كتاب «جنبش دانشجويي در ايران» به دنبال بررسي نحوه پيدايش جنبش دانشجويي در ايران از ابتداي تأسيس دانشگاه تا پيروزي انقلاب است و ضمن تبيين زمينهها و تاريخچه پيدايش آن، تأثير اوضاع اجتماعي و انديشههاي سياسي مختلف را در رشد و انقلابي شدن آن ارزيابي ميكند. همچنين طيفهاي مختلف دانشجويي را به همراه انديشههاي مخصوص به هر كدام تشريح و علل ظهور و افول هر يك از آنان را بررسي ميكند.
دانشجويان هر جامعهاي يكي از اقشار آگاه جامعه نسبت به مسائل گوناگون هستند و ويژگي آرمانخواهي و معتقد بودن به عنوان يكي از صفات ممتاز، آنان را از ساير گروهها و اقشار اجتماعي متمايز ميكند. به همين دليل نقد وضعيت موجود و در پي شرايط بهتر بودن قشر دانشجو را همواره در تلاش و تكاپو نگه ميدارد و همواره او را با مسائل مختلف اجتماعي درگير ميكند.
به خاطر همين ويژگي از ابتداي تأسيس دانشگاه در ايران اكثر دانشجويان با آگاهي از وضعيت ساير كشورها، بهخصوص كشورهاي پيشرفته و مقايسه آنها با اوضاع كشور خود در پي يافتن علل عقبماندگي ايران و جستوجوي راهكارهاي پيشرفت و بالندگي آن بودهاند.
از آنجا كه همه دانشجويان عامل مشتركي را براي اين امر در نظر نداشتند، شكاف و دستهبندي ميان آنها به وجود آمد. هر طيفي از دانشجويان عاملي را مهم ميدانست كه از ديدگاه گروه ديگر علت عمده نبود.
اولين گروه از دانشجويان كه به 53 نفر معروف شدند و از پايهگذاران حزب توده در ايران بودند، چاره عقبماندگي را در ايجاد انقلابي به سبك شوروي و پيوستن به بلوك شرق ميدانستند. اين گروه نسبت به مسائل مذهبي و تأثير آن در مسائل سياسي ـ اجتماعي نظر منفي داشتند و يكي از علل عقبماندگي ايران را نيز در همين عامل جستوجو ميكردند.
گروه دوم از دانشجويان كه ديدگاههاي ناسيوناليستي داشتند، بيشتر به غرب و كشورهاي غربي تمايل نشان ميدادند و با مذهب بهشدت در ستيز بودند، بهگونهاي كه دانشجويان مسلمان از انجام اعمال عبادي به صورت آشكار در دانشگاه خجالت ميكشيدند، زيرا مورد حملات و بايكوت آنها قرار ميگرفتند.
گروه سوم از دانشجويان مذهبي و خواستار رشد كشور، حفظ استقلال و سربلندي آن بودند. اين گروه در مسائل ملي با گروه دوم عقيده مشتركي داشتند، گرچه به لحاظ مذهبي اختلاف فاحشي ميان آنها وجود داشت.
تحولات گوناگون سياسي ـ اجتماعي در ايران، از جمله كودتاي 28 مرداد سال 1332 و كنار آمدن مليگراها به دولت حاكم و سركوب شدن حزب توده منجر به گرايش بيش از پيش دانشجويان به مذهب شد، بهگونهاي كه نحلههاي فكري ديگر را از حل مشكل ايران ناتوان دانستند و بُعد سياسي ـ اجتماعي مذهب شيعه را تبليغ كردند.
با شروع نهضت امام خميني(ره) گروه دانشجويان مسلمان داراي رهبري انقلابي و سازشناپذير شدند و همين امر آنان را از همه گروههاي دانشجويي متمايز ساخت، بهگونهاي كه ساير دانشجويان مخالف وضع موجود نيز به خاطر تنوع گستردگي مطالب اعلام شده از سوي امام خميني(ره) رهبري سياسي ايشان را پذيرفتند، زيرا هيچ رهبر سازشناپذيري مثل ايشان در عرصه مبارزه با رژيم پهلوي وجود نداشت.
از سوي ديگر از دانشجويان خارج از كشور نيز نبايد غافل بود كه تحت تأثير تحولات داخلي ايران به جنبشهاي مخالف رژيم تبديل شدند و مثل طيفهاي داخلي تحت تأثير احزاب و گروههاي سياسي مختلف به گروههاي گوناگون فكري تبديل شدند. بهتدريج نحله مذهبي اكثريت يافت و تحت رهبري امام خميني(ره) درآمد و ايدهها و عقايد مذهبي ـ سياسي ايشان را گسترش داد.
در مجموع تأثير جنبش دانشجويي در داخل و خارج از كشور با توجه به بُعد مذهبي آن بر مردم براي پيوستن به مبارزه با رژيم پهلوي مثبت بود، زيرا نحلههاي غيرمذهبي دانشجويان نتوانستند در ميان مردم براي خود جاي پايي به دست آورند، ولي گروه مذهبي به خاطر داشتن نقاط مشترك با مردم توانست پيام انقلاب و رهبري را در ميان آنها گسترش دهد و همچون بازوي فرهنگي انقلاب عمل كند كه تفصيل اين مختصر را ميتوان در متن كتاب حاضر مطالعه كرد.