کد خبر: 730598
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۷
دلنوشته‌اي براي 76 شهيد تازه تفحص شده
باز مرزهاي شلمچه را پيكرهاي نور گشودند...
محبوبه قرباني

يكي يكي رفتند. بعضي‌ها دست پدر و پاي مادر را براي گرفتن اجازه رفتن بوسيدند و برخي نيز با دست پدر و مادر رخت رزم به تن كردند و سربند به سر بستند. وقتي وارد سرزمين‌هاي نور، جبهه‌هاي حق عليه باطل شدند، آنقدر با خاك‌هاي تفتيده جبهه‌ها انس گرفتند كه دل كندن برايشان آسان نبود. بالاخره خدا آنها را خريد و هر كدامشان در يك زمين آرميدند. يكي در فاو، يكي در شلمچه، يكي مجنون و يكي دجله و ديگري زبيدات. خدا مي‌داند كه سر بر بالين چه كسي گذاشتند و خاك اين زمين‌ها چطور آغوش گشود كه سال‌ها آنجا آرميدند و دل كندن برايشان سخت شد! چقدر مقرب خدا شدند كه خاك شلمچه و مجنون و دجله و زبيدات آنها را در آغوش خود نگه داشت تا كربلاي ايران را به پا كنند!

باز مرزهاي شلمچه به روي پيكرهاي نور گشوده شد. آسمان شلمچه پر از ستاره است و هواي شلمچه پر از عطر بهشت. زمين شلمچه حرارت شوق دارد و دل مردم بي‌قرارِ آنهايي كه آمدند تا باز هم حركتي غبارزدا كنند، آمدند تا مردي و مردانگي احيا شود و غيرت و عفت به جوش ‌آيد.

عقربه‌هاي ساعت چه كند حركت مي‌كنند. بالاخره ساعت 30/9 صبح دوشنبه 5 مرداد 94 فرا مي‌رسد. نيروهاي نظاميان يونيفرم پوش ارتش كه خود روزي با همرزمان شهيدشان بودند حالا ميزبان 76 همرزم پَرپَر شده‌اند. هر مراسمي ترانه‌اي دارد و ترانه تشييع پيكر شهدا مارش نظامي است كه باز طنين‌انداز مي‌شود و قطره‌هاي اشك را بر گونه‌هاي زن و مرد روان مي‌سازد. مردم رامشير خرمشهر! چشمتان روشن! پاداش سختي‌هاي روزهاي جنگ براي شما همين بس كه اولين استقبال‌كننده تابوت‌هاي پيكر بهشتيان هستيد. همين بس كه شانه‌هاي شما و دستان شما مي‌شوند تكيه‌گاه شكوفه‌هاي ياس. همين بس كه صباحي از هوايي تنفس مي‌كنيد كه پر است از عطر گل‌هاي ياس.

اينك دل‌هاي مردم تهران تب باران دارد و در سينه دلي بي‌تاب. شور و اشتياق خودش را در غم پنهان ساخته است و انتظار در جمعيتي كه سن و سال ندارد را مي‌شود احساس كرد. آمدن گمنام‌ها هيچ وقت خالي از لطف نبوده و پيامي دارند. باز هم زبان‌ها به شعر و شعار گشوده مي‌شود و حرف دل روي پلاكاردها نمايان مي‌شود. خدايا سراپا خيرند و بركت!

يكي يكي رفتند ولي 76 نفر با هم آمدند تا بگويند هدف يكي است. شهدا! در طوفان خاكي كه عادت روزمرگي‌مان شده است راهي كه شما روشن كرده‌ايد را بلديم، راه علي بودن، حسيني بودن و در آخر خدايي شدن، شايد از ترس باشد و دنيازدگي كه گاهي راه را نمي‌بينيم.

يكي يكي رفتند ولي 76 نفر با هم برگشتند تا بعد از سال‌ها بگويند كه راه همان راه است و غايت همان غايت. خدايا! علل تاريكي راه را از ما بگير.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار