کد خبر: 765758
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۲
تجديدخاطره‌اي در شصمين سال سوگ شهيدنواب صفوي و يارانش
محمدرضا كائيني

در صبحگاه برفي 27 دي ماه 1368- كه به خاطر ندارم به چه دليل مدرسه تعطيل بود- مادر به عادت مألوف پيچ راديو را گشود تا به هنگام صرف صبحانه، سكوت اتاق را بشكند. برنامه‌اي در حال پخش بود در تبيين زندگي و زمانه نواب صفوي و يارانش. در آن روزگار نوجواني كه رفته رفته عطش شناختن را در خود مي‌يافتم، تا آن لحظه رغبتي به شناخت اين نام و هر آنچه به او مربوط است را در خود نديده بودم. صداي راديو را اندكي بلند كردم. زني در حال سخن بود كه مجري او را همسر نواب معرفي كرد و مردي كه به عنوان هوادارش و به نام محمدمهدي عبدخدايي خوانده مي‌شد. الان كه اين كلمات بر كاغذ مي‌آيد، دقيقاً به خاطر ندارم كه آن دو- كه بعدها در عداد دوستان نزديكم درآمدند- در آن لحظات چه بر زبان راندند، في‌الجمله يادم هست كه شجاعت، خلوص و ساده‌زيستي آنان را مي‌ستودند. اكنون نمي‌توانم چگونه جذبه‌اي را كه پس از دقايقي گوش دادن به گفته‌هاي راديو براي شناختن دنياي آن سيد- كه 34سال از تيرباران او سپري مي‌شد- را توصيف كنم. تنها به ياد دارم كه مسافت طولاني خانه با اولين دكه روزنامه‌فروشي را كه باسوز سرما وبرف سنگين همراه بود، پيمودم تا روزنامه‌هاي صبح را براي خواندن هر آنچه آنان در‌باره اين محبوب نوظهور من نوشته بودند، يكجا بخرم! اين شوق دلنشين، خيلي زود مرا به هفته‌نامه‌اي كه «منشور برادري» نام داشت، مربوط كرد، نشريه‌اي كه يادگاري از دوران فعاليت فدائيان اسلام بود و در هر شماره 4صفحه‌اي خود، ذكري از رهبر پاكباز آنان به ميان مي‌آورد. اين نشريه را به مدد دوستم محمدمهدي فرجو از اعضاي فدائيان اسلام- كه رحمت خدا بر او باد- هر هفته از طريق پست دريافت مي‌كردم و آن را از دلخوشي‌هاي هفتگي خويش مي‌شمردم. من خيلي زود و با سرعتي كه از يك جذبه مايه مي‌گرفت، به دنياي اين«فتيان»وارد شدم...

امروز60 سال از تيرباران نواب و يارانش در نيمه شب ظلماني27ديماه 1334و26سال از دوستي و انس من با نام و ياد اين دلاوران سپري گشته است. در اين ربع قرن، در كمتر زماني از شناخت و گردآوري هر آنچه از آنان برجاي مانده است، غافل بوده‌ام. اين شيفتگي، دهها گفت‌و‌شنود و صدها قطعه عكس و سند در آرشيو من گردآورده، تاجايي كه براي برخي حسادت‌برانگيز شده است! امروز بيش از بسياري، نقاط قوت و ضعف آنان را مي‌شناسم، اما ميل و مهر انسان به كسي يا چيزي، به خطاياي طبيعي او مربوط نيست كه از خلوص و حق‌طلبي او ريشه مي‌گيرد. آنان در خويش اكسيري از ايمان و خدمت به مردم داشتند كه مي‌تواند دل‌هاي فراواني را متوجه خويش سازد. آنان در طول حيات خود، با ابنا روزگار و سياست پيشگاني كه تنها به مثابه نردبان صعود به ايشان مي‌نگريستند، فراوان مواجه گشتند، اما هرگز رنگ آنان را نيافتند و گوهر صداقت خويش را در بازار مكاره جاه‌طلبي عرضه نكردند. آنان با سرمايه شرافت و آرمانخواهي خود دنياي ما را ترك كردند.

راقم اين سطور، ازجنبه‌اي ديگر نيز نقش آنان را در تحولات ايران معاصر و به ويژه نهضت ملي ايران، بس مهم و خطير مي‌شمارد:

اول: حد و رسم تأثيرات آنان بر توفيق نهضت ملي است كه جريان غالب و فاتح اين نهضت با شلتاق و هياهوي فراوان، آن را مغفول نهاده است. نگارنده اين سطور هيچ‌گاه پديده‌هاي سياسي و اجتماعي را به يك عامل يا گروه فرونكاهيده و مجموعه علل و اسباب خرد و كلان را در ساخته و پرداخته كردن آنها دخيل مي‌داند. با اين همه و ظاهراً، تاريخ‌نگاران متصف به «مليت» به‌رغم داعيه فراوان بر «خاكستري»ديدن وقايع و ترويج شديد «چندصدايي» در همه عرصه‌ها، علاقه زيادي به عمل به شعارهاي خود نشان نمي‌دهند و ترجيح مي‌داده‌اند تا پديده «فدائيان اسلام‌» را در تحليل‌هاي تاريخي خود دور بزنند! در يك كلام و بر اساس شواهد متقن، هرگز نمي‌توان از اين مهم روي برتافت كه اگر اقدام متهورانه سيدحسين امامي در از ميان برداشتن عبدالحسين هژير نبود، اعضاي جبهه ملي همچنان در ياس و انكسار تقلب در آغازين دور از انتخابات مجلس شانزدهم مي‌ماندند و هرگز به دومين دوره انتخابات و سپس نمايندگي آن مجلس راه نمي‌يافتند. درگام بعد، اگر فدائيان اسلام در توافق با جبهه ملي مانعي به نام «حاجيعلي رزم‌آرا» را به بيرون از عرصه سياست رهنمون نمي‌ساختند، هرگز نفت ايران - به ترتيبي كه رخ داد- ملي نمي‌شد. دوم: بسياري از هواداران انديشه نواب، بعدها در عداد پيشتازان انقلاب اسلامي درآمدند و متأثر از شعار او در برقراري حكومتي بر پايه شريعت، نقشي اساسي و كلان آفريدند. از اين جنبه مي‌توان نواب و انديشه او را در زمره بسترسازان وقايع بعدي سياست در ايران دانست، جرياني كه هنوز در قامت هواداران نسل چهارم و حتي پنجم خويش در عرصه فرهنگ و سياست ايران فعال است و هرگز قطع و ابتر نشده است. اين در حالي است كه بسياري از گروه‌ها و خرده گروه‌هايي كه در نهضت ملي در عرض فدائيان اسلام فعاليت مي‌كردند، ره به پستوي خاموشي و فراموشي برده‌اند و در سپهر فرهنگ و سياست ايران امروز، كمتر مي‌توان از آنان سراغي گرفت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر