مذاکرات هستهاي ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه 1+5 در حالي ادامه دارد که همزمان کشورهاي غربي از ابزار تهديد و تحريم براي اعمال فشار بر ايران و باجخواهي بهره ميگيرند. در کنار روند مذاکرات هستهاي برخي مواضع سران غرب در باب اقدامات ايران پس از توافق هستهاي و برداشته شدن تحريم قابل توجه است ژنرال دمپسي رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا در سفر به سرزمينهاي اشغالي فلسطين ادعا ميکند:« ايران درآمدهاي حاصل از لغو تحريمها را در امور نظامي خرج خواهد کرد که بخشي از آن براي گروههاي آشوبگر در منطقه (جبهه مقاومت) صرف خواهد شد.»
پيش از وي نيز برخي ديگر از مقامات آمريکايي نظير وزير دفاع و سخنگوي وزارت خارجه و کاخ سفيد آمريکا نيز ادعاي هزينه شدن درآمدهاي ايران پس از تحريم در منطقه را مطرح کردهاند.
محافل رسانهاي غربي و همچنين برخي مقامات ارتجاع عربي و رژيم صهيونيستي نيز از لغو تحريمها به دليل قوت گرفتن توان ايران براي آنچه آنان ناامنسازي منطقه ناميدهاند ابراز نارضايتي کردهاند.
جالب توجه آنکه کشورهاي غربي به کشورهاي عربي و رژيم صهيونيستي در باب مقابله با چنين وضعيتي اطمينان دادهاند. حال اين سئوال مطرح ميشود که دليل چنين هوچيگري و فضاسازي رسانهاي آمريکاييها و معدود متحدان باقي مانده براي آنان چيست و چه اهدافي را در وراي آن پيگيري ميکنند؟
نخستين اصلي که بايد به آن توجه داشت آن است که چگونگي هزينه شدن درآمدهاي يک کشور براساس منافع و امنيت ملي تعريف ميگردد و به ديگران ارتباطي ندارد لذا ادعاهاي آمريکاييها در باب چگونگي هزينه شدن درآمدهاي ايران، دخالت آشکار در امور کشور است که گستاخي و استمرار توهم سلطه در افکار آنان را نشان ميدهد.
آنان همچنان در اين توهم قرار دارند که مالک جهان هستند و تعيين کننده رفتارهاي ساير کشورها به گونهاي که کشورها حتي حق انتخاب چگونه صرف کردن درآمدهاي خود را ندارند. اين ديدگاه صرفا برگرفته از نگاهي سلطهجويانه و استکباري تراوش ميکند که نشانگر استمرار خودکامگي آمريکاييها است که هوشيار بودن در برابر سياستهاي اين کشور در روند مذاکرات را بيش از پيش الزامآور ميسازد. جالب توجه آنکه آمريکا در حالي از حمايت ايران از مقاومت منطقه که در طول چهار سال اخير تنها مبارزان با تروريسم بودهاند و اگر آنان نبودند داعش اکنون کل منطقه را فرا گرفته و حتي چشم طمع به ايران ميدوخت، ابراز نگراني ميکنند که همين آمريکا سالانه 2/3 ميليارد دلار کمک نظامي و مالي به رژيم صهيونيستي که قاتل زنان و کودکان است. آمريكا حتي و به دنبال افزايش اين کمکهاي به 4 ميليارد دلار است. جالب توجه جهانيان ايران را ضامن امنيت منطقه و جهان و رژيم صهيونيستي را تهديد امنيت ميدانند.
اما در باب اهداف و دلايل هوچيگري غرب با ادعاي نگراني از هزينه شدن درآمدهاي ايران پس از لغو تحريمها در امور نظامي چند اصل مطرح ميباشد. نخست آنکه آمريکاييها و کشورهايي مانند فرانسه، آلمان و انگليس اقدام به فروش تسليحات به کشورهاي عربي نمودهاند که جهانيان آنان را قاتلان مردم سوريه، عراق و يمن ميدانند که در رديف اول ناقضان حقوق بشر هستند.
کشورهاي غربي همچنين کمکهاي نظامي و تسليحاتي در اختيار رژيم صهيونيستي قرار دادهاند که قاتل زنان و کودکان است کشورهاي غربي با سناريوي ايران هراسي به دنبال توجيه تشديد نظاميگري خود در منطقه و نيز توجيه فروش تسليحات به کشورهاي عربي و کمک نظامي به رژيم صهيونيستي هستند. دوم آنکه رفتار آمريکاييها نشان ميدهد که آنها به رغم ادعاي آمادگي براي مذاکره هستهاي به دنبال استمرار تحريمها و عدم اجراي تعهدات خود ميباشند. ادعاهاي حقوق بشري مسئله توان موشکي ايران و دهها مسئله ديگر را در اين چارچوب ميتوان مشاهده کرد.
غربيها اکنون برآنند تا با ادعاي احتمال تهديد ايران براي منطقه و به اصطلاح جلب آرامش و رضايت کشورهاي عربي و رژيم صهيونيستي ابعاد جديدي از تحريمها عليه ايران وضع نمايند.
جالب توجه آنکه آمريکاييها در حالي ابراز نگراني از توان دفاعي ايران را مطرح ميسازند که بودجه دفاعي ايران يکي يک دهم بودجه نظامي متحدان عرب و صهيونيست آمريکا نميباشد که خود دروغين بودن ادعاي تهديد نظامي بودن ايران را آشکار ميسازد.
سوم آنکه آمريکاييها بر اين طراحياند که از طريق مذاکرات و به بهانه ابعاد احتمالي نظامي و راستي آزمايي جاسوسي از تاسيسات نظامي و حتي ظرفيتهاي اقتصادي ايران را اجرايي سازند چنانکه آنها ادعا دارند با توجه به پروتکل الحاقي آژانس حق بازرسي از هر نقطهاي از ايران را که بخواهد ميتواند داشته باشد. اين طرح در کنار طرح بازجويي از مقامات لشگري و کشوري و دانشمندان هستهاي ابعاد اصلي زيادهخواهي آمريکا را نشان ميدهد. که هدف آن نيز آمارگيري از ظرفيتهاي دفاعي و اقتصادي و هستهاي ايران تحت نام آژانس بينالمللي انرژي اتمي است. اقدامي که ميتواند با هدف ضعيفسازي توان دفاعي و اقتصادي ايران براي زمينهسازي جهت گزينه نظامي ميباشد.
آمريکا که با ايستادگي ايران در اين طرح ناکام مانده با هوچيگري و دروغپردازي در قبال عملکردهاي منطقه ايران و ادعاي افزايش هزينههاي نظامي آن به دنبال آزمودن راهي ديگر براي تحميل اين زيادهخواهيها به ايران هستند.
آنها برآنند تا جامعه جهاني را از ايران ترسانده و در کنار حفظ تمام تحريمها، از فشار جهاني براي وادار ساختن ايران به پذيرش نظارت و تسلط آژانس بر ساختار دفاعي و امنيتي و حتي زيربناهاي اقتصادي که همان نظارت و سلطه غرب است بهره گيرند.
نکته قابل توجه آنکه آمريکاييها با فضاسازي رسانهاي و دروغ پراکني مبني بر هزينه شدن درآمدهاي حاصل از لغو تحريم در اموري جز اقتصاد کشور به دنبال ايجاد شکاف ميان ملت و نيروهاي مسلح هستند. ويژگي نيروهاي مسلح ايران از سپاه و ارتش تا بسيج و نيروي انتظامي ماهيت مردمي آن است.
چنانکه فرزندان اين ملت تشکيل دهندگان ارکان دفاعي کشور هستند که با پشتوانه مردمي مقتدرترين نيروهاي مسلح منطقه ميباشند چنانکه حتي فرماندهان ارشد نظامي آمريکا ميگويند اقدام نظامي عليه ايران با چنين نيروي دفاعي ديوانگي و جنون است.
آمريکاييها با ايجاد فضاي رسانههاي عليه نيروهاي مسلح در کنار اهميتزدايي و ارزشزدايي از توان بالاي دفاعي و خودکفايي کشور در حوزه امنيتي و دفاعي به زعم خود به دنبال ايجاد شکاف ميان ملت و نيروهاي مسلح هستند تا به روياي خود مبني بر تضعيف جايگاه ايران در منطقه بپردازند هر چند که حمايت قاطع ملت از دستاوردهاي دفاعي و تقويت بنيه دفاعي کشور و اقداماتي که در عرصههاي مختلف داخلي و خارجي براي امنيت کشور صورت ميدهند پيشا پيش شکست طرح آمريکا را رقم زده است.
به هر تقدير در باب ادعاهاي مطرح شده از سوي آمريکاييها از جمله سخنان دمپسي ميتوان گفت که آنان همچنان در تصور قديمي باجخواهي و سلطهگري در لواي ايران هراسي هستند تا شايد با اين حربه بتوانند يکي از شکستهاي خود در برابر ملت ايران را جبران نمايند در حالي که تاکيد ايران بر عدم عقبنشيني از خطوط قرمز روياي آنها را نابود خواهد ساخت.