«فروپاشی جمهوری اسلامی ایران» هدف دستنیافتنی ایالات متحده در مواجهه با کشورمان در طول چهار دهه اخیر بوده است. ایالات متحده امریکا در قالب طرح و توطئههایی نظیر «حمایت رسمی، مالی و تشکیلاتی از اپوزیسیون داخلی و خارجنشین»، «بیثباتسازی فرهنگی- مذهبی در لایههای مختلف اجتماعی با هدف رویگردانی مردم از دین و فرهنگ اسلامی- ایرانی»، «تلاش برای تحریک شکافهای قومیتی و مذهبی در ایران»، «ایجاد التهاب در مرزهای خاکی و آبی کشور با حمایت از گروههای تروریستی»، «اعمال تحریمهای اقتصادی»، «حمایت از فتنهگران داخلی» و مانند آن تلاش کرده است تا فروپاشی جمهوری اسلامی ایران را عملیاتی کند.
تمامی طرح و توطئههای مورد اشاره برای ضربهزدن به جمهوری اسلامی ایران تاکنون ناکام مانده است و امریکاییها برای جبران شکست خود در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران ایدههای جدیدی را مورد توجه قرار دادهاند. از سوی دیگر امریکاییها در سایر جبههها نیز از جمهوری اسلامی ایران شکست خوردهاند؛ به عنوان نمونه در تحولات کشورهایی مثل سوریه، عراق، لبنان و یمن طی حداقل هفت سال اخیر آنچه جمهوری اسلامی ایران اراده کرده و خواسته رنگ تحقق به خود گرفته است و اهداف اولیه و ثانویه ایالات متحده امریکا همواره با شکست مواجه شده است. امریکاییها برای جبران شکستهای ۴۰ ساله در قریب پنج سال یک ابزار را به ابزارهای گذشته خود برای رویارویی با جمهوری اسلامی ایران با هدف فروپاشی حاکمیت اسلامی افزوده است و آن اینکه مقامات رسمی این کشور با تریبونهایی که در اختیار دارند با بهکارگیری برخی از تاکتیکهای عملیات روانی نظیر «انگزنی سیاسی- اقتصادی» به مقامات ارشد کشورمان، بهظاهر خود را با مردم ایران همراه نشان داده است و با ایجاد یکسانسازی میان خود و ملت ایران، نظام اسلامی ایران را دشمن مشترک امریکا و مردم ایران نشان میدهد!
تبعیت پمپئو از طرح جدید امریکا
مایک پمپئو آخرین نفر از مقامات ایالات متحده امریکاست که از چنین ابزاری (انگزنی سیاسی- اقتصادی علیه مقامات ارشد کشورمان با هدف دوقطبیسازی مردم با حاکمیت) استفاده کرده است به طوری که وی در آخرین سخنرانی خود که در جمع گروهک تروریستی منافقین برگزار شد، بار دیگر تلاش کرد با اتهامافکنی علیه برخی از مسئولان ارشد کشور مردم را نسبت به سلامت و کارایی مسئولان کشور ناامید و فضایی تاریک و ظلمانی از وضعیت فعلی و آینده پیش روی کشور ترسیم کند.
پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا تلاش کرد در این سخنرانی با توسل به دروغهایی که کانالهای تلگرامی ضدانقلاب پیش از این با جعل اسناد علیه برخی از مقامات کشور انتشار داده بودند، این تلقی را در بین جامعه ایران بهوجود بیاورد که مسئولان و برخی از اطرافیان آنها، در جهت منافع گروهی و نه منافع ملی حرکت میکنند.
پیش از پمپئو، دونالد ترامپ نیز تلاش کرد تا با طرح پرسشهایی مانند اینکه «مردم ایران، حاکمیت سیاسی کشورتان پول شما را به حزبالله و حماس میدهد»، ضمن ایجاد شائبه و ابهام در ذهن جامعه ایرانی، خود (امریکا) را هواخواه ملت ایران (!) نشان دهد و از سوی دیگر دوقطبی مردم-حاکمیت را مقدمهچینی کند.
باراک اوباما و جان کری نیز در دو سال پایانی دولت متبوع خود (بهویژه در تریبون مجمع عمومی سازمان ملل) تلاش کردند تا با ادعای حمایت از مردم ایران در تریبونهای رسمی، شکاف میان مردم با نظام اسلامی ایجاد کنند. جان کری وزیر امور خارجه امریکا در توصیف جامعه ایرانی و با هدف تحریک جوان ایرانی علیه حاکمیت بیان میکند: «حدود ۶۰ درصد مردم ایران زیر ۳۰ سال سن دارند؛ کسانی که به تهران رفتهاند میگویند این شهر جایی است که جوانانش در کافه مینشینند و درباره آینده صحبت میکنند. آنها در کشورهای خارجی تحصیل کردهاند و به دنبال (ساختن) شهری جدید هستند.»
اعتراف حیاتی
تاکتیک جدید مورد اشاره امریکا یک اعتراف بزرگ و حیاتی به شمار میرود و آن اینکه، امریکاییها از گامهایی نظیر «حمله نظامی» و «حمایت از اپوزیسیون داخلی و خارجی برای فروپاشی ایران» ناامید شده است و تمام برنامهها و طرحهای امریکا به منظور مقابله با جمهوری اسلامی ایران به شکست انجامیده است و امریکاییها امروز بهناچار تلاش کردهاند تا از یکسو با فشار اقتصادی و تنگتر کردن حلقه تحریمها و از سوی دیگر با تز ناشیانه «انگزنی سیاسی- اقتصادی به برخی از مسئولان ارشد کشور» از مردم ایران اعلام حمایت رسمی کنند تا بلکه با چنین حربهای مردم ایران را به کف خیابانها بیاورند. پرسش مهمی که در اینجا بدون تردید ذهن هر ایرانی را به خود مشغول میکند آن است که اگر واقعاً امریکاییها خیرخواه مردم ایران هستند (آنگونه که اخیراً ترامپ و پمپئو اعلام میکنند) چرا طی ۴۰ سال اخیر ضدانسانیترین تحریمها را علیه ملت ایران اعمال کردهاند؛ از جمله تحریم دارو که جان هزاران تن از هموطنانمان را گرفت؟
الفبا و اساس و پایه تحریمها آنگونه که در منشور سازمان ملل متحد نیز اشاره شده است، فشار به مردم و ساکنان یک سرزمین مشخص میباشد. برای سنجش صداقت امریکاییها به اعمال تحریمهای ضدانسانی گسترده و فراگیر این کشور علیه ملت ایران بسنده میکنیم و از تحمیل جنگ هشت ساله علیه کشورمان، زدن هواپیمای مسافربری کشورمان در خلیج فارس، توقیف و بلوکه کردن میلیاردها دلار اموال مردم ایران در سایر کشورها، اختصاص سالانه چند صدمیلیون دلار برای ایجاد ناآرامی داخلی و تحریک و تقویت گروهک تروریستی در منطقه برای ناامن کردن مرزهای کشور و چند ده مورد دیگر صرفنظر میکنیم.
اهرم بیاثر
سخنان سخیف مایک پمپئو نشان داد که امریکاییها برای ایجاد نفرت در مردم ایران نسبت به مسئولان نظام هیچ سند حقوقی و محکمهپسندی که گواه بر صحت اتهامات وارده داشته باشد ندارند، و بهناچار به اسناد مخدوش و کوچهبازاری مجازی (امثال کانال ضدانقلابی آمدنیوز و وحیدآنلاین) استناد میکنند، در حالی که کشوری مدعی مانند آمریکا با دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی و جاسوسی هنوز نتوانسته است مدارک معتبر و قابل اعتنایی در باب فساد در مسئولان کشور پیدا کند که این هم نمایانگر عجز و ناتوانی مقامات این کشور در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید. نکته قابل توجه اینکه برخورد قاطع و فارغ از نگاههای خانوادگی و گروهی مسئولان قوه قضائیه و قوه مجریه و مقننه در برخورد با برخی از فسادهای اقتصادی و آقازادههای فعال در این زمینه میتواند نه تنها اعتماد۴۰ ساله مردم به حاکمیت اسلامی را بهشدت تقویت کند بلکه زمینه بیاثرکردن تاکتیک اخیر امریکاییها را نیز فراهم کند؛ چراکه تنها نقطه امید امریکا برای اثربخشی این تاکتیک، ناکارآمدیهای قوه مجریه و مماشات سه قوه با مسئله فساد میباشد.