کد خبر: 733736
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۴
مشغوليت افكار و تمركز بر جزئيات «برجام» و سرنوشت پرونده هسته‌اي تا به آن حد افزايش يافته كه بر سر هر بند و تبصره آن، نظرات متفاوتي شكل مي‌گيرد و هر جا كه بحث بر سر برجام است، شاخه‌هاي تو در توي درختي پيش رو مجسم مي‌شود يا كلوني زنبور عسل به ذهن ناظران مي‌آيد، اين در حالي است كه گرگ جهانخوار زير سايه اين درخت و لانه تو در تو، طمع در ايران اسلامي بسته و نقشه‌هاي خود را مرور مي‌كند.
ورود به ايران و تسلط بر منطقه، 2 راهبرد امريكا پس از «برجام»مشغوليت افكار و تمركز بر جزئيات «برجام» و سرنوشت پرونده هسته‌اي تا به آن حد افزايش يافته كه بر سر هر بند و تبصره آن، نظرات متفاوتي شكل مي‌گيرد و هر جا كه بحث بر سر برجام است، شاخه‌هاي تو در توي درختي پيش رو مجسم مي‌شود يا كلوني زنبور عسل به ذهن ناظران مي‌آيد، اين در حالي است كه گرگ جهانخوار زير سايه اين درخت و لانه تو در تو، طمع در ايران اسلامي بسته و نقشه‌هاي خود را مرور مي‌كند.
پس از «برجام»، برخي شيفتگان «رابطه با امريكا» بلافاصله پيش‌نويس نيازهاي ديرينه خود به فرهنگ ضدديني غرب را در رسانه‌ها و فضاي مجازي به اشتراك گذاشته‌اند. آشكارترين و البته مبتذل‌ترين آن «مك دونالد» بود. مزه كوكاكولاي موجود در ايران هم تحت ليسانس است و بايد مزه اصلي را بچشند! اينها اگرچه سطحي‌ترين نشانه‌هاي فرهنگ امريكايي هستند اما امريكا از همين سطح آغاز مي‌كند و مخاطبان را به عمق فرهنگ خود مي‌كشاند. فرهنگ سرمايه‌داري نياز به «مصرف‌كنندگان باشكوه» دارد و زن با حجاب نمي‌تواند به اندازه زن بي‌حجاب در مصرف بي‌اندازه، شكوهمند شود. بنابر اين نمايش بعدي دست‌اندازي به ارزش‌هاي ديني است كه آن هم به تلاشگران داخلي نياز وافر دارد؛ كساني كه حقوق زنان را با كوتاه و بلندي لباس‌هايشان متراژ و اندازه آن را به امريكا گزارش مي‌كنند. وقتي كوكاكولا و مك دونالد و جين امريكايي به ايران آمد، امريكا بايد از اين منافعش در ايران حفاظت كند. پس دفتر حافظ منافع بايد گشايش يابد و اينگونه است كه امريكا از اين پس فراتر از هر اقدام مداخله جويانه در 36 سال گذشته از منافع  خود در ايران دفاع مي‌كند و ايران بايد پاسخگو باشد. اما اين «ورود به ايران از دروازه مك دونالد» پشتيباني لجستيك مي‌خواهد. تغيير تروريسم در افغانستان از طالبان كم‌تحرك به داعش مدعي، ورود به مذاكرات با روسيه و تركيه براي براندازي اسد، سوداي بازگشت به عراق و تجزيه آن و اعراب كه سفره هميشه آماده امريكا در منطقه هستند، از جمله زمينه‌هاي پشتيباني لجستيك در منطقه از طرح ورود به ايران است. به اين ترتيب امريكا براي گسستن ارتباط ما با همسايگان و گسستن ارتباط مردم با نظام جمهوري اسلامي بر دو نقشه اصلي «ورود فرهنگي و اقتصادي به ايران و تسلط در منطقه با تغييرات راهبردي در ماهيت حكومت‌هاي منطقه» متمركز مي‌شود تا سرانجام جمله‌اي را كه جان كري، دو روز پيش موقع افتتاح سفارت امريكا در كوبا به زبان راند اين بار در تقاطع مفتح و طالقاني تكرار كند: «احساس مي‌كنم در خانه‌ام هستم».
البته ورود به ايران اين دفعه به روش «براندازي نرم» از نوع خصومت‌آميز آن نيست بلكه مرحله پيش نياز براي آن طراحي شده است و آن اينكه بين بد و بدتر كدام در قدرت باشد هم دل خودش كرده است. از سوي ديگر تلاش مي‌نمايد معادلات منطقه را به نفع كاهش قدرت منطقه‌اي ايران رقم بزند، و اينچنين ما را مشغول برجام نموده و از درون و برون تحليل و تقليل ما را به نظاره نشيند.

 شعار مرگ بر امريكا ندهيد
از لحظه پايان مذاكرات و تنظيم «برجام» برخي دنبال تعيين تكليف شعار مرگ بر امريكا رفتند. يك اصلاح‌طلب فراري و چند اصلاح‌طلب برجا، پيشتازان اين مطالبه بودند. در خارج گفتند: «شعار مرگ بر امريكا، يك شعار كمونيستي كهنه و پوسيده است كه... » و در داخل، صادق زيبا كلام پيشتاز شد كه در كسوت مطالبات اينچنيني، به سوژه‌اي طنز در ميان صاحبنظران بدل شده است.
 خوانندگان برگردند
امريكا براي موسيقي متن نمايش فرهنگي خود در داخل ايران به خوانندگان ايراني دل بسته است. بازگشت برخي از اين دسته- با توبه و بدون توبه- در حال فضاسازي است. شادمهر عقيلي و برخي ديگر از خوانندگاني هستند كه با وابستگان به بيت بنيانگذار جمهوري اسلامي براي بازگرداندن بي‌دغدغه آنها ديدار مي‌شود و البته وزير ارشاد نيز واكنش منفعلانه در برابر آن مي‌گيرد: «ما با گذشته‌اش كاري نداريم. ما با اثر او كار داريم.»
فراموش نكنيم كه يكي از راه‌هاي تسلط امريكا بر فضاي امنيتي داخل كشور‌ها، تسلط بر مقوله فرهنگ و هنر و از جمله خوانندگان است.

 طالبان كمرنگي نشانه‌هاي دين
عاملان داخلي زمينه‌سازي «ورود» فرهنگي امريكا به ايران كه همان تلاشگران «نفوذ» فرهنگي غرب در سال‌هاي گذشته بوده‌اند، برنامه‌هاي خود را در يك دوره مشخص با چراغ خاموش پيش برده‌اند؛ زشت‌شماري امر به حجاب و نهي از بدحجابي در شوارع شهر، بدانگاري جمع‌آوري ديش‌هاي ماهواره و القاي اين نكته كه مردم خود بايد بين خوب و بد ماهواره تمييز بدهند، افزايش پهناي باند و سرعت در فضاي مجازي به اسم توسعه و تحقيق و علم و دانش- كه البته بيشتر به كار جست‌وجوگران سايت‌هاي ضداخلاقي مي‌آيد- و پيش كشيدن بحث‌هاي حقوق شهروندي نه از زاويه حقوق مترقي اسلام كه از زاويه حقوق متظاهر غرب كه بيشتر و در نهايت به اسارت زنان مي‌انجامد، همگي از رفتارهاي زمينه‌سازان ورود فرهنگ غرب به ايران است. در اين ميان اگر چه از رئيس‌جمهور محترم كمتر موضع‌گيري اميدواركننده ديده مي‌شود اما موضع ايشان در ششمين مجمع جهاني اهل بيت كه پريروز برگزار شد، نقطه اميدي است كه رئيس‌جمهور روحاني در موقع لزوم مقابل حركت خزنده ضددين در داخل بايستد: «انقلاب اسلامي يك گفتمان جديد و يك تغيير گفتماني بود. ديروز غرب و شرق مي‌خواستند به ما بگويند كه دوران دين پايان يافته است. انقلاب اسلامي اين واقعيت را به همه مبرهن ساخت كه اتفاقاً عصر امروز، عصر دين است و امروز، روزي است كه منجي انسان‌ها و نسل جوان، ايمان و اخلاق است.»

 امريكا روي منطقه پهن شده است!
برنامه حمايتي امريكا از تلاشش براي ورود به ايران، با «اسد» آغاز مي‌شود. امريكايي‌ها از پنج سال پيش براي شكست اسد تلاش كردند. هيلاري كلينتون، وزير خارجه وقت اولين بار صراحتاً آن را مطرح كرد: «ما نمي‌خواهيم اسد در سوريه بماند». اين نخواستن اگر چه هنوز محقق نشده است اما حضور جديد امريكا در پايگاه اينجرليك و تلاش براي ايجاد ايجاد منطقه پرواز ممنوع در سوريه، افزايش فعاليت‌هاي نظامي در خود خاك سوريه، تماس‌هاي متعدد با روس‌ها، كشاندن حماس به سمت عربستان و ابراز همراهي تلويحي اين گروه با معارضان سوري، افزايش فشار‌ها به حزب‌الله با تروريستي خواندن آن در رسانه‌ها و نهادهاي بين المللي و برخي تماس‌هاي ناموفق با وزير خارجه ايران كه از سوي دكتر ظريف بي‌پاسخ مانده است، تنها بخش آشكار اقدامات امريكا براي براندازي اسد است.
پس از اسد نوبت به عراق مي‌رسد. امريكا در يك سال اخير با نمايش ائتلاف عليه داعش كه بيشتر به بمباران نيروهاي مردمي در عراق منجر شده، داعش را در اين سرزمين حفظ كرده است. در چند روز اخير بحث تجزيه عراق از سوي امريكا نشان‌دهنده اهميت حفظ داعش در اين تجزيه و فاصله  انداختن بين ايران و خط اصلي مقاومت در سوريه و لبنان است.
در مشرق ايران، افغانستان و پاكستان شاهد تغيير گروه‌هاي تروريستي با تابلو داعش شده‌ايم. «طالبان افغانستاني»، «طالبان پاكستاني»، «داعش خراسان» و مناطق تحت نفوذ القاعده كه افغانستان و شمال پاكستان را درگير خود كرده‌اند، به خوبي نشان از استعداد مشرق ايران براي اعمال فشار و برنامه‌ريزي در گسستن ارتباط ايران با بخشي از جهان دارد. داستان اعراب توضيح واضحات است و رفتار عربستان در يمن به اسم اينكه محل نفوذ و حضور (!) ايران است، به خوبي قوس كامل فشار منطقه‌اي بر ايران را رونمايي مي‌كند.

 در «برجام» درجا نزنيم
امريكا در يك ماهه اخير پس از «برجام» فضاي رسانه‌اي و افكار عمومي در جهان را به شدت حول محور توافق هسته‌اي با ايران گره زده است. سخنراني‌هاي اوباما و دولتمردان امريكا و درگير شدن افكار عمومي داخل ايران با آن كمتر به نيروهاي انقلاب فرصت داده است تا به سوريه، يمن، عراق، افغانستان و لبنان بپردازند و ردپاي گرگ را در اين مناطق رديابي كنند.
اكنون وقت ريز شدن در جزئيات برجام نيست. برجام در مسيري قانوني حركت مي‌كند و نيازي به ايجاد حساسيت‌هاي كاذب ندارد. اكنون وقت دقت در پنجره‌هاي ورود امريكا به داخل ايران و دروازه‌هاي ورود امريكا به منطقه است. موضوع برجام بايد آرام و بي‌تنش از مسير خود عبور كند. آنچه كه بايد مردم بر سر آن ويژگي‌هاي انقلابي خود را به نمايش بگذارند، بر پا كردن سنگري دوسويه است؛ سنگري كه از پشت و از جلو مراقب دشمن باشد، دشمني كه باز هم برخي نشانه‌ها از داخل و در منطقه او را به احتمال محقق شدن آرزوهايش اميدوار كرده است و حالا اين جبهه ايراني است كه بايد نشان دهد آن قدر كه براي حفظ منطقه از تغييرات دلخواه امريكا، قدرت دارد، سرزمين اسلامي ايران را نيز از تغييرات فرهنگي و تسلط اقتصادي و امنيتي امريكا مصون خواهد داشت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار