مقالهای با عنوان «سرگرمی و آرمان شهر» که در سال ١٩٧٧ منتشر شده بود و تاکید داشت نباید نگاهی یکدست و کلی به همه آثار سرگرمی داشته باشیم و باید سراغ تمایز و تا قسمتی جزئینگر و پروسواس برای شناخت چنین آثاری رفت. به عبارتی پورمحمدرضا، تلاش میکرد برای شروع بحث «ابتذال در سینما» این نکته را جا بیندازد که کلیشههای رایج درخصوص تلقی ابتذال از آثار را باید کنار گذاشت. این یک بحث قدیمی در میان نظریهپردازان سینما بود؛ چنانکه گردانندگان اولیه مجله «کایهدو سینما» و به عبارتی همان جریان موج نوی فرانسه هم از چنین جایی شروع کرده بودند و مثلا آثار آلفرد هیچکاک را که تا پیش از آن سرگرمی صرف به حساب میآمد، به شکلی علمی و معناشناسانه بررسی کردند. در ایران هم مرتضی آوینی چنین تلاشهایی انجام داد و غیر از آثار آلفرد هیچکاک، تا عبور از مرز دفاع نسبت به فیلم «ترمیناتور» پیش رفت.
در ادامه این نشست سینمایی، اینکه ابتذال چه چیزهایی نیست و بحث بر سر اینکه چه هست و چرا هست، دنبال شد. حمید نعمتالله در بخشهایی از این گفتوگو به نوید پورمحمدرضا رو کرد و گفت که چنین مباحثی با این رویکرد تئوریک غربی، کاری برای سینمای ما نمیکنند، چه اینکه ما دچار ابتذال قابل مشاهدهای شدهایم و باید برایش چارهاندیشی کرد.
پس از آن هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما، به بیان دیدگاهش پرداخت و گفت: «موازی بودن ابتذال با سرگرمی و اینکه چقدر در سرگرمی ابتذال مستتر شده، مهم است؛ چون وقتی یک اثر میخواهد تماشاگر بیشتری را از خود راضی کند، پتانسیل بیشتری برای ابتذال دارد.»
او با اشاره به اینکه ابتذال در هر زمانی معنای متفاوتی پیدا کرده است، ادامه داد: «اگر در تاریخ بخواهیم بررسی کنیم متوجه میشویم که این کلمه از دل هنر عامهپسند بیرون آمده است و حتی پدیدههای هنر سرگرمی مثل سیاهبازی، خیمهشببازی و... از دیدگاهی ممکن است مبتذل تلقی شوند در حالی که از دیدگاه دیگری میراث فرهنگی یک کشور محسوب میشوند.» سردبیر مجله فیلم افزود: «وقتی ما درباره یک چیز مبتذل صحبت میکنیم منظور ما درباره شیوه پرداخت است وگرنه ما موضوع مبتذل نداریم. »
در ادامه حمید نعمتالله، نویسنده و کارگردان سینما با اشاره به اینکه در ابتذال کشفی صورت نمیگیرد، گفت: «گویا چنین آثاری جایی برای خنده، گریه و چشمچرانی ارزان هستند و از نشانههای ابتذال، کودن بودن آن آثار است.»
اما وقتی غلامعباس فاضلی، دیگر منتقد حاضر در نشست شروع به صحبت کرد، نوک پیکان انتقاد را از تولید کنندگان آثار مبتذل و سیاستگذاران مربوطه، به سمت مصرف کنندگان آثار گرفت. او گفت: «من نمیتوانم مقصر ابتذالی را که در سینمای ایران وجود دارد، چند نفر معرفی کنم بلکه به نظرم این امر از سوی تماشاگرانی رخ میدهد که از این ابتذال استقبال میکنند. مردمی که به دنبال کلیپهای کوتاه خندهآور پرحاشیه در شبکههای مجازی هستند براساس همانها فیلمهای روی پرده را برای تماشا انتخاب میکنند. فکر میکنم برای بحث درباره ابتذال باید به جامعه ایرانی برگردیم و ببینیم چقدر نگاه افراد به آرمانهای خود تغییر کرده است و این اتفاق چه اثری روی فیلم و جریان نقد میگذارد.»
پورمحمدرضا در اواخر جلسه به نکتهای اشاره کرد که به نظر پاسخی بر دیدگاه غلامعباس فاضلی بود. او گفت: «نمیشود از مردم انتقاد کرد که مثلا چرا سریال «ستایش» را میبینند؛ اگر به آنها «خانه سبز» یا «همسران» هم نشان بدهید، تماشا خواهند کرد.»
حمید نعمتالله هم در اواخر صحبتهایش اشارهای به لزوم ایجاد یک عزم جدی در برخورد با پدیده سطحینگری و ابتذال در سینمای ایران کرد که شکلی سازمانیافته داشته باشد. ازصحبتهای نعمتالله این نکته قابل استنباط بود که اگر مقصر وجود چیزی به نام ابتذال، مردم و مخاطبان دانسته شوند، این امر «طبیعی» و غیرقابل درمان تلقی خواهد شد.
سپس گلمکانی اظهار کرد: «تولید ابتذال هم عمدی است و هم نهایت توان یک فرد را در فیلمسازی نشان میدهد. برای مثال باید پرسید آیا آثار ایرج ملکی به صورت معمول هجو است یا این نهایت توان او در فیلمسازی است؟» نعمتالله هم عنوان کرد: «برای ابتذال هزینه و وقت گذاشته نمیشود و این آثار سهل به وجود میآیند بنابراین ارزان هستند. موضوع این است که معدل سلیقه مردم ما پایین آمده و طبیعی است که در چنین شرایطی کمدی باید بفروشد. در حال حاضر آدمها خوشیهای لحظهای میخواهند و به نظرم باید سلیقه آنها را ارتقا داد. ابتذال فقط به کمدی و این نوع کارها محصور نمیشود، در هر حالت و شکلی ممکن است اتفاق بیفتد. وقتی کاری برای صلاح جامعه ساخته نشود و دنبال هر نوع کار یا حرکت دست خورده و کلیشهای و تکراری برود به نظر من مبتذل است.»
وی در ادامه افزود: «گلهمندم از جشنها و جشنوارههایی که به هر بهانه یا دلیلی به صاحبان، بازیگران و عوامل این فیلمها جایزه میدهند و برایشان آغوش باز میکنند.»
او با بیان اینکه این وضعیت فروش فیلمهایی که شاهدش هستیم طبیعی نیست، ادامه داد: «دوره ما دورهای طبیعی نیست و تغییر عجیبی رخ داده است. معیارهایی برای خوب و بد وجود ندارد. گویا یک سیاهکاری و بازی رندانه وجود دارد و از همهچیز سوءاستفاده و هر چیزی با سیاهکاری مخدوش میشود. در این صنعت سینما، آدمهای زیادی کار میکنند که شایسته این حرفه نیستند و آدمهای شایسته جایشان خالی است. عرصه سینما و فیلمسازی دست آدمهای نامحرم و کسانی افتاده که مال این کسب نیستند. سینما آدمهای جاهطلب و خلاق خودش را میخواهد.»
این کارگردان و نویسنده سینما در ادامه به نکتهای اشاره و اظهار کرد: «عدهای با پولهای مشکوک در سینمای ایران فیلم میسازند و بعد میآیند در فضای مجازی یکی، دو تا فحش به جمهوری اسلامی میدهند که آن کارشان را بشوید و ببرد پایین!»
در پایان این نشست تحلیلی، هوشنگ گلمکانی گفت: «ابتذال یک پدیده سیاسی است که در اجتماع ملموس است و ابتذال در سینما واکنش آن بهحساب میآید. ابتذال موجود در جامعه، سینما، تئاتر، موسیقی و فضای مجازی، واکنش مردم است به فضای سیاسی و وضعیت موجودشان. از این لحاظ ابتذال کاملا جنبه سیاسی دارد. مثلا «هزارپا» اگر در چند سال پیش یا در شرایط ملایمتری اکران میشد ابدا به این میزان از فروش که الان دارد، نمیرسید.»