وقتي مقامات امريكايي با همه نيازمندي به كسب امتياز توافق با ايران، روي راهبرد بازگشت به نقطه صفر اصرار دارند تا هم به مهمترين امتيازات در محدود كردن برنامه هستهاي ايران برسند و هم ساختارهاي تحريم را حفظ كرده و امكان گسترش آن را به عرصههاي موشكي و تروريسم و حقوق بشر و بهانههاي بيپايان و با هدف دشمني و عداوت و براندازي انقلاب اسلامي داشته باشند، با اين كار به خوبي اثبات ميكنند كه قابل اعتماد نيستند. اين همان تعبير «دست چدني امريكاست كه به ظاهر براي مذاكره دراز شده» ولي هنوز با اصرار بر زيادهخواهي و دبه درآوردن و سياست متكبرانه اهداف عداوت را دنبال ميكند. اين تعبير زيباي مقام معظم رهبري است كه مصداق فراوان آن به حد كفات رسيده است و امريكا را به عنوان يك طرف غيرقابل اعتماد ميشناسند. حتي اگر نمايش جان كري و اوباما براي ترك ميز مذاكرات محقق نشود و تكامل نيابد و ناچار به ادامه مذاكره و توافق شوند، اين ويژگيهاي فراوان در رندي و زيادهخواهي- براي اينكه به اين كشور و مقامات آن بياعتماد باشيم- كافي است. آنچه در ژنو و لوزان و طي 13 سال مذاكره و همكاري و شفافسازي از سوي ايران به اجرا درآمده براي اثبات حقانيت ايران و فريبكاري و تكبر امريكا و راهبرد تحميل اراده آنها، جاي هيچ ترديدي باقي نگذاشته است. درست است كه ايران در ادامه اين جدال راهبردي آسيب ميبيند و ناچار است هزينههاي آن را بپذيرد ولي هر روز كه از عمر اين بحران ساختگي ميگذرد، امريكا فرسايش راهبرديتري پيدا ميكند و هزينه بيشتري را خواهد پرداخت و نميتواند به امتيازهايي كه امروز در مذاكره كسب كرده، دست يابد. امروز به هر دليلي روسيه و چين قويتر از قبل از مواضع ايران حمايت ميكنند و در درون كشورهاي غربي استحكام در اجماع كاهش يافته است. بزرگترين اقتصاد جهان، امروز بدهكارترين دولت جهان است كه سر سازش با ديگر بازيگران را ندارد. مشت آهنين امريكا ديگر توان 10 سال قبل و گزينههاي فراوان گذشته را ندارد، در اين ميان برجستهتر شدن حقانيت ايران و اشتهاي مراكز اقتصاد جهاني براي تعامل با ايران، امريكا را در تنگناهاي جديتري قرار داده است. اگرچه اقتصاد سرمايهداري با هنرمندي و فريب افكار عمومي بحرانهاي داخلي خود را به تعويق مياندازد ولي فاصله آن تا نقطه انفجار اجتماعي دروني و شورش ديگر شركاي اقتصادي و قدرتهاي رقيب در مقابل امريكا كمتر ميشود. دولت روحاني تمامي اقدامات اعتمادساز و حتي فراتر از آن را به 1+5 تقديم كرده و مواضع رهبري معظم نيز از راهبرد پنهان امريكا، پرده برداشته و آشكارسازي كرده است. حال اگر كاخ سفيد به گزينه فرار از مذاكره و توافق فكر و تصور ميكند كه با رجزخواني و زيادهخواهي امكان به عقب راندن ايران را دارد، انديشهاي خام است و دچار اشتباه محاسباتي در راهبردها و تاكتيكهاي خود شده است. ژست خروج از مذاكره در صورت اقدام براي كاخ سفيد هزينههاي زيادي دارد كه خارج از توان و محاسبه كاخ سفيد، شركاي غربي و همكاران منطقهاي آنها خواهد بود.