کد خبر: 820817
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۸
به بهانه شهادت ذاکر حیدری از جمله مدافعان حرم
امسال در ماه محرم و صفر که غم سیدالشهدا داغ بزرگی بر دلمان گذشته، جای خالی خیلی‌ها دیده می‌شد؛ مخصوصا شهدای مدافع حرم که شهادتشان شباهتی عجیبی به شهادت امام حسین(ع) دارد.

کاروان حسینی همچنان در حرکت است و خوشا به حال آنان که خود را به قافله عشق می‌رسانند و امروز شاهد یکی دیگر از مدافعان حرم عمه سادات بودیم که به مدال پرافتخار ابدی شهادت نائل آمد.

امروز تبریز اشک ریخت، مهمانی داشتیم، مهمانی که حاضر نشد سنگی بر گنبد زینب(س) بزنند؛ مهمان امروز ما مرحمتی بود که بوی امام حسین(ع) را می‌داد.

امسال در ماه محرم و صفر که غم سیدالشهدا داغ بزرگی بر دلمان گذشته، جای خالی خیلی‌ها دیده می‌شد؛ مخصوصا شهدای مدافع حرم که شهادتشان شباهتی عجیبی به شهادت امام حسین(ع) دارد.

تهیه گزارش امروز سختی کار خبری را بار دیگر نشان داد، چگونه می‌شود به راحتی از دختر کوچک شهید "ذاکر حیدری" که به نقل از همرزمانش تنها نگرانی‌اش دخترش بود، پرسید که در چه حالی؟ قلم قاصر می‌ماند از چهره مظلوم زهرا دختر 11 ساله شهید والامقام که نام خود را هفدهمین شهید آذربایجان‌شرقی ثبت کرد.

محمد حیدری، فرزند شهید سردار ذاکر حیدری  اظهار کرد: پدرم هیچ‌گاه معتقد نبود که فردی از مقام و موقعیت او با خبر باشد و هر جا که از او در مورد کارش می‌پرسیدند ،خود را سرباز و بسیجی ولایت فقیه می‌نامید.

وی ادامه داد: پدرم به تمام معنا سرباز و خادم ولایت بود و در این راه حاضر بود از جانش نیز بگذرد، هیچ‌گاه از این عقیده خود تغییر نظر نداد و به لطف خداوند به آرزویش رسید و عاقبت به خیر شد.

فرزند شهید حیدری با اشاره به اینکه پدرم اصلا فردی نبود که بگوید من چون بازنشسته شده‌ام دیگر نیازی به من نیست، افزود: با توجه به اینکه معتقد بود سرباز ولایت است همیشه در هر عرصه از جمله علمی، جهاد و سیاست در خط اول بود و همیشه دوست داشت به چیزی که مورد پسند مقام معظم رهبری و مطابق با خواسته انقلاب است، عمل کند.

وی تصریح کرد: شهید حیدری بعد از 33 سال که لباس مقدس پاسداری را درآورد و بازنشسته شد؛ اما باز بر این اعتقاد بود که تا آخرین نفس سرباز ولایت است و وقتی دید امامت و ولایت در سوریه و عراق در خطر است، راهی آنجا شد.

محمد حیدری خاطرنشان کرد: پدرم چهار بار به سوریه اعزام شده بود و در هر بار این اعزام‌ها با کمال آرامش و بدون هیچ نگرانی عازم می‌شد ولی آخرین بار بیشتر بر روی دختر کوچکش تاکید داشت و نگران او بود.

وی در همین راستا ادامه داد: شهید حیدری در آخرین روز اعزام فقط زهرا خواهر کوچکم را سفارش می‌کرد و از او قول گرفت اگر روزی برنگشت، ناراحت نشده و به این فکر کند که پدرش در راه دین و اسلام شهید شده و همیشه با چادر خود مدافع پرچم اسلام باشد.

پسر هفدهمین شهید مدافع حرم استان با بیان اینکه ما آمادگی شنیدن این خبر را داشتیم، تصریح کرد: از وقتی به دنیا آمده‌ایم با سختی کار پدر آشنا هستیم و از این رو هر آماده فرا رسیدن چنین روزی بودیم و البته ما هم لباس پدر را می‌پوشیم تا راهش را ادامه دهیم.

وی در مورد رابطه خواهرش با پدر گفت: پدرم علاقه ویژه‌ای به فرزندانش داشت ولی انس زیادی با دختر کوچکش زهرا داشت و البته زهرا را به گونه‌ای تربیت کرد که در این روزها بتواند دوری پدر را تحمل کند.

بر اساس این گزارش، مزار شهید حیدری با اقامه نماز توسط آیت‌الله شبستری، سنگ مضجع پیکر مطهر را در آغوش کشید و بهایی گرانبها به مزار داد.

حال دختران و همسر شهید در وضعیتی نبود که بتوانم با آنها صحبت کنم و از این رو در کنارشان ایستادم و شاهد اشک آنها بودم که زمزمه‌های زهرا در خصوص عشقش به پدر و اینکه بابا بالاخره عباس زینب شدی، دل‌ها را خون می‌کرد.

به سمت همرزمان شهید رفتم، همه به اتفاق بر ولایی بودن، تواضع و اخلاص وی اشاره کردند و گفتند: شهید ذاکر حیدری نمونه بارز یک فرد نظامی ولایی بود که با یک سپاه برابر بود و هر جا که احساس نیاز می‌کرد در آنجا حاضر می‌شد و جانانه ایثار می‌کرد.
یکی از همرزمان این شهید بزرگوار اشاره کرد: همه ما از کاروان جا مانده بودیم ولی شهید حیدری خود را به قاقله رساند و ما دوباره جا ماندیم.

به طرف یکی دیگر از همرزمانش رفتم که با جمله‌ای مبنی بر اینکه شهید حیدری فرد کوچکی نبود که بخواهم در چند جمله آن هم در کنار مزارش توصیفش کنیم،تاکید کرد: این شهید فرد بزرگواری بود که همیشه آرزوی شهادت داشت.

یکی دیگر از همرزمانش به بیان خاطره از چند روز مانده به آخرین اعزام ذاکر حیدری به سوریه پرداخت و گفت: در دیداری که قبل از اعزام با یکدیگر داشتیم، شهید حیدری از تصفیه حساب خود و طلب حلالیت با آشنایان و بستگان خود گفت و از اینکه به آسودگی خاطر اعزام می‌شود، خوشحال بود.

در پایان مراسم تدفین که آسمان تبریز نیز بر اشک‌هایش می‌افزود، حمد و سوره‌ای برای روح پاک سردار تازه شهید مدافع حرم قرائت شد که در این حال با خود گفتم ای شهدا، برای ما حمدی بخوانید که شما زنده‌اید و ما مرده، بیهوده زیستن نیازی به شمردن ندارد.

------------------------

گزارش: کتایون حمیدی

------------------------

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر