
چرا در سالهای اخیر کم فرزندی در میان برخی نشانه فرهیختگی و روشنفکری تلقی شده است؟
وقتی مسئله جمعیت و فرزندآوری را ریشهیابی میکنیم متوجه میشویم که ریشه و علتالعلل سبک و الگوی فرزندآوری در فرهنگ و نگرش، انگارهها و گزارههای اجتماعی است. بعد از آن رکود اقتصادی و تورم هم مزید بر علت شده و علتالعلل را تشدید کرده است. با توجه به این مهم، تغییر باورهای اجتماعی و تعاریف موجود به ویژه رواج تعاریفی که بر مبنای فردگرایی و اصالت فرد غربی است، باعث شده تا تک فرزندی و بدون فررزندی به یک کلاس اجتماعی و هنجار تبدیل شود. حتی برخی گزارهها که مشغولیات غلط بوده، رواج پیدا کرده است و رسانههای خودمان و سیاستگذاران به آن دامن میزنند. در واقع کیفیت فرزند به نحوی ارائه و تعریف شد که در تناقض با کمیت بود، بنابراین خانواده به این جمعبندی رسید که برای فرزند با کیفیت، کمیتگرا شود، در حالیکه اگر به لحاظ تجربی کیفیت فرزند را تعریف کنیم چندان تناقضی با کمیت تعداد فرزندان ندارد. در واقع همه با هم دست به دست هم داد تا الگوی کم فرزندی به هنجار اجتماعی تبدیل شود که متأسفانه همچنان هم ادامه دارد.
آیا این فرضیه صحیح است که خانوادههای پرجمعیتتر، شادتر هستند و در ادامه باید پرسید این نگاه در شرایط فعلی هم مصداق دارد؟
کارکرد فرزند از گذشته تاکنون تغییر کرده است و جامعه کارکرد فرزند را از لحاظ اقتصادی مورد بررسی قرار میدهد که از این زاویه حق با خانواده است. ما در دورههای قدیم، کشاورزی و در دوران امروز شهرنشینی را داریم که این دو با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارد. فرزندان در گذشته آورده اقتصادی و نیروی کار محسوب میشدند، در حالیکه امروز فرزند چنین کارکردی ندارد و در اغلب الگوهای سبک زندگی در شهرهای مختلف نیز شاهد آن هستیم. فرزند کارکردهای بسیاری فراتر از اقتصاد دارد. حضور فرزند افزایش ضریب شادی، نشاط و سرزندگی را برای خانوادهها به دنبال دارد. آمدن فرزند میزان هویتپذیری، تلاش و تکاپوی والدین را برای ساختن آینده بهتر، بیشتر میکند و مسئولیتپذیری در والدین را افزایش میدهد. بهرهبرداری بهتر از وقت و بهتر هزینه کردن منابع درآمدی خانواده و هوشمندتر شدن هزینه کرد خانواده با آمدن فرزند بیشتر میشود. آمدن فرزند ریسک طلاق قانونی را کاهش میدهد و همچنین بر اساس یکسری مطالعات اتفاقاً فرزند باعث کاهش طلاق عاطفی هم خواهد شد و روابط عاطفی والدین را پایدارتر میکند.
اگر قرار باشد آسیب شناسی در مورد سبک زندگی خانوادههای ایرانی داشته باشیم، بیشترین آسیب متوجه چه بُعدی است که مانع از تمایل خانوادهها به داشتن فرزند بیشتر میشود؟
علل فراوانی در این رابطه وجود دارد. بخشی تغییر نگرشهاست و زمانی که کارکردها و ارزش اجتماعی فرزند تغییر میکند نگاه به فرزندآوری هم تغییر خواهد کرد. همچنین سیاستهای تعیین شده در دهه ۶۰ باعث شد تا الگوها تغییر کند و از سوی دیگر مداخلات تحمیلی خارج از کشور مزید بر علت بود. رکود اقتصادی نیز مانع دیگر است و در کنار همه اینها رفتن به سمت تفکرات غربگرایانه باعث کاهش تمایل به فرزندآوری میشود. کاهش تعداد فرزندان هم در نسل فعلی و هم در آینده روی کیفیت زندگیها تأثیر میگذارد. خانوادههای امروز به رغم آسایش بیشتر و امکانات به روزتر، آرامش زیادی ندارند که دقیقاً یکی از عوامل آن کاهش فرزند است.
کاهش تعداد فرزند چگونه میتواند به نهاد خانواده و زوجین آسیب بزند؟
محرومیت فرزندان از روابط خواهری و برادری یکی از مهمترین موارد است. فرزندان امروزی هم به لحاظ روابط عاطفی و هم حمایتهای معنوی خواهری و برادری محروم هستند. تک فرزندی موجب میشود تا شبکه خویشاوندی بیمعنا شود و بسیاری از محرومیتها را به دنبال دارد. ما شاید در آینده شبکه خویشاوندی و فامیلی نداشته باشیم، در حالی که این موضوع در سبک زندگی ایرانیها بسیار مهم است.
تک فرزندی و کم فرزندی حتی روی تربیت اثرگذار است، چراکه رابطه با همسالان بسیار مهم است و برخی از مهارتها دقیقاً از روابط با همسالان کسب خواهد شد. وقتی فرزندی تنهاست مهارت آموزی در او به شکل کامل اتفاق نمیافتد. همچنین ساختارهای اقتصادی نیز به لحاظ کاهش نیروی کار تحت تأثیر قرار میگیرد که این مهم به خانواده آسیب میزند. در کنار همه اینها کاهش تعداد فرزند بر کیفیت پدران و مادران سالخورده فردا که همان پدران و مادران جوان امروزی هستند تأثیر خواهد گذاشت. سالمندان فردا مورد حمایت خانواده نخواهند بود و همین موجب کاهش کیفیت زندگی سالمندی میشود.
بسیاری از خانوادهها مشکلات اقتصادی را عمده دلیل عدم تمایل برای فرزندآوری میدانند، با این حال باید پرسید چرا عمدتاً ما شاهد عدم تمایل و بیتمایلی خانوادههای متمول به فرزند بیشتر هستیم؟
متغیرهای مؤثر روی الگوی فرزندآوری متعدد است. ۴۷ متغیر روی موضوع فرزندآوری تأثیرگذار است که بخشی در حوزه اقتصاد و بخشی دیگر در حوزه اجتماعی و فرهنگی است. اساساً این موضوع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است، در حالی که مردم گمان میکنند فقط مشکل اقتصادی است. الگوی فرزندآوری حتماً ابعاد اقتصادی دارد، اما صرفاً اقتصادی نیست و دلیل روشن آن کاهش تمایل به فرزند آوری در خانوادههای متمول است که باید برای این تغییر نگرش تبیین درست انجام داد.
نگاههای ایجابی و حمایتهای تشویقی چه میزان مؤثر بوده است؟
زمان کمی برای تغییر الگوها فراهم بوده است. قانون قابل دفاع است، اما به زمان بیشتری نیاز داریم تا نظر قطعی بدهیم و از سوی دیگر عزم و اراده بهتری برای این موضوع از سوی مدیران میانی نیاز داریم. خانواده ایرانی با هوشمندی، رفتار نظام مدیریتی را رصد میکند و اگر طی پنج سال آینده حاکمیت به ویژه مدیران میانی صداقت خود را برای حمایت از خانوادهها جهت فرزندآوری اثبات کنند میتوانیم بگوییم قانون موفق بوده و الگوی فرزندآوری تغییر خواهد کرد. در غیر این صورت خانوادهها تصور میکنند مثل سایر قوانین اجرا نخواهد شد و ما اعتماد عمومی در این حوزه را از دست خواهیم داد. است