نويسنده:مينا محمددوست
در نگاه اول شايد بازي تنها سرگرمي به نظر برسد اما در واقع بازي چيزي فراتر از يك فعاليت ساده بوده و به نوعي روشي براي ياد گرفتن است. حين بازي شخصيت كودك شكل ميگيرد، بسته به نوع بازي، قوه ابتكار و خلاقيت او رشد كرده و برخي مهارتها را به مرور كسب ميكند. كودك از بدو تولد دنياي پيرامون خود را به واسطه حواس پنجگانه درك ميكند. با رشد كودك ارتباط او با محيط، افزايش يافته و فرآيند بازي به مرور شكل ميگيرد.
تلاش براي كشف دنياي پيرامونبازي در واقع فعاليتي اختياري است كه كودك با خواست خود وارد اين حيطه ميشود. فعاليتي لذتبخش كه صرفاً سرگرمي نيست بلكه به منظور كشف دنياي اطراف و قوانين آن است. بازي، تلاش و فعاليتي لذتبخش، خوشايند و مفرح و براي رشد همهجانبه كودك ضروري است. كودكان خردسال نميتوانند افكار و عقايد خود را به راحتي با كلام بيان كنند، بنابراين از طريق بازي خود را ابراز ميكنند. با اين تعريف بيشتر به اهميت و نقش بازي در شكلگيري شخصيت كودكان پي ميبريم.
كارشناسان و صاحبنظران اين حوزه مراحل مختلفي در سنين متفاوت براي بازي در نظر گرفتهاند، همچون مري شريدان نويسنده كه در بررسيهاي خود تقسيماتي عنوان كرده كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم. بازيهايي كه براي رشد فيزيكي بدن مناسب هستند، مانند دويدن و پرتاب كردن. بازيهايي كه در آنها كودكان اعمال ديگران را به خاطر سپرده و تكرار ميكنند يا بازيهايي كه كودك با وسايلي كه در اختيار دارد به ساختن اشيا ميپردازد. بيترديد هر بخش از اين بازيها مهارتي در كودك تقويت ميكند. حال نگاهي ميكنيم به تغييرات اين فعاليت از چند دهه گذشته تاكنون.
بازي، تمرين زندگي بود در سالهايي نه چندان دور كودكان در منازلي نسبتاً بزرگ و حياطدار زندگي ميكردند. سبك زندگي در بسياري از مناطق بر پايه خانواده گسترده استوار بود. خانواده گسترده يعني خانوادهاي كه از كنار هم زندگي كردن يك زن و شوهر همراه با فرزندان ازدواج كرده و ازدواج نكرده و گاهي افرادي از اقوام نزديك تشكيل شده است. در نتيجه بافت روستايي گستردهتر و افراد بيشتر، با هم زندگي ميكردند. در چنين محيطي بازيها خواه ناخواه بيشتر به صورت جمعي بود يا به عبارتي بازيها شكل ديگري از زندگي والدين كودكان بود. معمولاً بعد از سه سالگي كه كودك تمايل به بازي گروهي دارد، اين بستر براي وي مهيا بود. از طريق بازيهاي جمعي بچهها قوانين لازم براي بودن در جمع را ياد ميگرفتند، حس همكاري و همچنين حس رقابت در بين آنها تقويت شده و مهارتهاي اجتماعي آنها به مرور شكل ميگرفت. خانوادهها معمولاً براي مدت طولاني در كنار يكديگر بودند و يكي از پيامدهاي اين امر وابستگي بيشتر افراد به هم بود.
بازي در انزوابا گذشت زمان جامعه دستخوش تغييرات بسياري در همه جوانب شد و بازيهاي كودكان ما نيز از اين تغييرات در امان نماند. به بياني ديگر امروزه با تغيير در سبك زندگيمان، بازيهاي كودكانمان نيز تغيير كرده و حتي زندگيهايمان نيز در مكانهايي كوچك است.
خانوادهها اكثراً هستهاي (متشكل از يك زن و شوهر و فرزندان ازدواج نكرده است) يا به صورت تكوالدي هستند. همچنين تعداد زيادي از خانوادهها تكفرزند هستند. قطعاً تغييراتي با اين ابعاد گسترده، زندگي و بازيهاي كودكانمان را دچار دگرگونيهاي فراواني كرده است. شايد امروزه كودكان ما بيشتر بازيهاي انفرادي را تجربه ميكنند. نكته حائز اهميت در مورد بازيهاي انفرادي اين است كه چنانچه اين بازيها در سنيني كه كودكان به اين نوع بازي علاقهمند هستند، اگر همراه با پرورش حواس و قوه ابتكار آنها باشد و فرزندان نيز امكان تجربههايي از قبيل خراب كردن و ساختن را داشته باشند، ميتواند مفيد واقع شود.
گاهي شاهد هستيم كه اسباببازي كودكان دور از دسترس آنهاست و فقط جنبه تزئين اتاقشان را دارد. آيا اين امر بيفايده بودن اين ابزار را نشان ميدهد؟ اما نياز كودك فقط بازي تك نفري نيست.
لزوم بازيهاي گروهيكودكان ما نياز دارند در بازيهاي گروهي شركت كرده و مهارتهاي لازم در اين زمينه را نيز كسب كنند زيرا محتواي بازيهاي جمعي بسيار سودمندتر است. براي كودكانمان مكانهايي مانند خانههاي بازي يا پاركها وجود دارد. نكته داراي اهميت اين است كه معمولاً در اين مكانها وسايل بازي به شكلهاي متنوع در اختيار فرزندان قرار دارد اما آيا امكان بازيهاي گروهي هم در اين مراكز هست؟ و مهمتر اينكه وسايل موجود در اين جاها بيشتر جنبه هيجاني و تفريحي دارند. حال آن كه بخشي از بازي تفريح و سرگرمي است و بخش مهم ديگر يادگيري همراه با لذت كه در اين صورت عملاً اين امتياز از آنها دريغ ميشود. از طرفي كم نيستند كودكاني كه به دليل شاغل بودن والدين ساعات نسبتاً زيادي در مهدها هستند. مسلم است كه بازي جزو برنامههاي روزانه مهدها است. قطعاً اين خوب است اما معمولاً كودكان در مهد بنا به الزام و شرايط، ميدان مانور بازيشان محدود و مخصوص ساعاتي است كه اجازه دارند، چون به هر صورت تماموقت در مهدها قطعاً صرف بازي نخواهد شد.
يكي از خصوصيات بازي اين است كه كودك به دلخواه و با ميل خود در آن شركت كرده و هر زمان كه خسته شد از ادامه بازي خودداري كند. به هر حال بنا به مقررات مهد ممكن است كمتر اين امكان براي كودكان مهيا شود. حال چه بايد كرد؟
بازي و نقش مهم والدينيكي از راهكارها براي كودكاني با والدين شاغل، تقسيم كار بين زن و مرد است به گونهاي كه بار مسئوليت با تعادل بر دوش طرفين باشد، به اين منظور كه بتوانند فرصت بيشتري براي بازي و بودن با كيفيت در كنار عزيزانشان را داشته باشند. زندگي بشر امروزي توأم با شتاب است. ولي آيا اين تلاش براي راحتي و لذت بردن از خود زندگي نيست؟ بهتر است از فرصتها براي بودن در كنار اقوام و آشنايان استفاده كنيم و به اين ترتيب امكان داشتن همبازي را نيز براي فرزندانمان مهيا كنيم. خوب است در پاركها، مكانهايي براي بازيهاي گروهي وجود داشته باشد. به اين ترتيب كودكان در كنار يكديگر و با نظارت والدين به بازي جمعي بپردازند و بسيار پسنديده است كه ما بازيهاي دوران كودكي خود را به آنها بياموزيم و شرايط تجربه اين بازيها را براي آنها مهيا كنيم. اكثر روانشناسان بر اين باورند كه منبع بسياري از اضطرابها يا خودكمبينيها در افراد بزرگسال را ميتوان در ناتواني و ضعفي يافت كه اين افراد در كودكي و در حين انجام بازيهايي تجربه كردهاند كه بدون توجه به علايق و تواناييهاي بالقوه و بالفعل به انجام آنها سوق داده شدهاند. در اين حالت وقتي كودك بين آنچه از او انتظار داريم و آنچه ميتواند انجام دهد تناسبي نبيند، آزرده خاطر و مضطرب ميشود. از اين رو ضرورت ايجاب ميكند كه قبل از هر نوع دخالت در فرآيند بازي كودك، از ميزان تسلط او به معلوماتي كه براي انجام درست آن لازم است مطلع باشيم. بازيهاي فراواني كه پرمحتوا، سرگرمكننده و در عين حال شاد بودند كمكم در حال فراموشي هستند و جاي خود را به بازيهاي مخرب رايانهاي دادهاند.
نكته مهم ديگر اين است كه اوقاتي را كه به هر دليل براي پر كردن وقت كودكانمان صرف كلاسهاي آموزشي مختلف ميكنيم، (كه در حد منطقي و مطابق با علاقه كودك بدون اشكال است) را نميتوان جزو برنامههاي بازي كودك محسوب كرد. در نهايت اينكه از بدو تولد تا هفت سالگي انسان يكي از پرتغييرترين دورههاي زندگي خود را سپري ميكند. در اين دوره بازي يكي از عناصر مهم شكلدهنده شخصيت ماست. پس به عزيزانمان كمك كنيم اين دوره را به خوبي سپري كنند زيرا اين عامل به يقين نقش تعيينكنندهاي براي وي در آينده به همراه خواهد داشت.