سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: اردیبهشت سال ۱۳۶۲ پاکسازی روستای بولحسن را آغاز کردیم. در این روستا چندین گروهک ضد انقلاب نفوذ داشتند. اول از همه گروهک «خبات» در این روستا خیلی نفوذ داشت. بعد نیروهای گروهک دموکرات و بعد منافقین و مجاهدین خلق کرد نفوذ داشتند، چریکهای فدایی خلق هم صاحب نفوذ بودند. ضد انقلاب در این روستا همانند گروهک ضدانقلاب پژاک، زمین را سوراخ سوراخ کرده و اتاقهای بزرگی زیر زمین زده بودند. هر کدام از گروهکها برای خودش زیر زمین اتاقهایی زده بودند و دم و دستگاهی برای خودشان ساخته بودند. در یکی از شبها از پاسگاه روستای زرواوسفلی سازماندهی شدیم و نیروی کمکی بزرگی از شهر بانه برای فتح روستای بولحسن اعزام شده بود. نیرویی حدود ۵۰۰ نفر که ۷۰ الی ۸۰ نفرشان بومی بودند.
مطلب پیشقراول بود
قرعه به نام گروه شهید مطلب حسنی خورد. گفتند شما به عنوان پیشقراول باید پایگاه گاکر را فتح کنید. شما منطقه را بلد هستید و باید این کار را با موفقیت انجام دهید. با شهید عبدالله فرجی که رزمندهای دلیر بود، همراه گروه خودش و گروه ضربت شهید مطلب حسنی آماده شدیم، ۱۰۰ نفر هم نیروی غیربومی بسیجی به ما دادند. ساعت ۸:۳۰ شب رفتیم روستای یعقوب آباد، یک ساعت و نیم منتظر ماندیم، دستور آمد برگردید، ما از چیزی مطلع نبودیم. وقتی برگشتیم و قضیه را پرسیدیم، گفتند عملیات لو رفته و دشمن قضیه را فهمیده است. تمام نیرو را برگشت دادند به شهر بانه، کسی از نیروها در منطقه نماند. در بانه روز بعد را تا اوایل شب در پادگان شهر به سر بردیم و شب گفتند عملیات شب قبل را از همین جا ادامه میدهیم. ساعت ۸ شب در ماشینهای نفربر که با برزنت پوشیده شده بود، راه افتادیم، سپاه و ارتش امنیت جاده را تأمین کرده بودند، نزدیکی زرواو پیاده شدیم و با پای پیاده تا روستای یعقوبآباد را طی کردیم. آنجا نیروی ۵۰۰ نفره ما به شش دسته تقسیم شدند و ما به سمت روستای آلى ماکان و مزرلان حرکت کردیم. حرکت ما از بیراههها بود. ساعت یک شب به دامنه کوه گاکر رسیدیم.
مینهای سیمی
وقتی به منطقه مورد نظر رسیدیم، مطلب خواست ببینند ضدانقلاب در چه وضعی است؟ یک نفر به نام کریم بولحسنی را فرستاد تا اوضاع را رصد کند. کریم رفت، اما اول پایگاه به یک مین سیمی برخورد کرد و مین منفجر شد. مینهای سیمی به هم وصل شده بودند و همه یکی بعد از دیگری منفجر شدند. چهار طرف دامنه کوه گاکر را مین گذاری کرده بودند. ضدانقلاب از تمام اطراف، شروع به تیراندازی کرد و قیامتی به پا شد. نیروهای ما برگشتند. دقایق به سختی سپری میشد. سازماندهی دوباره شدیم و در طول ۲۰۰ متر با استتار کامل حرکت کردیم. اعلام شد که با بانگ الله اکبر حمله را آغاز میکنیم. همه با هم با صدای الله اکبر که کوه را به لرزه انداخته بود، حرکت کردند و ضدانقلاب فرار را بر قرار ترجیح داد. چند نفر شهید دادیم، ضدانقلاب به طرف جنوب کوه گاکر عقب کشید. به طرف روستای بولحسن، درگیری شدیدی صورت گرفت، مقرهایشان را که پُر از مهمات بود تَرک کرده و فرار کرده بودند.
کمکم روشنایی صبح پدیدار شد. نیروهای ضدانقلاب با روشنایی دوباره حمله سنگینی انجام دادند. به فرماندهی شهید عبدالله فرجی و شهید مطلب حسنی از سه جهت که بیشتر حملات ضدانقلاب از آن سه نقطه بود، حمله کردیم. با هرآنچه توان داشتیم، جنگیدیم. ساعت ۷ بعدازظهر توانستیم کوه گاکر و سه پایگاه ضدانقلاب را فتح کنیم. در داخل روستای بولحسن جنگ خانه به خانه شده بود، عاقبت نیروهای ما، سپاه و ارتش توانستیم روستا و اطراف آن را پاکسازی کنیم.
در این عملیات شهید مطلب حسنی و گروه ضربتش کاری کردند کارستان. آنها چنان ضربهای به ضد انقلاب زدند که باعث شد کینه مطلب را همیشه در سینه داشته باشند و عاقبت او را به شهادت برسانند.