سرویس ایران جوان آنلاین: وقتی خبرهای خوشی در مورد کشاورزی و نحوه کشت محصولات مختلف در کشور به گوش نمیرسد، نمیتوان همه چیز را به کمبود آب و زمین و سرما و گرما ربط داد. وقتی کارشناسان و صاحبنظران بیرون گود بمانند و فارغ التحصیلان راهی برای حضور در این عرصه نداشته باشند، حتماً حال و روز این صنعت هم بهتر از این نمیشود. در همین باره روز گذشته رئیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری عنوان کرد که حدود ۱۸۰ هزار نفر آموزش دیده کشاورزی در کشور داریم که شناسنامه دارند، اما بیش از ۵۴ درصد این افراد بیکار هستند.
وارد هر عرصه که میشویم به مشکل بزرگی به نام مدیریت دولتی و بیتفاوتی این مدیران نسبت به نیازها و معضلات موجود بر میخوریم. با اینکه چند سالی است در کشور بر طبل خصوصیسازی زده میشود، اما هنوز ۹۰ درصد آموزش دانشجویان کشاورزی برعهده دولتیهاست. البته اینکه چرا بخش خصوصی متولی آموزش کشاورزی نمیشود جای سؤال دارد. شیوههای آموزشی در حوزه کشاورزی ۸۹ درصد حضوری، ۱۰ درصد نیمه حضوری و یک درصد غیر حضوری است. در همین رابطه رئیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری معتقد است: «سالانه ۵۰ هزار دانشجو در حوزه کشاورزی با اهداف پرورش نیروی ماهر، متخصص و محقق آموزشهای لازم را کسب میکنند و تقریباً یک سوم دانشجویان کشاورزی زن هستند و بقیه مرد و ۱۰ درصد شبانه، آزاد و سایر و بقیه دولتی تحصیل میکنند.» اسدالله تیموری با بیان اینکه الگوی آموزشی با الگوی توسعهای کشور هماهنگ نیست، میگوید: «در بخش آموزش کشاورزی ۵ /۱۴ درصد دانشجویان در مقطع کاردانی، ۹ /۴۷ درصد دانشجویان کشاورزی در مقطع کارشناسی، ۷ /۲۸ درصد ارشد و ۷ /۲ درصد دانشجویان دکترای حرفهای و ۶ درصد کل دانشجویان کشور را دانشجویان دکترای تخصصی تشکیل میدهند.» وی با اشاره به اینکه تحصیلات تکمیلی کشور باید به ۲۰ درصد میرسید، اما این هدفگذاری اشتباه است، تصریح میکند: «تاکنون هزار نفر دانشجوی دکترای کشاورزی داریم که بازار را اشباع کرده است.»
دولتیها بلای جان کشاورزی
سهم کشاورزی در اقتصاد کلان کشور باید ۲۰ درصد باشد. اما آمارها نشان میدهد تنها ۶ درصد این امر محقق شده است. سهم کشاورزی از سایر رشتهها بسیار کمتر است و در بخش آموزش آن چیزی که برای کشاورزی در نظرگرفته شده عدالت محور نیست. رئیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری با بیان اینکه سه استان شمالی، فارس و خوزستان مهد کشاورزی کشور هستند، میگوید: «اما سهم این استانها در آموزش، سرمایهگذاری و جذب دانشجو از همه کمتر است و مازندران رتبه چهارم را دارد.» تیموری با بیان اینکه ۱۴ هزار فارغ التحصیل کشاورزی و منابع طبیعی در مازندران داریم که حدود ۷۰ درصد بیکار هستند، تصریح میکند: «هر چند سهم ما در اشتغالپذیری برای فارغالتحصیلان ۹۴ درصد است، اما در حوزه کشاورزی تنها ۱۲ درصد فارغالتحصیلان این دانشگاه شاغل در همان مرتبط رشتههای تحصیلی خود هستند.» این مسئول با بیان اینکه هنوز دانشگاههای کشاورزی بسترهای لازم برای آموزش مهارت و افزایش توان اشتغالپذیری را نتوانستند فراهم کنند، خاطرنشان میکند: «دلیل این امر، ارتباط ضعیف دانشگاه و صنعت بوده و توانمند نبودن اعضای آموزشی و نبود امکانات از دیگر عوامل دخیل است.» جالب است بدانیم تنها ۳ درصد افرادی که در بخش کشاورزی فعال و در حال تولید هستند، تحصیلات دانشگاهی دارند. با این تفاسیر باید گفت: ۱۰۰ سال نسبت به برخی بحثها در بخش کشاورزی عقب هستیم. چرا که متوسط سن کشاورزان بالای ۶۳ سال است که اکثر آنها دانش کافی در حوزه کشت مکانیزه را ندارند. امروزه در کشورهای توسعه یافته فضای حضور دولت در بخش کشاورزی خیلی کم است و این یک فرصت محسوب میشود. پس به راحتی میتوان نتیجه گرفت که نبود امنیت سرمایهگذاری، کوچک بودن واحدهای بهرهبرداری، بیسوادی و کم سوادی تولید کنندگان، موانع طبیعی و اکولوژیک مانند تغییر کاربری و موانع فنی و تکنیکی و اقتصادی از جمله عوامل عدم موفقیت کشاورزی و توسعه آن در کشورماست.