نویسنده: سیدرحیم لاری
سرانجام رقابتي نفسگير در فرانسه تمام شد تا ساكن پنج سال آينده در اليزه مشخص شود. اين فرد كسي نيست جز امانوئل ماكرون 39 ساله كه بعد از دور دوم انتخابات رياست جمهوري فرانسه در روز يكشنبه هفتم ماه مه و با كسب 65 درصد آرا بر رقيب راستگراي افراطي خود، مارين لوپن پيروز شد كه تنها 35 درصد آرا را به دست آورده بود. اين پيروزي در نظرسنجيها هم ديده ميشد كه او را با اختلاف زياد جلوتر از لوپن نشان ميداد هر چند به نظر ميرسد رقيب شكست خورده چندان هم از شكست خود ناراضي نيست. در واقع مارين لوپن با همين مقدار رأي هم پيشرفت خوبي داشته چرا كه پدرش، ژان ماري لوپن 15سال قبل و در دوم انتخابات رياست جمهوري تنها 12 درصد آرا را كسب كرده بود. حالا مارين لوپن پيروزي رقيب را به او تبريك گفته و ماكرون هم از شروع «فصلي تازه» در تاريخ فرانسه ميگويد و منتظر است تا هفته بعد و از روز يكشنبه چهاردهم مه كار خود را به عنوان جوانترين رئيسجمهور در تاريخ فرانسه شروع بكند. اين پايان يك رقابت و انتخابات منطبق با تمام معيارهاي غربي است كه در ظاهر همه چيز به درستي انجام شده اما با وجود اين نميتوان غافل از دستهاي پنهان سيستم حاكميتي در كل اين فرايند بود.
مارين لوپن در تبليغات دور دوم انتخابات ماكرون را متهم ميكرد كه محصول خالص سيستم است و او را «دردانه بيشرم سيستم» ميخواند. لوپن ميخواست با اين اتهامات نشان بدهد ماكرون نه با توان سياسي خود بلكه با حمايت سيستم حاكميتي فرانسه است كه توانسته به دور دوم انتخابات برسد و جالب اينجاست كه خود ماكرون هم چندان ابايي نداشت كه خود را جزئي از سيستم بداند. تارنماي يورونيوز در معرفي ماكرون به يك برنامه پربيننده تلويزيوني اشاره ميكند كه مجري آن برنامه از ماكرون ميپرسد: «آيا شما جزئي از سيستم هستيد؟» و ماكرون پاسخ ميدهد: «همه ما عضوي از اين نظام و ساختار هستيم، هم من و هم شماي مجري كه به اين جايگاه رسيدهايد.» اين را ميتوان اعترافي صادقانه از ماكرون دانست كه نه تنها معترف به نمايندگي از سيستم حاكميتي در فرانسه است بلكه با اين ديد به پيرامون مينگرد و هر چيز ديگري را هم جزئي از اين سيستم ميداند. كتابي در جريان همين دور از رقابت انتخاباتي در فرانسه منتشر شد با عنوان «امانوئل ماكرون؛ جواني به اين كاملي» كه در اين كتاب سعي شده ماكرون به عنوان نمونه يك شهروند فرانسوي و به تعبير يورونيوز «برونداد كامل نظام آموزشي، شغلي و سياسي اين كشور» معرفي شود. اين نحو معرفي به ديگر شهروندان فرانسه ميآموزد كه اگر شما هم تسليم سيستم موجود بوده و مو به مو طبق معيارهاي آن زندگي كنيد، ميتوانيد به موفقيتهايي دست يابيد كه ماكرون به آنها رسيده است و شايد روزي هم به اليزه برويد اما فردي به اين كاملي تنها با توان خود به اليزه رسيده يا اينكه سيستم هم راه را براي او هموار كرده است؟
دو سال قبل، زمان تصدي ماكرون بر وزارت اقتصاد بود كه لايحه او در پارلمان فرانسه جنجالآفرين شد تا آنجا كه دولت فرانسوا اولاند، رئيسجمهور فرانسه، مجبور شد با استفاده از تبصره سوم از ماده 49 قانون اساسي فرانسه، پارلمان را دورزده و آن لايحه را بدون گرفتن رأي نمايندگان پارلمان اجرايي كند. استفاده از اين تبصره براي دولت يك خطر سياسي به شمار ميرفت چرا كه نمايندگان ميتوانستند با استناد به همين تبصره پيشنهاد عدم اعتماد به دولت داده و آن را ساقط كنند و حضور نمايندگاني از حزب حاكم سوسياليست در صف مخالفان آن لايحه درصد خطر را افزايش داده بود. شايد كسي آن موقع تصور نميكرد كه ماكرون با چنين حدي از خطر سياسي رئيسجمهور آينده فرانسه باشد اما خود او با آگاهي از حمايت سيستم حاكميتي دريافت كه بايد راهش را از اولاند جدا كند. در واقع همان موقع هم معلوم شده بود كه اولاند آيندهاي در اليزه ندارد و بايد چهرهاي جديد وارد آن بشود. يك سال پيش تصور ميشد اين چهره فرانسوا فيون از جبهه راست ميانه باشد و شايد هم فيون ميتوانست به اليزه راه يابد اگر براي او پروندهسازي نميشد. فيون با ديدگاههاي متفاوتش در سياست خارجه مثل توجه خاص به روسيه و علاقه به فرهنگ و تاريخ اين كشور يا نظرش در قبال سوريه كه سياست گذشته فرانسه در اين مورد را شكست خورده ميدانست، كانديداي مناسبي از نظر سيستم حاكميتي فرانسه براي پست رياست جمهوري فرانسه نبود. به همين جهت بود كه تخريب فيون از ابتداي كارزار انتخاباتي در دستور كار سيستم قرار گرفت و با طرح ناگهاني پروندههايي مثل پرداخت حقوق به همسرش از بودجه دولتي يا سوءاستفاده از قدرت، كار به جايي رسيد كه منزل و وسايل شخصي فيون مورد بازرسي قرار گرفت و او و بستگان نزديكش هم براي بازجويي احضار شدند. اين روند تنها تخريب فيون نبود بلكه هموار شدن راه ماكروني بود كه با حمايت رسانهها و ضعف 9 كانديداي ديگر توانسته بود جايگاهي پيدا كند. ماكرون با سقوط فيون جاي او را در نظرسنجيها گرفت و همين روند طي شد تا اين يكشنبه. اين روند تنها پيروزي ماكرون نبود بلكه بايد پيروزي سيستمي دانست كه نمايندهاش را بر گزينههاي نامطلوب پيروز كرده است.