زندهیاد حبیبالله عســــکراولادی از پیشکسوتان نهضت امام خمینی و دارای تجربهای گران از فراز و فرودهای آن به شمار میرفت. وی در سالیان پایانی حیات، شمهای از یادها و یادمانهای خویش را با واحد تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در میان گذاشت که در قالب کتابی از سوی آن نهاد منتشر شد. تارنمای ناشر در معرفی کوتاه این کتاب، چنین آورده است: «پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، از تحولات شگرف در تاریخ معاصر جهان به شمار میرود. وقوع این پدیده نه از آنرو که در ایران رخ داده قابل توجه است، بلکه اهمیت این انقلاب را باید در تأثیرات منطقهای و جهانی آن یافت که در عصر جهان دوقطبی بدون نگاه کردن به شرق و غرب، توانست پیروزی خود را به عنوان یک انقلاب مردمی و مذهبی در تاریخ ثبت کند. انقلاب اسلامی ایران در بُعد انقلابی خود، با بهرهگیری از شعارهای اسلامی و الگوبرداری از فرهنگ شیعی، طرحی نو را در جهان امروز درانداخت که در نوع خود بینظیر است. از سوی دیگر این انقلاب در چند جهت، تعاملات منطقهای و جهانی را بر هم زد: ایران با استفاده از ظرفیتهای موجود در میان مردم منطقه و با حمایت از آرمانهای مردم فلسطین و آزادی قدس شریف، نه تنها سازشکاری در دنیای عرب را به چالش کشید، بلکه در ادامه این امیدواری را در دل ملتهای منطقه بهوجود آورد که میتوان به آیندهای روشن امیدوار بود. قدرت انقلابی مردم ایران که در طول هشت سال جنگ تحمیلی عراق بر همگان ثابت شده بود، چهرهای متفاوت از کشورمان را در ذهن مردم منطقه به نمایش گذاشت. با این اوصاف است که ثبت و ضبط اسناد، مدارک و خاطرات افراد و گروههایی که این انقلاب را با همت خود به پیروزی رساندند، حائز اهمیت فراوان است. در این راستا مرکز اسناد انقلاب اسلامی که وظیفه ثبت و ضبط تاریخ انقلاب اسلامی را بر عهدهدارد، اقدام به جمعآوری و تدوین اسناد و خاطرات بسیاری از مبارزان انقلاب اسلامی کرده است. آقای حبیبالله عسکراولادی از جملهاین افراد است که خاطراتش در این کتاب به علاقهمندان مطالعات انقلاب اسلامی ارائه میشود....»
زندهیاد عسکراولادی در بخشی از خاطرات خویش به تبیین چند و، چون گفتوگوی خود با اعضای گروه موسوم به مجاهدین خلق در زندان مشهد پرداخته است. وی در باب فرجام این مذاکره، چنین میگوید: «قرار گذاشتیم هشت نفر از سران اینها [مجاهدین خلق]و سه نفر از ما، جلساتی با هم داشته باشیم. چندین جلسه پنج یا شش ساعته با اینها داشتیم. راجع به اینکه تازهواردها در زندان چه شرایطی دارند، از نظر اعتقادی و ایدئولوژی، از نظر اعمال، از نظر اخلاق، از نظر روشها و منشها، سوابق سیاسی تشکلها در کشور، سوابق سیاسی خود اینها و مواضع امام در خصوص همه این مسائل بحث کردیم و مورد بررسی قرار دادیم. در آخرین شب، دیگر اینها هیچ مطلبی برای گفتن نداشتند! خدا رحمت کند شهید لاجوردی را، هم صریحاللهجه بود و هم نسبتاً پرمطالعه و هم الفاظ خوبی را برای بیان مطالب استخدام میکرد. ایشان جوابهای قانعکنندهای برای مطالب آنها داشت. آن شب که آنها از پیش ما رفتند، فردا صبح اعلام کردند: اسدالله لاجوردی، ابوالفضل حاجحیدری و حبیبالله عسکراولادی، هر سه نفر ضدانقلاب هستند! بر همین اساس شروع به تخریب ما کردند و هرکس از زندان خارج میشد، سعی میکردند توسط او پیغامی برای علما و شخصیتها علیه ما بدهند!...»