همزمان با آغاز حملات ائتلاف عربستان به يمن بار ديگر طرح تشكيل ارتش متحد عربي تقويت شد كه به نظر مي رسد اصلي ترين هدف آن افزايش تمركز توان بازيگران عربي اين شورا در پيشبرد اهداف مشترك عربي باشد. چرا كه در اين منطقه، با توجه به آنكه در سطح توانمندي هاي نظامي كشورها تعادل كمتري وجود دارد درنتيجه كشورهاي ضعيف خواه ناخواه احساس تهديد بيشتري دربرابر تهديدهاي احتمالي مي كنند. ضمن آنكه همگي اين كشورها فاقد ارتش ملي هستند. حتي عربستان سعودي به عنوان بزرگترين كشور عضو اين شورا و محور اين كشورها در رابطه با مسائل نظامي - امنيتي فاقد يك ارتش ملي است. در واقع بدنه ارتش عربستان سعودي غير بومي و غير ملي است و اين ارتش با مشاركت شهروندان پاكستاني، بنگلادشي و كشورهاي ديگر در منطقه شكل گرفته است.
علاوه براين از آنجايي كه در بين قدرت كشورهاي خليج فارس با ساير كشورهاي منطقه مثل ايران و عراق نيز تعادل و توازن وجود ندارد كشورهاي ضعيفي مثل كويت، قطر، بحرين، عمان و امارات تمايل بيشتري براي شكل گيري چنين پيماني كه در نهايت به ايجاد نوعي تعادل و توازن قدرت در منطقه منجر شود از خود نشان داده اند. ضمن آنكه از ابتداي تشكيل شوراي همكاري خليج فارس يعني از زمان خروج بريتانيا از منطقه نيز، عربستان پيماني را با هدف ايجاد توازن قوا ميان خود با ايران و عراق شكل داده بود .
از سوي ديگر برخي از كشورهاي فرامنطقه اي همچون آمريكا و رژيم صهيونيستي با تبليغ ايران هراسي در منطقه تحقق چنين پيماني را براي مقابله با ايران دنبال نموده اند .
با اين وجود، در خصوص تشكيل ارتش واحد عربي كه قرار است بازوي نظامي اتحاديه عرب باشد نكاتي چند مطرح است :
-مشروعيت تشكيل چنين ارتشي در اين برهه از تحولات منطقه محل پرسش است. عدم حضور دولت سوريه در اتحاديه عرب و واگذاري كرسي نمايندگان اين دولت به مخالفان سوري در مشروعيت چنين اقدامي كه قاعدتاً مي بايست با نظر موافق كليه دولتهاي عضو صورت گيرد، شبهه ايجاد مي كند. همچنين مسائلي چون شركت رئيس جمهور مستعفي يمن به نمايندگي از اين كشور مسأله مشروعيت را پررنگتر مي كند. چرا كه مشروعيت وي در خود يمن نيز محل ترديد است .
- تركيب ناهمگون كشورهاي عضو اتحاديه عرب چنين ارتشي را دچار تنش هاي دائمي و رقابتهاي دروني خواهد كرد. رابطه نه چندان صميمانه فرانسه در زمان ژنرال دوگل با آمريكا و تأثير آن بر عملكرد ناتو ميتواند نمونه تاريخي مناسبي براي برسي تنشهاي موجود در ارتشهاي واحد اين چنيني باشد. حال آنچه ميزان ناهمگوني نسبي بين فرانسه و آمريكا ابداً قابل قياس با نمونههاي عربي آن نيست. روابط قطر و عربستان سعودي، سياستهاي عمان، عراق و سوريه و شكننده بودن ثبات كابينههاي لبناني مواردي است كه ميتواند عملكرد ارتش واحد احتمالي را دچار نقصان كند .
-مسأله فلسطين: مسأله فلسطين و ارتباط آن با تشكيل نيروي واحد نظامي بسيار قابل تأمل است. لازم است سران اتحاديه عرب و برنامه ريزان تشكيل نيروي نظامي مشترك به پرسشهايي از اين دست پاسخ دهند: رابطه اين نيرو و "نوار غزه" چگونه تنظيم خواهد شد؟ دولت كرانه باختري چه نقشي در اين ميان بازي خواهد كرد؟ در صورت تجاوز نظامي رژيم اسرائيل به كرانه باختري و غزه، كه هر آينه امكان دارد اتفاق بيافتد، واكنش ارتش متحد چه خواهد بود؟ مسأله فلسطين يكي از اصليترين چالشهاي پيش روي اين ارتش خواهد بود كه به احتمال زياد و با توجه به سابقه روابط اعراب و رژيم اسرائيل، در نخستين آزمون جدي قبول نخواهد شد .
- اعمال رويكرد يكسان ارتش متحد عربي در قبال بحرانهاي منطقهاي پيشاپيش محل ترديد است. نمونه رفتارهاي متفاوت بر اساس معيارهاي دوگانه از سوي برخي كشورهاي عضو اتحاديه عرب در قبال تحولات عراق، سوريه و بحرين و عدم اتخاذ رويكرد يكسان در مقابل گروههاي مخالف در اين كشورها نشان ميدهد در موارد مشابه نيز در آينده عملكرد ارتش متحد عربي با اشكال روبرو ميشود.
نميتوان درحالي كه از گروههاي تروريستي در سوريه در مقابل دولت قانوني اين كشور حمايت ميشود، براي سركوب مخالفان سياسي به بحرين و يمن نيرو اعزام كرد. نميتوان ارتشي واحد براساس معاهدهاي بين دولتهاي عضو تأسيس كرد، كه در حالي كه عليه يك دولت عضو ميجنگد در همان حال براي "دفاع از مشروعيت" به دفاع از دولت عضو ديگري برخيزد. در پيش گرفتن چنين رويكردي ميتواند به فروپاشي زود هنگام نيروي شكل گرفته منجر شود. از سويي اعمال سياست واحد و يگانه در عملكرد اين ارتش بسيار دور از ذهن است .
- نقش محوري عربستان سعودي و چالشهاي پيش روي آن: حكومت آل سعود بسيار مايل است نقش محوري در تشكيل و تداوم كار چنين ارتشي ايفا كند. حمله هوايي چند كشور هم پيمان عربستان سعودي، موسوم به "ائتلاف عربي" مقدمه و مبناي تشكيل ارتش متحد عربي است. در اين خصوص دو چالش عمده مطرح است: آينده جنگ در يمن مشخص نيست. ائتلاف عربي تا كنون نتوانسته به اهداف اعلام شده در اين حمله دست يابد و تلاش براي حمله زميني به يمن ناكام مانده است. شكست احتمالي در يمن به نوعي بنيان ارتش واحد را از ابتدا دچار نقصان ميكند. چالش بعدي مسأله آينده عربستان سعودي است؛ در حال حاضر اين كشور ناموفق از حل بحرانهاي پيرامون خود است.
كشاكش داخلي شديد كه همچنان از فرداي درگذشت ملك عبدالله بر دربار اين كشور سايه انداخته از يك سو، و ناتواني از دستيابي به اهداف تعيين شده در نقاطي كه دخالت مستقيم و غيرمستقيم نظامي امنيتي در پيداشت از ديگر سو، به اعتبار و توان سياسي و نظامي عربستان سعودي ضربه زده است. همچنين تغيير جايگاه اين كشور در منطقه در پي تفاهم سياسي مقدماتي بين ايران و غرب توان لازم براي اعمال نفوذ در معادلات دروني اتحاديه عرب و بازوي نظامي آن را سلب خواهد كرد. كشور ديگري هم قادر نخواهد بود چنين نقشي را برعهده گيرد. بدون وجود نقش محوري عربستان و حمايت مالي-سياسي آن و با وجود نقش آفريني كشورهاي فقيري چون سودان، سومالي، الجزاير و ... در ارتش عربي احتمالي، بعيد است اين ارتش قادر باشد به تنهايي بر بحران هاي منطقه اي اثر گذار شود.
با همه اين تفاسير مي توان گفت كه ايده تشكيل چنين ارتشي به نظر نمي رسد قابليت شكل دادن به يك ارتش قدرتمند را داشته باشند. ضمن اينكه كشورهاي حامي اين طرح نيز از نگاه هاي مشترك و واحد نسبت به يكديگر برخوردار نيستند. به عنوان مثال اكثر اين كشورها با سيطره عربستان به ويژه سيطره امنيتي آن موافق نيستند. اختلاف هاي عربستان با عمان، كويت، قطر بيانگر وجود بدگماني هاي زياد در اين كشورها نسبت به سياست هاي عربستان است. بنابراين شكل گيري يك ارتش كارآمد، منسجم و مشترك از سوي اين كشورها حداقل در كوتاه مدت امري غيرقابل اجرا است و تجربه نيز نشان مي دهد چنين مشاركتي امكان پذير نخواهد شد. زيرا ارتش كارآمد نياز به زير ساخت هاي انساني دارد كه اين كشورها فاقد زيرساخت هاي لازم انساني هستند. در نهايت ارتش اين كشورها مي تواند در حد يك ارتش عاريتي باشد نه يك ارتش منسجم، متحد و كارآمد كه بتواند در تحولات منطقه اي نقش ايفا كند.
منبع: الوقت