وقف يكي از هديههاي الهي به بشر است. هديه الهي بهخاطر اينكه در آيات و روايات تأكيد شده كه انسان بعد از مرگش با اين دنيا هيچ ارتباطي نميتواند داشته باشد و دستش از دنيا و اموالش منقطع ميشود. اما خداوند متعال فرموده اگر در زمان حياتتان تصميم بگيريد آنچه كه با زحمت و تلاش بهدست آوردهايد را به من كه مالك تمام عالم هستم، بازگردانيد و با خود من معامله كنيد در اموالتان بركتي ميگذارم كه حتي بعد از مرگتان هم بتوانيد از آنها استفاده كرده و با داراييهايتان ارتباط داشته باشيد. يعني به اين طريق ميتوان با اين دنيا ارتباط داشت.
بهخاطر همين در رواياتي از امام جعفر صادق(ع) و رسول اكرم(ص) نقل شده زماني كه دست انسان از اين دنيا كوتاه ميشود به سه طريق ميتواند با دنيا ارتباط داشته باشد. اول كسي كه علمي از خودش باقي بگذارد و مردم بتوانند از علومش استفاده كنند. دوم اولاد صالحي داشته باشد كه برايش دعا كنند و سوم كسي كه صدقه جاري (وقف) بدهد.
تفاوت وقف با وصيت و چيزهاي ديگر اين است كه تمام آنها بعد از مرگ و به وسيله ديگران انجام ميشود. در تمام روشها به غير از وقف، فرد خودش از اموالش دست برنميدارد. اما وقف ساختار خاصي دارد. به اين نحو كه خداوند هديهاي به بشريت داده تا از اموالي كه براي آنها زحمت كشيده پس از مرگش نيز تا روز قيامت استفاده كند. همچنين تفاوت وقف با امور خيريه اين است كه امور خيريه يك صدقه آني و ثوابشان در يك روز و در همان لحظه ثبت ميشود در حاليكه وقف ثوابش را تا روز قيامت استمرار ميبخشد. با اين اوصاف بايد گفت صدقات عادي يك مسكن هستند اما صدقات جاري (وقف) در جامعه ايجاد اصلاح و رفع محروميت ميكند.
آيا در كتابها ثبت شده كه وقف از چه زماني وجود داشته؟
ساختار وقف به قبل از اسلام بازميگردد و در اديان ديگر هم وجود دارد. اما اين عنوان وقفي بعد از اسلام و توسط رسول گرامي اسلام تحقق بخشيده شده است. بخصوص اينكه زمانيكه اموالي در اختيار پيامبر قرار گرفت ايشان همه را وقف كرد. بعد هم به اصحاب خود توصيه كرد اگر اموالي دارند به عنوان صدقه جاريه (وقف) ثبت كنند.
در همين رابطه حضرت علي (ع) وقوفات بسيار زيادي دارد. وقفنامههاي خيلي خوبي از آن حضرت بجا مانده است. يكي از وقفنامهها خطابش اين است كه آن حضرت هنوز از چاهي كه ايجاد كرده بود، حتي خارج نشده بود كه فرمودند قلم و دواتي بدهيد تا همين جا وقفنامه را بنويسم و نوشتند «وقف كردم تا سپري از آتش جهنم برايم باشد.»
اصلاً فلسفه وقف چيست؟
فلسفه وقف اين است كه چون خداوند انسان را اجتماعي آفريده و نوعدوستي در فطرت انسان است بايد از طريقي بتواند محروميتها و نيازهاي جامعه را با نگاه نوعدوستانه از بين ببرد تا بتوان به جايي رسيد كه در جامعه نيازي ديده نشود. به همين خاطر وقف رفع نياز جامعه هم در همان عصر و هم براي آيندگان است. همچنين واقف فردي است كه دورانديشي جدي دارد.
در قرآن كريم از كارهاي بزرگي مثل صدقات، باقياتالصالحات، انفاق، احسان و... نام برده شده است اما جامعترين آنها وقف است كه با فطرت انسان نيز عجين شده است. وقف در دورههاي مختلف به اين صورت بوده كه واقف ابتدا نياز جامعه را ديده و براي كمك به رفع آن تصميم گرفته است. زماني نياز جامعه اين بوده كه در مسيرها كاروانسرايي بنا شود. در زمان ديگر نياز به بيمارستان و درمانگاه بوده است. همچنين بعضيها بهخاطر عشق و علاقهاي كه به ائمه اطهار يا موضوعات مذهبي داشتهاند، مودت و محبت خودشان را با وقف كردن اموالشان در آن مسير نشان داده اند. يا گروهي عاشق امام حسين(ع) هستند و اموالشان را براي ايشان وقف كرده و به عزاداري ها و خرج زائران اباعبداللهالحسين(ع) اختصاص ميدهند.
آيا با هر نيتي ميتوان وقف كرد؟ يا در اين رابطه محدوديتهايي وجود دارد؟
در كل كشور بيش از 800 نوع نيت واقف داريم كه اين نيتها در بخشهاي خيريه اجتماعي، مذهبي، فرهنگي، عتبات عاليات و ديگر چيزهاست. حتي براي حيوانات هم وقف داريم. وقفهايي نيز براي رفع اختلافات خانوادگي داريم. همچنين براي بحثهاي ازدواج و...، مثلاً در گذشته در منطقهاي بهخاطر اينكه يخچالي نبوده و گربه ميآمده و گوشتي را ميخورده، بين زن و شوهر ناراحتي پيش ميآمد. به همين دليل گروهي بخشي از اموالشان را وقف ميكردند اگر گربهاي گوشت خانوادهاي را خورد بيايند و از اين موقوفه گوشت تهيه كنند تا اختلافات كم شود. يا به عنوان مثال ابنخلدون ميگويد داشتم رد ميشدم كه ديدم كنيزي كوزهاش شكسته و شروع كرده به گريه كردن. يك لحظه فردي آمد و گفت چرا ناراحتي، اين نزديكي موقوفهاي است كه ميتوانيد برويد و از آنجا كوزهاي بگيريد و به منزل برويد تا اربابتان اذيتتان نكند.
پس وقف با توجه به نياز هر دوره صورت ميگرفته است؟
بله. موقوفات در هر دوره به دليل اينكه نيازها خاص بوده فرق مي كردند. به همين خاطر بايد ديد نياز امروز جامعه در چه ابعادي است.
به عنوان مثال امروز در جامعه آسيبهاي اجتماعي زياد است. وقتي آسيبشناسي ميكنيم به بحث ازدواج ميرسيم. چون سن ازدواج بالا رفته خود به خود آسيبها نيز افزايش يافته است. اگر امروز كسي اموالش را براي امر ازدواج وقف كند كمك به رفع محروميت و اصلاح جامعه كرده. بهخاطر همين است كه ميگويند وقف باعث عدالت اجتماعي ميشود. يعني فاصله طبقاتي را از بين ميبرد.
فقر مفهومش فقط فقر ماديات نيست. فقر فرهنگي بسيار مهمتر است. ميشود وقف كرد براي كتابخواني، براي امر پژوهش و....
امروزه در امور پژوهشي و علمي بسيار نياز به حمايت داريم. در دانشگاهها به خوابگاههاي دانشجويي نياز داريم كه يكي از آسيبهايي كه براي جوانان ايجاد ميشود بهخاطر نبودن خوابگاه است. با تأمين آن ميتوان كمك ويژهاي به جامعه كرد.
پس بايد اول نياز هر دوره و منطقه شناسايي و سپس اقدام به رفع آن كنيم. شايد امروز در يك شهر نياز به موقوفه براي اباعبدالله باشد و در شهر ديگري چنين نيازي نباشد. يا در شهري نياز به موقوفات براي ايتام باشد و در شهر ديگري نباشد. يا براي دارو و درمان و مسائل ديگر. پس اگر كسي ميخواهد كاري يا انفاقي كند حتماً دو موضوع را بايد در نظر داشته باشد. اول نياز منطقه و بعد عام بودن آن.
مگر وقف يك كار خيرانه و عامپسند نيست؟ پس چرا دوباره ميگوييد عام باشد؟
منظور از عام بودن اين است كه بعضاً ميآييم براي وقف خيلي قيد و بند ميگذاريم. چه اشكالي دارد وقف كنيم و بگوييم مثلاً كمك به ايتام در ابعاد مختلف. چه اشكالي دارد بگوييم مثلاً كمك ميكنم براي ترويج فرهنگ عاشورا كه در آن عزاداري هست، نذر هست، كمك به نيازمند و... هم هست. يا مثلاً براي كمك به فقرا، نيازمندان، ايتام و بيسرپرستان هميشه نياز نيست كه بياييم و براي آنها لباس بخريم. شايد روزي آنها نياز به لباس داشتند اما امروز آنها محتاج كمك هزينه تحصيلي هستند.
اگر وقفمان را عامه اعلام كنيم و وقفمان را با نگاه عامتر و عموميتر عرضه كنيم آن موقع در تمام دورهها قابل استفاده و بهرهوري است. باز هم تكرار ميكنم بعضي وقتها آنقدر قيد و بند ميگذاريم كه آيندگان نميتوانند از موقوفات استفاده كنند.
با توجه به اينكه وقوفات بر اساس نياز هر دوره صورت ميگيرد، اگر شرايط جامعه تغيير كند، ميتوان ماهيت وقف را هم عوض كرد؟
بعضي موقوفات و نياتشان خاص است. موقوفاتي كه امروز آن نيت قابل اجرا نيست ولي بايد از نظر شرعي اقرب به نيت شود. مثلاً داريم در گذشته سردابهايي كه وقف شدهاند و امروز مردم آن منطقه صاحب آب لوله كشي شدهاند.
يا براي روشن كردن شمع در حرم اباعبداللهالحسن(ع) وقف داريم. آن موقع اين شمع براي روشن كردن حرم وقف شده بوده اما امروز با رسيدن برق ديگر نيازي به آن نيست.
يا كاروانسراها براي استراحت مردم و مسافران بوده. بنابراين امروز بايد كاري كرد كه اين موقوفات به نيت واقف نزديك شود.
وقف يك جامد نيست بلكه ساري و جاري است و ميتواند در هر دورهاي نسبت به نياز آن زمان و دوره ولي با اصل نيت تغيير كند. اينجاست كه ميبينيم برخي قيد و بندها در موقوفات كار را خيلي سخت ميكند.
در گذشته مردم زمينهاي زيادي داشتند كه خيلي ارزش مادي نداشت و آنها را وقف ميكردند. حالا با اين قيمتها و گرانيها چطور كسي ملكي يا باغي را وقف كند؟
درست ميگوييد. در گذشته مردم پول و زمين داشتند و ميآمدند موقوفاتي را انجام ميدادند. حالا كه ما نداريم و نميتوانيم كاري كنيم و از اين هديه الهي نميتوانيم استفاده كنيم بايد بگوييم وقف براي پولدارهاست؟
ما شعاري داريم كه ميگويد همه واقف باشيم يعني اينكه خداوند متعال نگفته وقف را انفرادي انجام بدهيم. گفته شما ميتوانيد وقف دستهجمعي و گروهي و خانوادگي داشته باشيد و يا در يك امر خيرخواهانه مشاركت كنيد. حتي زماني كه يك موقوفه بزرگ انجام ميشود ميتوانيد گوشهاي از آن را بگيريد.
يعني معتقديد انجام وقف را در اذهان سخت كردهاند؟
بله. اما ما بايد آسانسازي وقف را در دستور كار قرار بدهيم. در جامعه بايد نهادينه شود كه وقف صرفاً متعلق به پولدارها و ملاكان نيست. همه ميتوانند واقف باشند. بعضي وقتها ما كتابي را ميخريم و بعد از استفاده به بچههايمان نميگوييم كه رويش بنويسند «وقف كردم براي فلان مدرسه»، «وقف كردم براي كتابخانه». اگر اين كار را بكنيم از الان بچه ياد مي گيرد با يك جلد كتاب واقف شود.
مثال ديگري مي زنم. بعد از اهانتهايي كه به كتاب آسمانيمان قرآن كريم شد، نه فقط در ايران كه در خارج از كشور هم شاهد بوديم اقبال مردم بهخصوص درميان اديان مختلف و حتي كساني كه جزو لاييكها بودند به كلام خدا بيشتر شد.
همه به دنبال اين بودند كه ببينند اين كلام خدا چيست. به همين دليل بيشترين استقبال از قرآن و خريد اين كتاب آسماني صورت گرفت.
در چنين شرايطي ما بايد قرآن را به زبانهاي مختلف در اختيار شيفتگان و عاشقان كلام خدا قرار بدهيم.
چه اشكالي دارد ما يك جلد قرآن را با ترجمه به زبان انگليسي، آذري، اردو و يا اسپانيايي تهيه كنيم و وقف كنيم. حالا كسي ميگويد چطور اين كار را به تنهايي بكنم؟ اينجا ميتوان دست به دست هم داده و يك موج جديد ترويج قرآن را در دنيا به راه انداخت.
هر جلد قرآن كريم بعد از چاپ حدود 8 تا 10هزار تومان است. پس ميشود با 10 هزار تومان واقف باشيم.
شما نگاه كنيد به عزاداري هاي اباعبدالله در ماه محرم و صفر و اين ايام كه چقدر در كل كشور نيات و نذر و نذورات اتفاق ميافتد؟ بعضاً همين نذر و نذورات با كمترين پولها و با جزئيترين بودجهها است. اما با يك ساختار و مشاركت عمومي ميشود بسياري از آنها را سامان داد.
پس بسياري از نذورات و صدقات معمولي را ميتوان به صدقات جاريه تبديل كرد؟
نذر و وصيت و صدقه معمولي و امورخيريه با وقف تفاوت دارند. آنها آني هستند و اين ماندگار. وقف يك احسان ماندگار است. يك چشمه هميشه جوشان. وقف رفع نياز لحظه نيست بلكه تمام لحظات را در برميگيرد. برهمین اساس سازمان اوقاف از سال گذشته در تهران و برخي استانها اقدام به ساخت بيمارستان تخصصي سرطان كرده است. ما گفتيم از همين ابتدا ميخواهيم آن را وقف كنيم. به همين خاطر نياز به پولدارهاي زيادي بود كه در كنار هم قرار بگيرند. اما تصميم بر آن شد كه همه مردم واقف باشند. پس اوراق وقفي را طراحي كرديم و مجلس شوراي اسلامي هم آن را تصويب كرد و اعلام شد. حالا مردم با صدهزار تومان واقف بخشي از بيمارستان سرطان ميشوند.
در شرايطي كه بسياري از شهروندان نميتوانستند در سطح كلان مشاركت كنند اما با اين روش واقف شدند و تا زمانيكه بيمارستان كار ميكند و مردم از آن بهره ميبرند ثوابش براي به اين واقفين مي رسد. در وقف اصل كار به كمك است نه مقدار پول.
براي نهادينه شدن وقف چه كارهايي بايد كرد؟
براي نهادينه شدن وقف در جامعه و ماندگار شدن نذر و احسانها بايد مجموعه مسئولان و بخصوص هيئات و مساجد و مؤسسات خيريه دست به دست هم بدهند و نسبت به اقداماتي كه در ماههاي محرم و رمضان و... انجام ميشود كاري كنند تا اين كارها تبديل به يك ساختار ماندگار شود. مثلا ميتوانند يك زمين يا مجموعه تجاري تهيه كنند و بعد از وقف شدن آن براي هيئت، سالهاي سال از درآمدش بهرهمند شوند.
الان اطلاعات كسي را داريم كه 900سال پيش اموالش را وقف كرده و وقفنامهاش هم وجود دارد. واقف و فرزندان و نوه و نتيجههايش از دنيا رفتهاند و هيچ نامي از آنها نيست. اما در حقيقت واقف زنده است و اگر از نظر فيزيكي در بين ما نيست ولي روحش وجود دارد. او وجود دارد چون مردم از اموالش بهره ميبرند.
آيا شما نيز براي ساماندهي و گروهي شدن وقفها كاري كردهايد؟
بله در اين مسير انجمن ياوران وقف را راهاندازي كردهايم. مثلاً انجمن ياوران كتابخواني كه گروهي دور هم جمع ميشوند و براي ترويج فرهنگ كتاب و كتابخواني كار ميكنند. يا براي بحث حوزههاي علميه گروهي جمع شده و مردم را تشويق مي كنند تا در يك سيستم مشاركتي و دستهجمعي كارها را پيش ببرند.
در همين رابطه، چندي پيش هيئتي بود كه نذورات زياد و بزرگي داشت. قرار شد نذورات را ماندگار كنيم. به همين خاطر همه پولها و نذورات به نيت آن هيئت در جايي سرمايهگذاري شد و در حال حاضر با راهاندازي يك مجتمع تجاري سودش به آنها ميرسد. جالب است حالا ديگر نيازي به نذورات ندارند چون به يك سرمايه جاري دسترسي دارند. با اين روش تا روز قيامت تمام نذورات 50 هزاري و 100هزار توماني براي اهداكنندگانش ثواب به همراه دارد. حالا اگر همان نذورات به يك آش و غذا و چاي تبديل ميشد تمام ميشد. هر چند تمام اينها لازم است اما تأكيد ما اين است كه نذورات به يك ساختار ماندگار و جاري تبديل شوند.
چرا الان ساختار ماندگاري نذورات اينقدر كم است؟
چون خيلي از خواص از وقف آشنايي كافي ندارند. اخيراً يكي از چهرههاي ماندگار پيش من آمد كه بيش از 200مدرسه در كشور ساخته است. با اينكه بيش از 80سال سن دارد، وقتي در مورد وقف حرف زديم گفت من تاكنون وقف را كامل نميشناختم. اي كاش من تمام مدارسم را وقف ميكردم.
چون در ساخت مدارس ساختار وقف را طراحي نكرده بعد از چند سال ميتوانند آن مدرسه را فروخته يا تغيير كاربري بدهند.
شايد بعدها آن منطقه نياز به مدرسه نداشته باشد و نيازش به يك دارالقرآن يا مركز فني حرفهاي باشد. ميتوانست بگويد اين مكان را وقف كردهام براي امر آموزش. آيندگان هم اگر نيازي به مدرسه نداشتند ميتوانستند براي هر نوع امر آموزش جامع و عمومي از آن بهره ببرند. وقف اگر عام باشد ماندگار ميشود.
وقف دست و پاي واقف را نمي بندد. ما ميتوانيم وقفي را انجام دهيم و تا زماني كه زنده هستيم متولي آن باشيم و بعد از آن هم فرزندانمان يا هر كس ديگري متولي آن باشد. اما كسي نميتواند آن را از وقفيت خارج كند و تغيير دهد.
نوع ديگري از وقف هم وجود دارد. به اين نحو كه وقفي صورت مي گيرد و مديريت آن را به سازمان اوقاف مي سپارند. سازمان اوقاف اين اموال را بهنام خودش نميداند بلكه به عنوان يك امين امانتدار خواهد بود.
آيا در طول تاريخ عواملي بودهاند كه از رواج يافتن وقف جلوگيري كرده باشند؟
در اين باره بايد گفت علت اينكه وقف در جامعه نسبتاً كمرنگ شده است دو دليل داشت. اولين مورد در دوره پهلوي اتفاق افتاد و بزرگترين ظلم و جنايات به موقوفات انجام شد. موضوع اين بود كه رضاخان و پسرش ديدند وقف پشتوانه دين و دينداري شده است. بهخاطر همين رضاخان در دورهاي اعلام كرد روضهخواني ممنوع. عزاداري ممنوع. حتي اگر كساني كه در خانههايشان به صورت پنهاني اقدام به برگزاري مراسم ميكردند دستگير ميشدند. با اين حال و در همان دوره بيشترين موقوفات براي اباعبدالله صورت گرفت. ديدند اينطور نميشود. به همين خاطر بخشي از موقوفات را با عنوان اموال شخصي به نام دولتيها ثبت كردند.
در آخرين ظلمي كه در مورد موقوفات انجام شد، به بهانه اصلاحات ارضي تمام اموال وقفي با سند به مردم داده شد.
آنها ميديدند موقوفات پشتوانه محرم و صفر، پشتوانه حوزههاي علميه و پشتوانه مباحث ديني هستند. موقوفات را هم علما مديريت ميكردند. اما حضرت امام (ره) حدود 70 روز پس از پيروزي انقلاب دستور دادند اموال موقوفه بايد به وقفيت خودشان برگشته و اسناد باطل شوند. البته شرعاً هم همين است.
چون موقوفات قابل توجه بود اين حركت باعث شد بخشي از مردم كه احكام دين را نميدانستند به سازمان اوقاف و مجموعه مديريت اين سازمان كه با مردم درگير شده بودند تا اموال را برگردانند بدبين شده و تأثيرات منفي آن بر وقف بهجا بماند.
آسيب ديگر اين بود كه در دو سه دهه اول انقلاب در سازمان اوقاف نسبت به ترويج وقف اهتمام جدي صورت نگرفت.
علت هم اين بود كه آنها درگير مباحث حقوقي و قانوني موقوفات قبلي بودند. همين عامل باعث شد رسانهها بهجاي اينكه وقف را تبليغ كنند رفتند صدقات عادي را تبليغ كردند.
تبليغات باعث شدهاند مردم بيش از هرچيز صدقه را در كارهاي روزانه خود بگنجانند. آيا ميشود يكبار ديگر وقف جاي خود را در جامعه پيدا كند؟
قبل از پيروزي انقلاب اينطور نبود كه هر كس از خانه خارج ميشود صدقهاي را از جيبش خارج كند. آن زمان اگر فقيري در ميزد ميگفتند كمكي به او بكنيد. اما الان اينطور نيست و كاري ندارند مستمندي در ميزند يا نه، از خانه كه خارج ميشوند صدقه ميدهند. يا ميخواهند به مسافرت بروند صدقه ميدهند.
در دوره پيامبر (ص) بر صدقه جاريه تبليغ ميشد و اين امر در بين مردم هم نهادينه شده بود. اگر از مردم بپرسيم در طول سال چقدر صدقه ميدهند اكثراً اين كار را ميكنند. اين فرهنگ در دوره پيامبر(ص) با ساختار وقفي بود چرا كه جابر ابن عبدالله انصاري خودش ميگويد من از ياران پيامبر كسي را نميشناسم كه يك تمكن جزئي داشته باشد و وقفي نكرده باشد.
در دوره صفويه هم همين بوده. وقتي تاريخ يكي از شهرها را ميخوانيم ميبينيم نوشته مردم آنقدر به وقف رغبت پيدا كرده و اقدام به اين كار ميكردند كه در اين شهر زميني نمانده بود تا مردم آن را بخرند و وقف كنند. بهخاطر همين ميرفتند از روستاهاي اطراف زمين ميخريدند و وقف ميكردند تا از هم پيشي بگيرند. ما به جاي نشان دادن راه درمان به مردم، مسكنها را تبليغ ميكنيم. كسي كه وقف ميكند هم دوره خودش را در نظر ميگيرد هم آينده را. يعني با وقف حمايت از جامعه مقطعي نيست و ادامه پيدا ميكند. اگر دقت كنيم ميبينيم همه مردم از وقف استفاده ميكنند. دانشمندان امروز مديون وقف هستند چرا كه كتابخانههاي مهم كشور موقوفه هستند. بخش قابل توجهي از دانشگاهها موقوفه هستند. مدارس، درمانگاهها و تمام حوزههاي علميه موقوفه هستند. اما ما موقوفات را با مسجد و حسينيه شناختهايم. بنابراين مي شود گفت وقف هم رفع نياز جامعه است و هم باري از دوش حاكميت برميدارد.
در حال حاضر چند موقوفه در سازمان اوقاف به ثبت رسيده است؟ و آيا شما از درآمدهايتان به دولت هم كمك ميكنيد؟
الان در سازمان اوقاف بيش از 157هزار موقوفه داريم. اين 157هزار موقوفه بيش از يك ميليون و چهارصدهزار رقبه دارد كه يا مسكوني است يا تجاري و يا كشاورزي. در همين ماه محرم 33ميليارد تومان از درآمد موقوفات براي عزاداري حضرت آقا اباعبدالله هزينه شد. اگر ما امروز اين موقوفات را تعطيل كنيم چه ميشود؟ آيا عملكرد سازمان اوقاف برداشتن باري از دوش دولت نيست؟ تحت پوشش قرار دادن بيش از 33هزار خانوار در طول سال برداشتن باري از دوش دولت نيست؟ آيا انجام دادن بحثهاي قرآني در طول سال بدون بودجههاي دولتي كمك به دولت نيست؟ و صدها مورد ديگر بخصوص در مباحث درماني و... اگر وقف نبود چقدر دولت و حاكميت تحت فشار بود؟
با اين اوصاف اگر وقف نهادينه بشود بخش اعظمي از خدمات فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي مردم از طريق آن تأمين خواهد شد و حاكميت به سمت توسعه خواهد رفت نه به سمت رفع نياز و فقر جامعه. در آن حالت دولت ميتواند به رفاه مردم فكر كند، چون وقف نيازها را رفع كرده. وقف در جامعه اسلامي تداومبخش عدالت اجتماعي است. چون نياز هميشه مادي نيست بلكه شامل تمام مباحث فرهنگي و علمي و... ميشود. با اين شرايط وقتي رفع نياز اتفاق افتاد حاكميت براي رفاه مردم تلاش ميكند و آن موقع است كه عدالت اجتماعي پايدار خواهد بود.
حتي در مباحث اقتصادي و بخصوص اقتصاد مقاومتي كه امروز مد نظر است بخشي از آن در وقف است. وقف ميگويد اموال بماند و از درآمدش استفاده كنيد. يعني نسبت به درون خودتان پايبند و پايدار ميمانيد و به درونتان استحكام ميبخشيد. پس اموال بايد اقتصادي مديريت و اداره شوند. زيرا هيچ وقت درآمدزايي اتفاق نميافتد مگر اينكه اشتغالزايي درونش باشد.
خداوند به انسان واقف ميفرمايد بهخاطر اينكه در زماني كه در دنيا بودي انقطاع پيدا كردي از اموالت و بهخاطر رفاه مردم و ترويج قرآن و اهلبيت از آنها دست كشيدي و با من معامله كردي من هم به تمام آنها بركتي ميدهم كه هيچ پاياني برايشان نباشد.