پرونده هستهاي ايران و چالشهاي آن در عرصه جهاني، با روي كار آمدن دولت يازدهم به عنوان مهمترين دستور كار اين دولت مطرح شد و حسن روحاني به كمك تيم ديپلماسي خود، تلاش بسيار زيادي كرد تا با اين بحران غرب ساخته، سر و ساماني به وضعيت كشور به ويژه در حوزه اقتصاد بدهد. موضوعي كه با انتقادات زيادي در سطح جامعه همراه شد و بسياري بر اين باور بودند كه نبايد با قرار دادن همه تخم مرغها در يك سبد، تمام مسائل جاري كشور را به مذاكرات پيوند داد.
اما دولت در پيمودن اين مسير اصرار داشت و از همان نخستين روزهاي شروع فعاليت، تمركز زيادي را بر روي مسائل هستهاي قرار داد. نتيجه تمامي رفت و آمدهاي تيم هستهاي توافق موقت ژنو بود. توافقي كه به علت پيچيدگي زياد مسائل موجود در پرونده هستهاي، به صورت موقت به امضا رسيد تا راه را براي ادامه گفتوگوها باز نگه دارد. بر اساس اين توافقنامه كه براي «رسيدن به يك راهحل جامع بلندمدت و مورد توافق طرفين» و با هدف «تضمين صلحآميز بودن برنامه هستهاي ايران» امضا شد، طرفين «به صورت داوطلبانه» متعهد ميشوند تا اقدامات متقابلي را به عنوان گام اول يك راهحل جامع انجام دهند. بنا بر اين توافق، ايران برنامه هستهاي خود و غنيسازي اورانيوم را به شكلي محدود ادامه خواهد داد و نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي را بر تأسيسات خود تسهيل كرد. در عوض، طرف مقابل بخشي از تحريمهاي وضعشده عليه ايران را تعليق و از وضع تحريمهاي جديد اعم از بينالمللي، چندجانبه و يكجانبه خودداري كرد.
اما اين پايان كار نبود، چراكه مذاكرات دور نهايي پس از چندين دور تمديد و نشست و برخاست ديپلماتيك طرفين، بار ديگر به نتيجه نرسيد و منجر به صدور بيانيه لوزان شد. بيانيهاي كه شامل خلاصهاي از مجموع راه حلهاي تفاهم شده براي رسيدن به برنامه جامع اقدام مشترك پيرامون برنامه هستهاي ايران بود. در اين بيانيه ضربالاجلي نيز تعيين شد و قرار شد كه طرفها تا ۱۰ تير ۱۳۹۴ به توافق نهايي برسند. اما اين روند در 10 تير ماه نيز به پايان نرسيد و طرفين مذاكرات را تا 16 تير تمديد كردند تا شايد، اين روز پاياني باشد براي يك بحران غربساخته در پرونده فعاليتهاي صلحآميز هستهاي كشورمان.
حال با نزديك شدن به روز 16 تير، كه قرار است سرانجام 12 سال گفتوگوي ايران و غرب بر سر موضوع هستهاي به نتيجه برسد، حرف و حديثهاي زيادي در جامعه پيرامون اين توافق به وجود آمده است. گرچه در ميان گروههاي سياسي كسي را نميتوان يافت كه از اساس مخالف توافق هستهاي باشد؛ بلكه اگر نقدي هم وجود دارد به كيفيت توافق است كه از آن ميتوان به توافق خوب و بد ياد كرد. با اين تعريف منتقدان هستهاي كساني هستند كه مايل به توافق به هر قيمتي نيستند. اين در حالي است كه ارائه تفسيرهاي متفاوت از سوي جريانهاي سياسي مختلف داخلي و خارجي موجي از سردرگمي را در جامعه به وجود آورده است؛ فضايي كه گويي از طرف جريان خاص سازماندهي شده تا از طريق به وجود آوردن فضاي دوقطبي موافق و مخالف در داخل جامعه، كشور را به سمت تقابل سياسي سوق و وحدت ملي كشور را هدف قرار دهد. اين در حالي است كه موضوع هستهاي همواره وسيلهاي براي ايجاد وحدت در كشور بوده و تمام چهرههاي سياسي اعم از راست و چپ به اين موضوع به عنوان يك پرونده ملي نگريستهاند. اما در آن سوي مرزها نيز كشورهاي غربي ميكوشند در زمان باقي مانده ضمن فشار به جمهوري اسلامي ايران بتوانند سهم بيشتري را در توافق جامع از آن خود كنند. اما در اين ميان نكته مهم رواج ادبياتي در كشور است كه حصول توافق را خط پايان خصومت ايران و امريكا ميداند. اين در حالي است كه نه تنها در ايران بلكه در ايالات متحده نيز هيچ عزمي براي پايان اين خصومت وجود ندارد. مؤيد اين موضوع را ميتوان عدم رفع تحريمهاي غيرهستهاي اعم از تحريمهاي داماتو، تحريمهاي موشكي، حقوق بشر و تروريسم دانست. ماجرايي كه نشان ميدهد خصومت دولت ايالات متحده با جمهوري اسلامي بسيار عميق است و قرار نيست اين مذاكرات پاياني بر روند اين خصومت باشد. اين در حالي است كه رهبر معظم انقلاب، رئيسجمهور و اعضاي تيم گفتوگوكننده هستهاي نيز بارها در سخنان خود تأكيد كردهاند كه محور مذاكرات تنها حول پرونده هستهاي كشورمان است و قرار نيست مسائل ديگر را دربربگيرد. همچنين اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه ايالات متحده در بسياري از مسائل از جمله مسائل منطقهاي و فرامنطقهاي با جمهوري اسلامي زاويه دارد و اين زاويه دقيقاً بخش مهمي از منافع امريكا را دربرميگيرد. نگرانيها در خصوص فشارهاي ايالاتمتحده براي توقف كامل برنامه هستهاي كشورمان نيز در حالي است كه فرزندان مذاكرهكننده ايراني نيز با دقت و زيركي بينظيري موضوع گفتوگوها را رصد و پيگيري ميكنند؛ ماجرايي كه باعث شده تا به امروز قلدران غربي عقبنشينيهاي متعددي را در برابر ايران داشته باشند و در ظاهر به پذيرش حق جمهوري اسلامي براي داشتن برنامه صلحآميز هستهاي اذعان كنند. علاوه بر اين بهرهگيري تيم مذاكرهكننده ايراني از كارشناسان مجرب صنعت هستهاي و دريافت مشاورههاي متعدد از اين تيم نيز خود به كمك گفتوگوكنندههاي كشورمان آمده تا غربيها نتوانند با در كنار هم چيدن واژههاي تخصصي و ارائه شكلاتهاي فني، حقوق مسلم مردم ايران را زائل كنند.
داغ بودن مباحث پيرامون مسائل هستهاي باعث شد تا روزنامه «جوان» گفتوگويي با محمدصالح جوكار، نماينده مردم يزد در مجلس و از اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي داشته و از وي در خصوص مذاكراتي كه اين روزها رد وين در جريان است، سؤالاتي را مطرح كنيم.
جناب آقاي جوكار، به عنوان نخستين سؤال، شما چشمانداز مذاكرات را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
خب ما شاهد بوديم كه پس از گذشتن ضربالاجل10 تير براي حصول توافق و تمديد مجدد مذاكرات تا 16 تير، كه منجر به طول دادن اين روند خواهد شد، چندان در تصميمات جمهوري اسلامي ايران تأثيرگذار نخواهد بود و تا وقتي كه منافع جمهوري اسلامي ايران در اين مذاكرات تأمين نشود، ما الزامي به امضاي اين توافقنامه نخواهيم داشت. هماكنون نيز هيچ فشاري بر روي جمهوري اسلامي ايران براي امضاي توافق وجود ندارد و قطعاً زمان ميتواند بسط پيدا كند تا از اين طريق ما بتوانيم منافع خود را تأمين كنيم. من معتقدم كه فشار زماني بدترين اتفاقي است كه ميتواند شكل بگيرد و اگر بخواهيم خود را در قيد و بند زمان قرار دهيم، بدون شك توافقي بد به امضا خواهد رسيد و منافع ما پايمال خواهد شد. از اين رو اگر تيم هستهاي احساس ميكند كه با طول دادن زمان ميتواند نتيجه بهتري كسب كند، دستش در اين باره باز است و ميتواند اين روند را بار ديگر تمديد كند. در مجموع در موضوع هستهاي تيم مذاكرهكنند بايد مراقب باشد تا اسير پيچيدگيهاي ساختگي ايالات متحده نشود و قطعاً اگر قرار باشد كه اين توافقنامه پيچيده باشد، تفسيرهاي مختلفي به دنبال خواهد داشت و منافع ما را تأمين نميكند. بنابراين توافقنامه بايد شفاف و روشن و با متون منطبق بر قوانين بينالملل كار را پيش ببرد.
با توجه به اينكه كنگره ايالات متحده قوانين تحريم جديدي را تصويب كرده كه در صورت به نتيجه نرسيدن مذاكرات تا پايان اين دور، به صورت خودكار اين تحريمها به مرحله اجرا درميآيد، آيا تمديد مجدد مذاكرات به صلاح كشور است؟
امريكاييها نسبت به ما بيشتر به مذاكره نياز دارند. همين پيامهايي كه اوباما به مسئولان كشور ما ميفرستد و از همان ابتدا كه خودشان خواستار از سرگيري مذاكرات شدند، نشان ميدهد كه امريكاييها بيشتر از ما به اين مذاكرات نياز دارند. ما نبايد توافق خوب را فداي زمان كنيم و ترس از اين تحريمها نبايد باعث شود كه ما به هر توافقي تن در دهيم. بلكه ما نياز داريم كه يك توافق در يك چارچوب زماني مشخص به دست بيايد و اين توافق خوب مطلوب ماست.
همچنين نبايد فراموش كنيم كه سياست امريكا در منطقه به بنبست رسيده و در يك انسداد سياسي گرفتار شده است؛ امروز ديگر در منطقه حرف آخر را امريكا نميزند و مديريت كار از دست آنها خارج شده و تنها به بعضي از موضوعات آن هم به طور نيابتي ميپردازند. امريكاييها براي اينكه بتوانند جايگاه واقعي خودشان را به دست بياورند، نيازمند آن هستند كه در عرصه منطقهاي و بينالمللي با ايران كه از ابتداي انقلاب اسلامي تا الان به عنوان مظهر و الگوي مبارزه با استكبار و سلطهگري شناخته شده است، كنار بيايند. در بحث داخلي هم دولت اوباما در آستانه انتخابات اين كشور به توافق هستهاي با ايران نياز دارد چراكه دموكراتها ميخواهند اعلام كنند اين ما بوديم كه با ايران به توافق رسيديم. لذا در انتخابات رياست جمهوري بعدي امريكا همچون انتخابات گذشته اين كشور، موضوع ايران يكي از بحثهاي جدي نامزدهاي انتخابات است. از اين رو توافق با ايران به عنوان يك برگ برنده براي جناح سياسي روي كار در امريكا به حساب ميآيد. اين نكته را نيز نبايد فراموش كنيم كه امريكا در مذاكرات سعي دارد اين نماد مقاومت و ايستادگي را درهم بشكند، به طوري كه ما را وادار به پذيرش خواست و تمايل خود كند و در نهايت كشوري را كه الگوي مقاومت در منطقه بوده، به عنوان كشوري كه حالا ناچار به مذاكره است، به افكار عمومي جهان نشان دهد.
به نظر شما مذاكراتي كه هماكنون در وين در حال پيگيري است، به نتيجه ميرسد؟
اگر امريكاييها در اين دور از مذاكرات بخواهند مطالبات خود را زياد كنند و در متن توافقنامه موارد مورد نظر ايران را لحاظ نكنند، بعيد است كه در اين دور از مذاكرات نيز به نتيجه برسيم. همان طور كه گفتم، جمهوري اسلامي ايران پافشاري زيادي بر روي حقوق خود ميكند و قرار نيست توافق با هر شرايط را بپذيرد. قطعاً نتيجه مطلوب گرفتن از مذاكرات كه منجر به توافق خوب ميشود، زماني اتفاق خواهد افتاد كه امريكا به كشورهاي مستقل اجازه دهد كه مطابق قانون به فناوري صلحآميز هستهاي دسترسي داشته باشند و هويت، عزت و استقلال خود را حفظ كنند. بيشك امريكاييها نميتوانند در مقابل خواستههاي مشروع و قانونمند ايران بايستند. بنابراين اگر امريكاييها مطالبات جديدي را مطرح نكنند، توافق نزديك است؛ اما با توجه به اينكه امريكاييها قابل اعتماد نيستند و هربار مطالبات جديد ارائه ميكنند، بعيد است اين دور از مذاكرات نيز به نتيجه برسد.
ديدگاه شما در خصوص تمديد مذاكرات چيست؟
من معتقدم مذاكرات بار ديگر تمديد خواهد شد و زمان براي توافق كم است. من پس از رصد مذاكرات به اين نتيجه رسيدم كه طرف مقابل در حال بهانهجويي است و احتمال تمديد مجدد مذاكرات نيز بسيار وجود دارد و بعيد است در اين دور همه چيز به پايان برسد. ببينيد در يك طرف اين مذاكرات ما قرار داريم و به دنبال حقوق مشروع خود بر اساس معاهدات و قوانين بينالمللي هستيم. در طرف مقابل نيز كساني هستند كه موضع قدرت و زورگويي دارند و آنها نيز ميخواهند ايران را از حقوق خود محروم كنند. بنابراين به نظر من قانع كردن اين جماعت و منصرف كردن آنها از اين مسير باطل نياز به زمان بيشتري دارد.
از ديدگاه شما يك توافق خوب، چه شاخصههايي دارد؟
به نظر من يك توافق خوب، توافقي است كه عزتمند و تضمينكننده حقوق هستهاي ملت ايران باشد و اجازه دهد كه ما صنعت هستهاي در كنار تحقيق و توسعه را در اختيار داشته باشيم. همچنين بايد يك توافق خوب اين نكته را تضمين كند كه تمامي تحريمها عليه كشورمان را متعاقب با گامهاي اعتمادساز جمهوري اسلامي، به يكباره بردارند. در اين توافق بايد تحريمها به صورت يكجا از زمان توافق برداشته شود و توافقي كه تحريمها در آن به صورت مرحلهاي برداشته شود يا بعد از راستيآزمايي آژانس صورت گيرد قابل قبول نيست. همچنين هيچگونه محدوديتي نبايد در رابطه با دانش و فناوري هستهاي در سايه مذاكرات داشته باشيم و مقام معظم رهبري تمام آنچه شامل يك توافق خوب است را بيان كردند.
اخيراً مجلس طرحي را در رابطه با صيانت از حقوق هستهاي به تصويب رساند، اين طرح تا چه حد ميتواند تضمينكننده حقوق هستهاي ملت باشد؟ آيا اين يك طرح كامل است؟
به اعتقاد من اين يك طرح جامع و كامل است و ميتواند حقوق ملت را تضمين كند اما اين موضوع نيز مهم است كه اين طرح چطور قرار است اجرايي شود؟ نفس قانوني كه تصويب شد، در راستاي حفظ دستاوردهاي هستهاي است و همچنين اين قانون ميتواند از تيم مذاكرهكننده در مذاكرات نيز پشتيباني كند. مذاكرهكنندگان با دست پر و بر اساس موارد و بندهايي كه در قانون آمده، در مذاكرات با طرف مقابل بحث ميكنند. متأسفانه بسياري از قانونها بهرغم آنكه بسيار خوب است اما در عمل به خوبي اجرا نميشود و اين نكته را نيز بايد در نظر گرفت.
در اين طرحي كه به تصويب رسيد، نقش شوراي عالي امنيت ملي بسيار برجسته شده است. با توجه به اينكه رياست اين شورا در اختيار رئيسجمهور است، اين موضوع تا چه حد ميتواند در اجراي اين قانون تأثيرگذار باشد؟
در دو بند از اين قانون رعايت مصوبات مجلس شوراي اسلامي درباره توافقنامه تأكيد شده و ما اعتقاد داريم كه بر اساس قانون اساسي، مصوبات شوراي عالي امنيت ملي بايد به امضاي مقام معظم رهبري برسد و قطعاً اين موضوع ميتواند باعث شود كه در اين روند مشكلي ايجاد نشود. لذا من معتقدم كه نبايد در اين خصوص نگراني داشت.
آيا مجلس تاكنون راهكاري عملي درباره مذاكرات به تيم هستهاي ارائه داده است؟
ما تاكنون راهكار عملياتي ارائه ندادهايم. وظيفه مجلس قانونگذاري و چارچوبگذاري در اين مسير است و تيم هستهاي موظف به رعايت اين چارچوبها هستند. اما من فكر ميكنم همين طرح الزام دولت به حفظ دستاوردهاي هستهاي، ريلگذاري بسيار خوبي براي دولت در مسير هستهاي است و ميتواند باعث شكوفايي صنعت هستهاي كشور شود. حال مهم اين است كه دولت چطور از اين ريل و قانون استفاده و آن را اجرايي كند.
شما در مجموع عملكرد تيم هستهاي را چطور ارزيابي ميكنيد؟
نگاه ما به تيم هستهاي، همان نگاه مقام معظم رهبري است. مقام معظم رهبري در جريان ديدار با مسئولان كشور فرمودند كه «اين تيم، با غيرت ملي و دقت كامل و با قصد باز كردن گره و پيش بردن كار كشور، در مقابل تعداد كثير مذاكرهكنندگان طرفهاي مقابل، مشغول تلاش است و انصافاً با شجاعت، مواضع را بيان و دنبال ميكند.» تيم هستهاي مشغول دفاع از كشور است و در اين مسير جدي هستند. تلاش اين تيم نيز بر اين است كه حقوق ملت را پاس بدارند. اما طرف مقابل نيز شش كشور بزرگ دنيا هستند كه كارشناسان و حقوقدانان خود را پاي كار آوردهاند. بنابراين اين عرصه نبرد است و دو طرف ميكوشند كه امتيازات را به نفع خودشان بگيرند. ما بايد پشتيبان تيم مذاكرهكننده باشيم تا آنها بتوانند حقوق ملت را احقاق كنند. در عين حال نبايد نيرنگها و كينههاي طرف مقابل را فراموش كنيم.
با توجه به اينكه آقاي ظريف به تهران آمدند، آيا مجلس از ايشان توضيحي پيش از امضاي نهايي توافق خواست؟
مجلس در اين ايام تعطيل بود و جلسهاي در اين خصوص تشكيل نشد. ضمن اينكه موضوع مذاكرات در اين مدت پيرامون مباحث فني و جزئي بوده و شايد آقاي ظريف امكان ارائه گزارش ريز از اين روند را نداشته باشند؛ اما بعد از پايان تعطيلات مجلس قطعاً اين موضوع در كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مورد نقد و بررسي قرار خواهد گرفت.
در مجموع شما تعامل تيم هستهاي را با مجلس شوراي اسلامي چطور ارزيابي ميكنيد؟
تعامل تيم هستهاي در اين اواخر بهتر بود اما در اوايل فاصله ميان تيم هستهاي و نمايندگان مردم وجود داشت. تيم هستهاي اطلاعات كمي به مجلس ميدادند. خوشبختانه اين اواخر روند تعامل تيم هستهاي بسيار بهتر از قبل شده و به اعتقاد من پس از تصويب قانون صيانت از دستاوردهاي هستهاي كشور كه دولت را ملزم ميكند روند اجراي توافقنامه را نيز به اطلاع مجلس برساند، تعامل تيم هستهاي بهتر از گذشته شود.
يكي از مواردي كه به نظر ميرسد مورد اختلاف دولت و مجلس است، موضوع پروتكل الحاقي است. آيا مجلس قراري براي بررسي و تصويب پروتكل الحاقي دارد؟
قطعاً نياز است كه پروتكل الحاقي در مجلس تصويب شود و ما اين موضوع را يك بسته ميدانيم كه همزمان با ارائه توافق به مجلس بايد پروتكل الحاقي نيز در مجلس بررسي شود و به تصويب برسد. اين در حالي است كه دولت مدتها است به صورت داوطلبانه و بدون تصويب مجلس در حال اجراي اين پروتكل است و لازم به نظر ميرسد كه براي صيانت از حقوق هستهاي ملت، اين پروتكل نيز در مجلس مورد بررسي قرار بگيرد.
ديدگاه شما در خصوص لغو مرحلهاي تحريمها چيست؟
اين موضوع به هيچ عنوان قابل قبول نيست و مجلس قطعاً زير بار آن نخواهد رفت. ما وقتي كه ميگوييم بحث رفع تحريم و اقدامات ما بايد متناظر باشد، يعني اينكه ما يك گام برميداريم و آنها يك گام در مسير رفع تحريمها برميدارند. اين به منزله آن نيست كه ما تعهدات خود را اجرايي كنيم و آنها پس از اجراي تعهدات ما، تحريمها را رفع كنند. ما بر همزماني اجراي تعهداتمان و اجراي تعهدات غرب براي برداشته شدن تحريمها نيز پافشاري ميكنيم و اين جزو خطوط قرمز ما است كه اگر رعايت نشود، توافقنامه در مجلس رد خواهد شد.
موضوع ابعاد نظامي برنامه هستهاي يا همان PMD چطور در اين روند قابل حل است؟
موضوع PMD بهانهجوييهاي طرف غربي است و اگر سوابق اين موضوع را در گذشته بررسي كنيم، ميبينيم كه آنها چندين بار به مراكز نظامي ما دسترسي داشتهاند و نتوانستهاند چيزي به دست بياورند و انحراف ايران در اين مسير را به اثبات برسانند. بنابراين باز شدن مجدد اين پرونده، قطعاً يك بهانهجويي براي امتيازگيري از ايران است. مباحث نظامي و پيشرفتهاي ما در اين حوزه هيچ ارتباطي با حوزه هستهاي ندارد و قطعاً پذيرش دخالت در اين حوزه ميتواند مشكلات زيادي براي كشور به وجود بياورد و توسعه در اين حوزه را متوقف كند. به عنوان نمونه پذيرش اين موضوع ميتواند باعث تعطيلي سادهترين صنايع ما نيز شود. اينها به هيچ عنوان نبايد در دستور كار قرار بگيرد و مجلس قطعاً با آن مخالفت خواهد كرد.
به عنوان آخرين سؤال، بهترين راه مقابله با زيادهخواهيهاي غرب در حوزه هستهاي چه ميتواند باشد؟
به عقيده من بهترين راه ايستادگي و تأكيد بر حقوق مردم است. آنها اگر احساس كنند كه ما در اين مسير نيتي به عقبنشيني نداريم و نميتوانند ما را تضعيف كنند، قطعاً مجبور به پذيرش خواستههاي ما خواهند شد. من پيشتر نيز گفتم كه امريكاييها نيازشان به مذاكرات بسيار بيشتر از ما است و سعي ميكنند در اين روند خود را پيروز معرفي كنند. به عنوان نمونه اخيراً يكي از مقامات امريكايي عنوان كرده كه در روند مذاكرات هستهاي امتيازات زيادي به ايران داده شده، اين حرف بسيار خندهدار است آنها نه تنها امتيازي ندادند بلكه امتيازات بيشتري را از ما مطالبه ميكنند. امريكاييها با فريب به دنبال اين هستند كه به نوعي بعضي از شرايط را به ما تحميل كنند كه بايد مراقبت كنيم، در روند مذاكرات انگليسيها با گروهي بالاي 100 نفر ظاهر ميشدند، امريكاييها نيز با جمعيت انبوهي در قالب تيم كارشناسي فني و مذاكرات بودند كه اين خود نشان ميدهد كه بايد بند بند آنچه كه به عنوان توافق امضا ميشود زير نظر تيم فني و كارشناسي باشد، تيمي جامع و متشكل از افراد كارشناسي فني و حقوقي تا خداي ناكرده در توافق نهايي مشكلاتي ايجاد نشود و در نهايت شرايط به گونهاي پيش نرود كه آنچه به تصويب برسد مشكلاتي را براي كشور ايجاد كند. در مجموع من معتقدم تيم مذاكرهكننده بايد مراقب رفتارها و تحركات طرفهاي غربي باشد.