چندی پیش بود که کتاب «میخواهم شبیه تو باشم» به قلم خانم مهسا حسنی رونمایی شد. این کتاب جلد اول از مجموعه خاطرات شهید محمدحسن کولیوند، جانشین گردان حضرت علی اکبر (ع) از لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) پس از سالها تحقیق، پژوهش و مصاحبه از طریق انتشارات دهم، زیر نظر لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) به چاپ رسیده است. جلد اول این کتاب با ۴۸۰ صفحه در قطع رقعی تا زمان مجروحیت و قطعنخاع شدن این شهید را روایت میکند و جلد دوم آن دربرگیرنده خاطرات دوران جانبازی ایشان خواهد بود. محمدحسن کولیوند، جانباز ۷۰ درصد و سومین شهید خانواده پس از ۲۹ سال تحمل رنج و سختی در ۱۴ دی ماه ۱۳۹۳ به دوستان شهیدش پیوست.
«میخواهم شبیه تو باشم» پیشنهادی بود یا انتخابی؟ ایده کتاب از کجا رقم خورد؟
وقتی تصاویر شهید کولیوند را دیدم، حس عجیبی نسبت به ایشان پیدا کردم و تصمیم گرفتم تاریخ شفاهی برایشان کار کنم. من هیچ شناختی از این شهید نداشتم، به واسطه یکی از دوستان با برادر شهید، دکتر کولیوند، ارتباط گرفتم و جالب اینجا بود که روز آشنایی من با برادر شهید دقیقاً سالگرد مجروحیت حاجحسن کولیوند در دفاع مقدس بود! بعد از آشنایی با همسر شهید جملهای از ایشان شنیدم که مطمئن شدم نیرویی من را به این سمت کشانده است. همسر شهید گفتند حاج حسن همیشه میگفت «ای کاش نویسندهای بیاید و خاطرات من را مکتوب کند.» همین جمله انگیزهای شد تا من با تمام مشکلات و سختیهایی که این کار داشت با تمام توان پیش بروم و هیچ موردی سد را هم نشود.
از پژوهش و تحقیق تا تألیف کتاب، چقدر طول کشید؟
سه سال صرف جمعآوری مطالب و چاپ کتاب شد. ۴۸۰ صفحه از خاطرات شهید در جلد اول آمده که در قالب شش فصل تدوین شده است. خاطراتی که با زاویه دید اول شخص و دوم شخص به رشته تحریر در آوردم. نام کتاب را از آنجا «میخواهم شبیه تو باشم» انتخاب کردم. چون در مکالماتی که با همسر شهید و دوستان و نیروهایشان داشتم، همگی علاقهمند بودند که در ادوار مختلف الگوبرداری از خصوصیات اخلاقی و رفتاری و ورزشی شهید و... داشته باشند. این خاطرات با حمایت انتشارات دهم که زیر نظر لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) است به چاپ رسید. مصاحبهها و پژوهش زمان زیادی برد و، چون حجم کار بالا بود، نگارش کتاب هم به طول انجامید. با توجه به تعداد بالای راویها و خاطرات انبوهشان کتاب را به دو جلد تقسیم کردم. جلد اول از دوره نوجوانی شهید تا زمان مجروحیتش است و جلد دوم خاطرات دوران مجروحیت و ویلچرنشینی حاج حسن را دربرخواهد گرفت.
روی کدام بخش از کتاب حساسیت بیشتری داشتید؟
از آنجا که این کتاب پیشنهاد کسی نبود و کار را داوطلبانه و با خواست قلبی خودم شروع کرده بودم، حساسیت خاصی روی طرح جلد داشتم. دوست داشتم طراح جلد کتاب را خودم انتخاب کنم و با طراح ارتباط بگیرم و از روحیات حاج حسن برایش بگویم تا طرح جلد با مطالب سنخیت داشته باشد. خاطرم هست وقتی با جناب آقای علیرضا ذاکری که از طراحان به نام کشور هستند تماس گرفتم ایشان مطلبی را عنوان کردند که باز هم من را شگفتزده کرد. (در حال حاضر این مطلب و خاطره شیرین در صفحه اینستاگرام آقای ذاکری موجود است.) پیشنهاد من برای طرح جلد میوه انار بود، چون علاقه حاج حسن به میوه انار که اتفاقاً خیلی لطیف است برایم جالب بود. در تماسی که با آقای ذاکری داشتم ایشان گفتند: «شاید باورتان نشود چندماه است که درگیر عکاسی و تحقیق در مورد انار هستم و همین الان میخواستم یکی از عکسها را پست کنم» این موضوع برای خودشان هم عجیب بود و گفتند «شهیدتان میخواهد من برایش کار کنم» تمام وقتهایی که این کار انجام میشد حضور حاج حسن را حس میکردم و این فقط گوشهای از اتفاقاتی بود که برای من افتاد، حتی سپردن این کار به انتشارات دهم هم داستانی دارد که حتماً در فرصتی دیگر بازگو میکنم.
به نظر شما شاخصه مهم این کتاب برای نسل جوان چه میتواند باشد؟
کتاب حاج حسن کولیوند را در قالب رمان کار کردم تا حتی نوجوانها هم از خواندن کتاب لذت ببرند و ابعاد عاطفی شخصیت ایشان برایشان روشن شود. واقعاً بیان داستانهای مناطق جنگ زده از حاج حسن که چندین شاهد و سند معتبر داشت انسان را به وجد میآورد از این همه رشادت و میهنپرستی ایشان. همچنین روحیه لطیف ایشان در خانواده میتواند الگویی برای جوانان باشد و یادآور این موضوع که فرماندهان جنگ همچون حاج حسن به واسطه اخلاق نیکویشان با اطرافیان در ذهنها ماندگارتر میشوند.