استاد و مرادمان چه زيبا نام نهاد: «پيشاهنگ جهاد و شهادت». شرارههايي كه در تاريكي درخشيدن گرفت و صفير اين جرقهها شب را شكافت. آن روز به اردن رفت و در مؤتمر اسلامي كنار ناسيوناليستهاي افراطي فرياد اسلام سر داد.
آنها فرياد عرب بودن و افتخار به عرب بودن سر دادند و او نداي اسلام و افتخار مسلمان بودن را سر داد. آن سيد جوان افتخارش را به فرزندي بهترينِ مرد عرب ميداند كه افتخار همه عرب از اوست، به دوستي كه عرب بهجز او هيچ ندارد، او ميگويد بياييد در اسلام متحد گرديم تا جهانشمول شويم.
او در ايران بحث ملي شدن نفت را دنبال ميكند و در مصر به نجيب فرياد ميزند كانال سوئز را ملي كند. آن روز رداي دانشگاه را از تن عرفات درميآورد و اسلحه به دستش ميدهد، زيرا معتقد است مليتي كه هويت ندارد، هيچ ندارد.
آن روز به ملك حسين هشدار ميدهد تو بايد فرزند پيامبر باشي نه نوكر اجنبي. آن روز زندهباد اسلام را در مقابل زنده باد عرب فرياد ميزند. آن روز كشور عربي فلسطين را به كشور اسلامي فلسطين تبديل ميكند.
آن روز دشمن استعمارگر فكر كرد با خاموش كردن اين طلبه جوان و يارانش همه چيز تمام ميشود و ديگر بايد آسوده بخوابد و بهراحتي بر سرمايه كشورهاي اسلامي بتازد و غارت كند. دشمن نميدانست پشت سر اين پيشاهنگ، هنگ بزرگي در راه است.
آن روز آن پيشاهنگ، طلبه جواني بيش نبود و امروز مرجع و رهبري مقتدر كه خواب راحت آنها را آشفته ساخته است. آن روز با پيشاهنگي آن طلبه جوان و امروز با رهبري مقتدرانه آگاه ما و هارون آن موسي كه در پياش ملتهاي مسلمان بيدار شدند، پرچم اسلام عزيز مستحكم به اهتزاز در آمد.
امروز با سيدحسن نصرالله جنبشهاي آگاهانه در جهان اسلام به وجود آمد. مطمئناً آن شراره به شعله فروزاني تبديل شد و ادامه دامنهدار آن جهانخواران را در بر خواهد گرفت. كشتار سياهپوستان و رنگينپوستان نشانه آغاز همين حركت است و به زودي تازيانهها و تحقيرهايي كه در طول زمان بر پيكره لاتينتباران از سوي انگلوساكسونها خورده است خواب خوش امريكاييها را خواهد آشفت و سرنوشتي جز سرنوشت شوروي نخواهد داشت و امپرياليسم به زبالهدان تاريخ خواهد پيوست.
سال گذشته كه فرزندان فدائيان اسلام پنجاه و نهمين سال شهادت آنها را يادبود گرفتند و امسال كه به ياري خداي توانا شصتمين سال شهادت اين پيشاهنگ بزرگ را يادبود خواهند گرفت كه بگويند آنها زندهاند، زيرا رهبر فرزانهمان، فرزند برومندش سيد حسن نصرالله، سوريه، حماس، بحرين، يمن، بيداري در مصر و كرانه باختري رود اردن همگي زنده هستند.
امروز نواب و يارانش زندهاند، زيرا جهانبيني بر مبناي شرك، ناسيوناليسم و ماترياليسم مرده است. امروز نواب زنده است، زيرا جهانبيني بر مبناي توحيد، معنويت و اسلام ناب محمدي زنده است. امروز نواب زنده است، زيرا آن ابرقدرتي كه آن روز به وسيله مستشار امريكايي عكسش را با پيكر به خون غلتيدهاش تطبيق داد تا مطمئن شود به شهادت رسيده است، آنچنان زبون و ذليل شده است كه رئيس سناي امريكا از نخستوزير اسرائيل تقاضا ميكند بيايد در مقابل ايران به آنها راهكار نشان دهد، در صورتي كه اين كشور 3 ميليون نفري حتي در مقابل حمله چند روزه فرزندان تربيتشده ايران مقتدر تاب مقابله ندارد.
ابرقدرتي كه تا ديروز داعيه كشورگشايي داشته علناً مستعمره كشور زبون، ذليل و مفلوك اسرائيل شده و همه اينها به بركت زنده بودن آن پيشاهنگ جهاد و شهادت و رهبري موساي زمانمان و هارون نستوه آن است.