فلسطین و تلاش برای پایان اشغالگری رژیم صهیونیستی از مهمترین موضوعاتی است که همواره کشورهای عربی مدعی حمایت از آن بودهاند، ولی آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در اظهارات جدید خود در مصاحبه با روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت گفته که طی دیدارهای خود با رهبران جهان عرب، به این نتیجه رسیده است که به طور کلی موضوع فلسطین دیگر در گفتوگوهای سران عرب جایگاهی ندارد. او گفته است به خاطر ندارد که رهبران عرب برای مسئله فلسطین ابتکاری را مطرح کنند.
رهبران عربی طی سالها و دهههای اخیر در طرح مسئله فلسطین چه در داخل سرزمینهای اشغالی و چه در مذاکرات و طرحهای منطقهای همواره از حفظ هویت عربی – اسلامی فلسطین سخن گفتهاند. هویت عربی در واقع مبتنی بر نژاد و زبان است که از وجوه اساسی هویت کشورها به شمار میرود. هویت عربی و ساختار اجتماعی مبتنی بر این احساس که آنها تبار و پیوند نسبی مشترکی دارند، هسته اصلی هویت اجتماعی اعراب را تشکیل میدهد. هویت عربی در جهان عرب طی دو دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ از طرف جمال عبدالناصر در مصر در قالب سیاستهای ملیگرایی عربی یا همان پانعربیسم دنبال شد و به نوعی ایدئولوژی انسجامبخش تبدیل شد. در آن مقطع تأکیدات ناصر بر ایجاد هویت عربی در منطقه، زنگ خطری در گوش رهبران غیر عربی، چون رژیم صهیونیستی محسوب میشد.
در طرف دیگر، پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳، تعریف جدیدی از هویت عربی در منطقه ارائه شد که آن را مترادف با نظم عربی و حفظ هویت، فرهنگ و سنت عربی به حساب میآورد. این انگاره پیکره جهان عرب را بر مبنای تعاملات عربی و سامانه سیاسی و ایدئولوژیک کشورهای عرب تعریف کرد. نکته اساسی این تعریف از هویت عربی، ایفای نقش مذهب در این تعریف بود. به این ترتیب که هویت عربی مترادف با مذهب سنی در نظر گرفته شد و در قالب آن، ترتیبات منطقه عربی عمدتاً حول کشورهای عرب سنی مذهب معنا پیدا کرد. در عین حال طی سالهای اخیر و به واسطه وقوع تحولات بیداری اسلامی در منطقه، هویت عربی به ویژه تحت تأثیر تلاش برخی از کشورهای عربی و رهبران آنها برای به دست گرفتن رهبری جهان عرب قرار گرفته است. در شرایطی که قدرت ملی کشورهای بزرگ و ریشهدار جهان عرب مانند عراق، لیبی، سوریه و مصر به واسطه درگیری آنها در تحولات داخلی خویش کاهش یافته، سایر کشورها همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی خود را مهد هویت عربی و عرصه پیوند اسلام و هویت عربی (سنی) معرفی میکنند و داعیه رهبری جهان عرب را دارند. به این ترتیب، میتوان از استحاله هویتی عربی طی یک سیر تاریخی به ویژه طی یک دهه اخیر سخن گفت.
سخنان لیبرمن بیشتر بدین معناست که کشورهای عربی نه تنها سعی در به فراموشی سپردن مسئله فلسطین دارند، بلکه با فاصله گرفتن از هویت عربی و در دستور کار قرار دادن راهبردهای عملگرایانه در ارتباط با رژیم صهیونیستی، سعی در اتحاد با این رژیم علیه اهداف مشترک دارند. کشورهای اصطلاحاً میانهرو جهان عرب مانند عربستان سعودی در شرایط کنونی از هویت عربی بیشتر در مقابله و ایجاد توازن در مقابل ایران در همکاری مشترک با رژیم صهیونیستی استفاده میکنند تا مسئله فلسطین. نمونه بارز این رویکرد سکوت اعراب در مقابل تصمیم ترامپ رئیسجمهور امریکا برای انتقال سفارت این کشور به قدس و حتی پیشتر از آن موافقت با راهحل ایجاد دو کشور مستقل فلسطینی و صهیونیستی بود. حتی اتحادیه عرب به عنوان عالیترین نهاد منطقهای عربی، در بیانیه پایانی بیست و نهمین اجلاس خود با عنوان «نشست قدس» که در شهر ظهران عربستان و به ریاست ملک سلمان پادشاه این کشور برگزار شد، قدس شرقی را به عنوان پایتخت فلسطین برشمرد.
نکته مشخص در اینجا این است که در شرایط کنونی دوگانه متضاد عربی - صهیونیستی که سالها برخی از رهبران عربی به آن معتقد بودند، برای آنها به دوگانه ایرانی – عربی تبدیل شده است. در این زمینه سخنان عبداله الشمری دیپلمات ارشد سابق سعودی جالب توجه است که گفته اسرائیل به علت ریشه و منشاً خود دشمن است، اما به علت اقداماتش دشمن نیست. درحالیکه ایران به علت اقداماتش دشمن است و نه به خاطر ریشهاش. مهمتر اینکه رهبران تلآویو نیز به دنبال ترویج این مسئله هستند که نه اعراب دیگر این رژیم را دشمن اصلی خود میدانند و نه مسئله فلسطین برای آنها از اهمیت سابق برخوردار است، بلکه اکنون ایران مهمترین دشمن آنها تلقی میشود.