آنان كه صلح حديبيه را از مهمترين تدابير، افتخارات و توافقات پيامبر ميدانند ـ كه همينگونه است ـ بايد بدانند كه پيامبر براي رسيدن به اهداف بزرگي كه ما امروز بدان افتخار ميكنيم از انجام حج آن سال انصراف داد و به مدينه برگشت و روز و زمان ديگري با قدرت به مسجدالحرام وارد شد. اين روزها زمزمههاي توافق جهت اعزام زائرين ايراني خانه خدا مجدداً به گوش ميرسد اما خبرها نشان از آن دارد كه آلسعود فضايي را براي حج ما درست كرده كه مطالبه بخشي از پازل روح برجام است.
همانطور كه ماهيت و اهداف انقلاب اسلامي توسط غرب به صورت يكطرفه و نانوشته ضميمه توافقات برجام شده است، حج ابراهيمي نيز كه بخشي از آن ماهيت است، در معرض دستخوش مهرههاي منطقهاي امريكاست. امروز بايد مديران محترم حج و مسئولان محترم كشور براي زائرين خانه خدا تبيين كنند كه بايد از حجي استقبال كنند كه يادآور «بيعت الرضوان» با پيامبر باشد و فلسفه حج در تراز ديدگاه فقيه و رهبر نمونه تاريخ حضرت امام خميني (ره) باقي بماند. اينكه ما به چه قيمتي بايد به حج برويم يا آن را تعطيل كنيم به عزتخواهي، استقلالخواهي و اعتقادات ما برميگردد كه نقشه راه آن قبلاً توسط حضرت امام ترسيم شده است.
سخنان امام درباره فلسفه حج آنقدر گويا است كه نياز به بحث و جلسه و تدبير ندارد و مشمول مرور زمان نيز نميگردد. از نگاه حضرت امام اگر فلسفه حج بازديد از مكه و مدينه است، لزومي ندارد كه ميليونها مسلمان در يك روز همه امكانات مادي و معنوي خود را براي يك مانور بزرگ آماده نمايند. آيا نبايد اين مانور چند ميليوني براي كساني ضرر و نفع داشته باشد؟ از نگاه امام، حجي كه از آن هدم كفر و شرك بر نخيزد حج نيست، بلكه بازديد از مكه و مدينه است كه ميشود در طول سال نيز انجام شود.
سخن امام آنقدر گويا و شيوا و مستغني است كه اگر عرف نگارش نبود، يادداشت روزنامه را بدون يك كلمه توضيح، از امام ميآورديم كه هيچ تعريف و فلسفهاي تاكنون به زيبايي آن براي حج ترسيم نشده است: «يكي از وظايف بزرگ مسلمانان پي بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براي هميشه بايد بخشي از امكانات مادي و معنوي خود را براي برپايي آن صرف كنند.
چيزي كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان يا تحليلگران مغرض يا جيرهخواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است، اين است كه حج يك عبادت دستهجمعي و يك سفر زيارتي- سياحتي است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيتي در مقابل جهان سرمايهداري و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براي فشارهاي روحي و جسمي مسلمانان چارهانديشي كرد! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومتهاي وابسته بشوراند، بلكه حج همان سفر تفريحي براي ديدار از قبله و مدينه است و بس! ... حج كانون معارف الهي است كه از آن محتواي سياست اسلام را در تمامي زواياي زندگي بايد جستوجو كرد. حج پيامآور ايجاد و بناي جامعهاي به دور از رذايل مادي و معنوي است و حج تجلي و تكرار همه صحنههاي عشقآفرين زندگي يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست و مناسك حج مناسك زندگي است و از آنجا كه جامعه امت اسلامي، از هر نژاد و مليتي، بايد ابراهيمي شود تا به خيل امت محمد(ص) پيوند بخورد و يكي گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگي توحيدي است.
حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادي و معنوي مسلمانان است... ولي چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است و به همان اندازه كه آن كتاب زندگي و كمال و جمال در حجابهاي خودساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرار آفرينش در دل خروارها خاك كجفكريهاي ما دفن و پنهان گرديده و زبان انس و هدايت زندگي و فلسفه زندگيساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است. سرنوشتي كه ميليونها مسلمان هر سال به مكه ميروند و پا جاي پاي پيامبر، ابراهيم، اسماعيل و هاجر ميگذارند ولي هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد(ص) كه بودند و چه كردند؟ هدفشان چه بود، از ما چه خواستهاند، گويي به تنها چيزي كه فكر نميشود همين است. مسلم حج بيروح و بيتحرك و قيام، حج بيبرائت، حج بيوحدت و حجي كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد حج نيست.»(صحيفه امام جلد 21- 29/4/1367)
اكنون اين سفر و فلسفه زندگيساز حج در پيشروي مسئولان نظام جمهوري اسلامي است. پذيرش شرايط حج فردي در جايي كه ميليونها انسان مسلمان مجتمع ميشوند صرفاً پذيرش يك اضطرار و اتخاذ يك تدبير نيست كه پذيرش قرائت آلسعود از حج فردي و اشرافي است. جمهوري اسلامي ايران بايد با تمام توان از تحميل قرائت فرقه وهابيت بر حج جلوگيري و اين مسئله را براي مجامع جهاني مسلمين تبيين كند كه آلسعود حاكمان حجازند نه «ديكتاتورهاي حرمين». پذيرش ايدئولوژي وهابيت توسط نظام جمهوري اسلامي به قيمت اعزام زائران، نه تدبير است نه با فلسفه انقلاب اسلامي همخوان است و نه دستاوردي براي جامعه اسلامي دارد. پذيرش و توجيه اينكه بالاخره مردم ميخواهند حج بروند و مستطيع هستند نشانه عجز و ناتواني مديران مربوط در جا انداختن و تبيين ديدگاههاي خطرناك و تحقيرآميز آلسعود است. مسلم اگر به هر ايراني آزاده مسلمان بگويم آلسعود فرياد برائت و دعاي كميل عرفاني علي(ع) و زيارت قبور اهل بيت را ممنوع كرده است، هرگز به حج بيروح و بيتحرك تن نميدهد و رفتارهاي شكلي و خشك در حج را نخواهد پذيرفت.