با هم رفیق شدیم و تلفن رد و بدل کردیم. به او گفتم دوست دارم اگر چشمان من
نتواند حقیقت را به من نشان دهد و باعث گمراهیام شود، از من گرفته شود و
به جای آن قدری بصیرت داده شود. حرفام را تأیید کرد و سخنان عمیق و
پختهای گفت که واقعاً به من آرامش داد. از کلیشهای بودن سخنم قدری شرمنده
شدم.
بصیرت غیر از بینائی است و عینک هم نمیخواهد.
داشتم با او سلفی میانداختم که دو خانم محترم رهگذر ما را شناختند و از ما خواستند عکاس این رفاقت باشند. از آنان ممنونم!
وی در بخش دیگری از مطلبی اش نوشت: انشاءالله ایرباسهای نو که آمد، از
سوار شدن بر آن لذت میبریم. بارها به دوستانم در دولت گفته بودم و
میگویم که ابراز ذوق زدگی فراوانی از سوی مسئولان ردهی بالا در مورد
اینگونه اقدامات، کار زیاد خوبی نیست. حریف، ما را تحقیر خواهد کرد.
فرش قرمز و دسته گل وزیر و عکس سلفی و... واقعاً لازم نیست. سالهاست پرواز
خارجی ندارم. ولی ترمینالهای 1 و 2 پروازهای داخلی، پارکینگها و
سرویسهای فرودگاهها واقعاً وضعیت خوبی ندارد. عینک هم نمیخواهد. کاملاً
اچ دی (HD) است!
خوب است حداقل در سطح ایرباس نو به آن رسیدگی شود. التماس دعا