یک بازی، فقط یک بازی، دقت داشته باشید فقط یک بازی، فقط یک بازی کافی بود تا تمام آنچه که از فوتبال ایران میشد در یک قاب دید را به تماشا بنشینیم.
وقتی شامگاه پنج شنبه ۲۳ آذر ماه سوت پایان دربی پایتخت به صدا درآمد فکر میکردیم که خب این هم تمام شد. یک بازی بیخاصیت که نه بار فنی داشت و نه صحنه جذاب آنچنانی، یک بازی که تنها پوشش ۲۲ بازیکنی که در میدان حضور داشتند شبیه فوتبالیستها بود، یک بازی که تا جایی که جا داشت لبریز از فحش و بیاخلاقی و حرکات زننده بود. با این وجود پیش خودمان گفتیم که تمام شد. این بازی هم به تاریخ پیوست.
اما اشتباه میکردیم، تمام نشد، تازه ماجرا شروع شده بود. بیانیه پشت بیانه، توهین پشت توهین، بزرگ و کوچک دو تیم به جان هم افتادند. عدهای آدمهای گمنام هم به اسم پیشکسوت این طرف و آن طرف نشستند و عقدههای درونی خودشان را به اسم علاقه به آبی و قرمز بیرون ریختند تا کار حسابی بالا بگیرد. این وسط ارکان انضباطی فوتبال هم فقط نظارهگر بوده و هستند تا هر کس هر کاری که دلش میخواهد با خیال راحت انجام دهد.
دربی حقیقت فوتبال ایران بود. حقیقتی که زشتی آن هر چند پیش از این هم عیان شده بود، اما حالا بیشتر و واضحتر از قبل جلوی چشمانمان خود نمایی میکند. حقیقتی که ثابت میکند فرهنگ و اخلاق مداری در فوتبال ایران همان «کشک» معروف علی پروین است. با این تفاوت که اسطوره پرسپولیس کمیته فنی تیمها را «کشک» خواند که اتفاقاً درست هم هست، چون هر چه جلوتر میآییم فوتبال باشگاهی ایران به لحاظ فنی تهیتر میشود، اما حالا باید کمیته اخلاق و کمیته انضباطی و تشکیلاتی از این دست را هم همان کشک نامید که اگر جز این بود امروز با چنین وضعیتی روبهرو نبودیم.
حالا سؤال اینجاست که برای این وضعیت چه کاری میتوان کرد؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم فوتبال و عناصر و آدمهای حاضر در آن تأثیر مستقیمی روی رفتارهای اجتماعی نسل جوان و نوجوان کشور دارند. نسلی که در فضای مجازی غرق شده و به دلیل سوءمدیریت حاکم بر فرهنگ کشور چنان به ورطه بیاخلاقی فضای مجازی کشیده شده که به قول معروف «نزده میرقصد» و در نظر بگیرید که فوتبال به چنین نسلی رفتارهای زشت خود را هم منتقل کند. طبیعی است که در چنین فضایی شاهد باشیم که هوادار و تماشاگر در بیاخلاقی گوی سبقت را از اهل فوتبال میرباید.
دربی پایتخت ثابت کرد که امروز با یک مجموعه بیاخلاق و فاسد به اسم فوتبال روبهرو هستیم که باید فکری اساسی به حال آن کنیم. با شعار و حرفهای توخالی هم کاری از پیش نمیبریم. سالهاست برچسب «باشگاه فرهنگی ورزشی» را کنار اسم تیمها چسبانیدهایم، اما هر چه پیش آمدیم وضعیت خرابتر شد تا رسیدیم به امروز که عنان کار از دست همه در رفته. باشگاهی که به راحتی جعل سند میکند، باشگاهی به راحتی دروغ میگوید و...
آیا میتوان از چنین مجموعهای توقع داشت اخلاق را رواج دهد؟ فوتبال در حال ترویج بیاخلاقی در جامعه است خیلی هم واضح و روشن این کار را انجام میدهد و تمام خطوط قرمز اخلاق را رد کرده آیا میتوان آینده روشنی برای آن متصور بود؟ پاسخ با شما.