سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: تقریباً ساعت یک نیمه شب بود. در چوبی خانه روستایی در نقطهای دورافتاده در اطراف شهر کرمان به صدا درآمد و حضور بیقرار جوانی در آن تنهایی و سکوت مرا متعجب کرد. او همان جوانی بود که روز گذشته در کوچههای روستا با او برخورد کرده بودم و اهالی روستا نصیحتش میکردند که به جای سرکوچه ایستادن و مزاحم رفت و آمد دیگران شدن، بهتر است ازدواج کند و سروسامان بگیرد. جوان اجازه گرفت و برای مشورت گرفتن داخل اتاقم شد. از رفتارهای خود و برخورد دیگران رنجور بود و میگفت: ازدواج به این آسانیها هم نیست. به او گفتم.
یک گفتوگوی خودمانی درباره ازدواج
به او گفتم اولاً: ازدواج یک سنت و روش پسندیده و راهکار بسیار خوبی برای شخصیت دادن به انسانهاست. تا وقتی خودت هستی، احساس مسئولیت و ایفای نقش در جامعه و مسئولیتپذیری در وجودت کم است، اما با تشکیل خانواده همسری را در کنار خود خواهی دید که باعث میشود به شما احساس شخصیت و خودباوری منتقل شود. به خاطر همین این ناآرامی تو یکی از عواملش نداشتن یک جایگاه اجتماعی است که با ازدواج این جایگاه را به دست میآوری.
ثانیاً فکر نکن ازداوج و تشکیل خانواده موضوعی بسیار سخت است و شما از عهده آن بر نمیآیی. گفتم: شما شرایط اولیه ازدواج را داری. مثلاً الان شما از لحاظ قانونی به سن ازدواج رسیدهای. حتی در حال گذر از این سن هستی. شما الان ۲۵ سال داری. از طرفی از نظر بلوغ فکری نیز این آمادگی را دارا هستی. یعنی همین که بتوانی نسبت به آینده خود تصمیم بگیری و اقدام کنی خوب است. هر چند در طول زندگی این بلوغ فکری کامل میشود. از لحاظ اقتصادی نیز فکر نکن باید حتماً شغلی ثابت و پایدار و همیشگی داشته باشی تا بتوانی یک زندگی تشکیل بدهی، بلکه همین که اهل تلاش و کوشش برای یک زندگی ساده و ایدهآل باشی کافی است. این جمله یعنی اینکه از آن دسته از انسانهایی نیستی که نشستهاند که خدا روزی آنان را برساند، بلکه اهل ایده، فکر و تلاش برای رفع نیازهای اقتصادی خود هستی. جوان گفت: این را دیگر نمیتوانم قبول کنم. آخر من یک روز کار برایم فراهم است، یک روز نیست. آن هم با این هزینهها! اینجا بود که احساس کردم برایش خیلی سخت است. پرسیدم: به خدا اعتقاد داری؟ گفت: اگر نداشتم نزد شما، آن هم ساعت یک نیمه شب نمیآمدم.
گفتم: آیا الان همه هزینههایت روی دوش پدرت است یا خودت نیز در مسائل اقتصادی کمک خرج خانواده هستی؟ گفت: کمک میکنم. گفتم: خوب الان فکر کن به جای کمک به پدر باید همین تلاش را مقداری بیشتر برای همسر آیندهات کنی. با این جمله کمی مکث کرد و فکر او مشغول شد. به او گفتم: فرصت فکر داری. فکر کن و بعد برای یک ازدواج موفق دلهره و ترس را کنار بگذار.
به او گفتم: اگر کسی به شما بگوید برو ازدواج کن من پشتیبان تو هستم و در فقر و نداری از ثروتم به تو کمک میکنم و او هم انسان بسیار مورد اطمینانی باشد و همه مردم حرف او را قبول دارند، آن موقع به او اعتماد و ازدواج میکنی. او با تعجب گفت: حتماً این کار را میکنم. به او گفتم: این شخص گفته برای ازدواج تلاش کنید و اگر از آینده مادی آن میترسید، من تضمین میکنم که در زندگی کم نمیآورید و کمکتان میکنم.
اگر گفتید: از کجا هزینه میدهی؟ او میگوید: حساب خودم را نشانتان میدهم که تمام هزینههای عالم دست من است. البته باید به من اعتماد داشته باشی. او که دنبال صاحب این نظر میگشت و تشنه شنیدن نام او شده بود از من نام او را شنید. گفتم: او خدا و خالق توست. او از هر انسان معتمدی که به تو وعده داده بالاتر و گنجینههایش تمام نشدنی است.
خلاصه اینکه با زبانی ساده به او فهماندم ازدواج آسان نیاز به چند مطلب ساده دارد. یکی اینکه خودمان نباید بر خودمان سخت بگیریم. باید چشممان را روی خیلی از رسومات اشتباه و توقعات ببندیم.
آیا اگر یک جوان توقعاتش کم باشد، پدر و مادر و هر کسی که شاید توقع تجملات و رسومات را دارند، میتوانند در برابر اراده او مقاومت کنند؟ خیر. او میتواند برای دیگران در سادهزیستی الگو باشد. مطلب دیگر اینکه ایمان و اعتقاد قوی به خدا در زندگی میتواند به انسان امید بدهد و زندگی را با نشاط کند. همین توکل و اعتماد به خداست که باعث میشود دو جوان در کنار هم به سادگی یک زندگی آرام را تجربه کنند.
مطلب سوم اینکه برای رسیدن به یک ازدواج آسان باید در ملاکهای انتخاب همسر دقت کنیم. طبیعی است که اگر ما دنبال یک زندگی آرام باشیم، باید کسی را انتخاب کنیم که آرامشش را در مادیات جستوجو نکند؛ چراکه او به هیچ وجه آرام نمیشود. مادیات روزبهروز متنوعتر میشود و انسانها روزبهروز پرتوقعتر. پس چه خوب است که از همان اول در زندگی دندان طمع به مادیات را از جا بکنیم.
در آخر به او گفتم: مشکل پسند نیز نباش؛ چراکه ازدواج وقتی سخت میشود که انسانی در انتخاب همسر مشکلپسند باشد. یعنی توقع دارد همسر او کسی باشد که همه توقعات او را برآورده کند. یقیناً رسیدن به این ازدواج بسیار سخت است. باید مواظب باشیم همسر آیندهمان از نظر اخلاقی و رفتاری، رفتاری ناهنجار نداشته باشد. همین که ملاکهای یک انسان مورد تأیید دین و کارشناسان دینی و روانشناسان قرار گرفت، کافی است.
زمینه ازدواج آسان را فراهم کنیم
اگر کسی بخواهد ازدواج آسان را در جامعه ترویج کند، باید به جوانان امید درست بدهد و زمینه این ازدواج را با حداقلترین امکانات فراهم کند. امروزه جوانان زیادی در انتظار ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده نشستهاند، اما متأسفانه عدهای که در جامعه اسلامی میتوانند با ترویج این فرهنگ بهعنوان مسئول تلاشی مضاعف کنند، از این نیاز جوانان غافل شدهاند. از طرفی خانوادهها نیز گرفتار رسم و رسومات یا سختگیریهای بیمورد نسبت به فرزندان خود شدهاند و آنان را به جای تشویق و کمک به ازدواج، تشویق به تمام کردن مراتب تحصیل و طی کردن این دوران میکنند و این هزینهای که باید صرف ازدواج شود، فقط صرف گرفتن مدرکهای جورواجور میشود.
بعد از گرفتن این مدارک دختران زیادی که وقت ازدواج آنان گذشته در ناآرامی زندگی را طی میکنند، درحالیکه میتوان در تشکیل خانواده به آنان کمک کرد و آنان در طول زندگی مشترک نیز میتوانند ادامه تحصیل بدهند. بسیاری از جوانان در فراز و نشیب زندگی مجردی مشغول بعضی از نیازهای غیرضروری شده یا گرفتار فضاهای بعضاً غیراخلاقی یا تفریحات غیرسالم شدهاند و از ازدواج غفلت کرده و آن را با جایگزینهای نامناسب پر کردهاند. پس برای ازدواج آسان و بدون دردسر باید همه با هم دست به دست هم دهیم و به امید نهادینه شدن این سنت الهی در زندگی گامهای عملی برداریم.
*کارشناس مذهبی و پژوهشگر سبک زندگی