نگرانيم و بي‌اعتماد. نگراني‌مان هم بي‌علت نيست. نتايج ضعيف و دور از انتظار تيم‌ملي كشتي فرنگي در جام پيتلاسينسكي لهستان قطعاً زنگ خطري است براي كشتي. هرچند در اين مسابقات آزادكاران هم نتايج قابل قبولي كسب نكردند اما كارنامه فرنگي با كسب يك مدال در شش وزن به معناي واقعي يك سقوط براي فرنگي‌كاران بود.
اين خطر بارها و بارها گوشزد شده بود و اما حالا زنگ در حالي نواخته شده كه كشتي ما در مقطع كنوني مسابقات المپيك برزيل را در پيش دارد. حميد سوريان اميد اول و بلامنازع ما براي كسب مدال در المپيك برزيل است او پس از يك سال دوري از مسابقات و تورنمنت‌هاي مختلف و عدم حضور در مسابقات انتخابي پا به مسابقات لهستان گذاشت و ناباورانه از كشتي‌گير روس شكست خورد و حذف شد. آنچه بيشتر از شكست سوريان در اين تورنمنت براي ما مهم است اينكه كشتي فرنگي در المپيك لندن قهرمان شد و جام را بالاي دست برد اما همين كشتي فرنگي از معرفي يك جانشين مناسب براي سوريان عاجز است.
مشخص است كه بعد از المپيك لندن ما نتوانسته‌ايم تيم دومي را براي خود دست و پا كنيم. عدم برنامه‌ريزي درست از سوي مسئولان وقت كشتي، قهر و آشتي‌هاي بچگانه در اردوها، انتقادهاي بيجا و يك طرفه و حضور و المپيني‌ها در مسابقات انتخابي همه و همه باعث شد ما پس از المپيك به يك تيم واحد و منسجمي دست پيدا نكرده باشيم. از چند ماه پيش مدام بحث مسابقات انتخابي مطرح شد. هر روز اخباري درباره حضور نفرات برتر به مسابقات جهاني لاس‌وگاس امريكا شنيده مي‌شود اما وقتي در همين مسابقات نتايج آن طور كه بايد رقم بخورد پيش نرفت، تمام معادلات كادر فني به هم ريخت. آن وقت خيلي راحت دوباره حرف مدعيان هميشگي حضور در تيم‌ملي به ميان آمد و نتيجه‌اش هم آن شد كه در لهستان ديديم با ستاره‌هاي المپيكي‌مان شكست خورديم.
البته بحث تشكيل تيم دوم فقط مختص فرنگي كاران نيست و در كشتي آزاد هم صدق مي‌كند. الان ساليان سال است كه ما در وزن ۹۸ كيلوگرم كشتي آزاد فقط رضا يزداني را داريم، عملاً مي‌بينيم كه وقتي كاپيتان تيم‌ملي آزاد مصدوم مي‌شود، ما عملاً كسي را نداريم تا جايگزين او كنيم. در مسابقات جام پيتلاسينسكي لهستان هرچند تيم‌ملي تلفيقي از كشتي‌گيران جوان و باتجربه شركت كرده بودند اما نتايج به خوبي نشان داد آنچه در اين مسابقات بيش از هر چيز ديگري نمود داشت، فارغ از بحث فني، استرس بيش از حد كشتي‌گيران جوان بود.
جواناني كه با قهرماني در مسابقات انتخابي به دوبنده تيم‌ملي رسيده بودند در اين مسابقات آنقدر با استرس روي تشك رفتند كه معلوم بود از پيش بازنده هستند و اين يعني اينكه ما روي داشته‌هايمان در قسمت جوانان و آينده‌سازان درست كار نكرده‌ايم، يعني فاقد پشتوانه‌سازي براي روزي كه سوريان‌ها، نوروزي‌ها و قاسم رضايي‌ها را نداريم، هستيم. حقيقت اين است كه ديگر نمي‌توان به اميد اينكه امثال سوريان‌ها در المپيك مدال‌آور بوده‌اند آنها را در هر جام يا تورنمنتي شركت داد و شكست لهستان براي مسئولان و كادر فني درس خوبي بود تا بدانند قهرمانان مسابقات انتخابي به همين زودي‌ها نمي‌توانند پا جاي پاي مدال‌آوران المپيكي بگذارند، قهرمان المپيك هم نبايد با خاطري آسوده دل از بقيه مسابقات بكند و تلاشي انجام ندهد، كشتي نيازمند بازسازي اساسي و درست است؛ نيازمند دو تيم قدرتمند در دو رشته آزاد و فرنگي.
