کد خبر: 700033
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۰:۴۱
پيام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و امريكاي شمالي، واكنش‌هاي متعددي را در رسانه‌ها و محافل آكادميك به دنبال داشت. به‌عنوان نمونه پايگاه خبري فارين پاليسي (Foreign policy) در گزارشي اين پيام را «غيرمنتظره» دانست و نوشت: «[آيت‌الله] خامنه‌اي در نامه‌اي بسيار غيرمعمول از جوانان اروپا و امريكاي شمالي خواسته براي شناخت اسلام قبل از محكوم كردن آن تلاش كنند. » شايد بتوان گفت يكي از مهم‌ترين وجوه اين پيام، دعوت عمومي و به‌طور خاص جوانان براي «تفكر» و «گفت‌وگو» پيرامون وضع كنوني جهان و شناخت درست از دين اسلام است. دكتر شهاب اسفندياري، عضو هيئت‌ علمي دانشگاه هنر در يادداشت زير، ابعاد بيشتري از اين پيام را مورد بررسي قرار داده است‌كه گزيده‌اي از آن از نظر خوانندگان مي‌گذرد.

اولاً، نفس اقدام براي برقراري ارتباط با «ديگري»، (Outreach) صرف‌نظر از محتواي پيام، يك كنش نمادين است. در ذات هر گفتاري كه «ديگري» را با احترام مخاطب قرار مي‌دهد، معناي «به رسميت شناختن» نهفته است. از همين روست كه بزرگ‌ترين توهين به «ديگري» را ناديده انگاشتن يا انكارِ وجودِ او مي‌دانند. شايد بسياري از مسلمانان و حتي برخي انديشمندان اسلامي، نسبت به جوانان غربي، ذهنيت‌ها و تصورات بسيار تيره و تاري داشته باشند و مثلاً آنها را غرق در فساد و غفلت و تباهي بدانند. برخي ديگر اساساً كليت فرهنگ و تمدن غربي را يكسره شيطاني و پليد و عين سياهي و تباهي مي‌دانند. به عبارت ديگر، در كنار غرب‌ستايان و غرب‌پرستان، عده‌اي غرب‌هراسان نيز در جوامع اسلامي وجود دارند كه كليشه‌ها و تصويرهايي نسبت به كليت جوامع غربي در ذهن دارند.

رويكرد انتقادي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي به جوامع غربي اما اين‌چنين يكسويه و تك‌بُعدي نيست. ايشان در پيام خود، پيش از آنكه جوانان غربي را به عبور از تصويرسازي‌ها و پيش‌داوري‌ها دعوت كنند، خود از برخي تصاوير كليشه‌اي رايج در مورد «جوانان غربي» عبور مي‌كنند. ايشان آن جوانان را افرادي معرفي مي‌كنند كه «حس حقيقت‌‌جويي» در دل‌هاي آنها «هشيارتر و زنده‌‌تر» است. تحليل متن و گفتمان اين نامه آشكار مي‌كند كه نويسنده، مخاطبان خود را انسان‌هاي فهيم، اهل منطق و داراي قوه درك و تمييز حق و باطل فرض كرده است، وگرنه اساساً نوشتن چنين نامه‌اي معنا نداشت.

محور گفت‌وگو در برابر محور تروريسم

نكته دوم اينكه پيام از طرف فردي نوشته ‌شده كه هم به‌لحاظ شخصيت حقيقي و هم به‌لحاظ شخصيت حقوقي، صلاحيت قرار گرفتن در «محور گفت‌وگو» و ايستادن در برابر «محور تروريسم» را دارد، چراكه ايشان نيز يك «قرباني تروريسم» است؛ البته قرباني عمليات تروريست‌هايي كه بعدها در پناه همين دولت فرانسه مدعي مبارزه با تروريسم قرار گرفتند. ايشان نيز به‌جاي آنكه آسيب و رنج جسمي خود را به كينه‌هاي نژادپرستانه عليه همه غربي‌ها تبديل كند، حساب مردم و جوانان غرب را از دولت‌هاي تروريست‌پرور جدا مي‌كنند و نگران تعامل آينده مردم غرب و اسلام هستند.

از طرف ديگر، ايشان به‌عنوان يك شخصيت حقوقي در مدت ۲۵ سال رهبري يك كشور بزرگ، عملاً نشان داده‌اند كه در محور جنگ‌طلبان و جنگ‌افروزان قرار ندارند. به رغم جنگ‌هاي متعددي كه در سه دهه اخير در منطقه ملتهب غرب آسيا و در همسايگي ايران به وقوع پيوسته است، با درايت، ملت خود را از جنگ دور نگاه داشته‌است، بدون آنكه كشورش در برابر ابرقدرتي سر خم كند يا تحت حمايت ارتش بيگانه‌اي باشد. ايشان نه تنها ايران را به‌عنوان يك جزيره ثبات و امنيت در بطن يك منطقه بحران‌زده حفظ كرده‌اند، بلكه در ميان مذاهب مختلف اسلامي نيز منادي مدارا و احترام و وحدت بوده‌اند.

دعوت به درك و شناخت صحيح‌

سومين نكته درباره اين پيام اين است كه به رغم اينكه نويسنده آن يك رهبر عالي ديني و مذهبي است، مضمون آن دعوت به تغيير دين نيست، بلكه دعوت به «درك و شناخت صحيح» است. درك و شناخت متقابل بدون ترديد، مي‌تواند زمينه‌اي براي صلح و تعامل مسالمت‌آميز ميان مردم جهان باشد و موانعي در برابر برنامه‌هاي شوم جنگ‌افروزان «محور تروريسم» ايجاد كند. رهبر انقلاب در پيام خود تصريح مي‌كنند كه «من اصرار نمي‌كنم كه برداشت من يا هر تلقي ديگري از اسلام را بپذيريد.» بديهي است تا زماني كه پرده‌هاي سنگين و سياه دروغ و فريب توسط رسانه‌هاي «محور تروريسم» بر چهره اسلام افتاده باشد، اساساً مجال چنداني براي دعوت به اسلام وجود نخواهد داشت. گام اول، به تعبير ايشان، «فهم صحيح و درك بدون پيش‌داوري» است؛ فهمي كه دور از وانموده‌ها و كليشه‌سازي‌هاي رسانه‌هاي «محور تروريسم» باشد.

مخاطب نامه، نسل‌آينده‌ساز نه دولتمردان‌

نكته چهارم درباره اين پيام، كه آن را از شعارهاي پُرطمطراق و تهي‌مايه برخي سياست‌مداران و دولتمردان پيشين متمايز مي‌كند، مخاطب آن است. در گذشته برخي سياست‌مداران كه گويا تفاوت «مذاكره» (Negotiation) و «گفت‌وگو» (Dialogue) را نمي‌دانستند، فضاي مذاكرات سياسي بين‌المللي (كه عرصه «جنگ لبخندها» و جدال بر سر منافع ملي است) را با فضاي گفت‌وگوهاي روشنفكرانه درباره تمدن‌ها و فرهنگ‌ها اشتباه مي‌گرفتند و به خيال خود مي‌خواستند با دشمنِ غدّارِ جنگ‌افروزِ اسلحه‌به‌دست، ديالوگ فرهنگي- تمدني برقرار كنند اما رهبر انقلاب در برقراري يك ارتباط و تعامل فرهنگي، مخاطب خود را نه دولتمردان و سياستمداران غربي بلكه جوانان و نسل آينده‌ساز آن كشورها قرار داده‌اند.

توجه ايشان به جوانان و تلاش براي ارتباط فكري و فرهنگي با آنها البته امر تازه‌اي نيست. اين رويكرد ايشان از جلسات چند دهه قبل با جوانان در مسجد كرامت مشهد پيش از انقلاب، تا ديدارهاي مكرر با جوانان و جلسات پرسش‌وپاسخ با دانشجويان در دوران رهبري، امتداد يافته است.

شناخت دقيق از محيط رسانه‌هاي نوين‌

آخرين نكته درباره رسانه و به‌اصطلاح «مديوم» انتشار اين پيام است. اينكه پيام رهبر انقلاب پيش از آنكه به راديو و تلويزيون و مطبوعات داده شود، از طريق شبكه‌هاي اجتماعي منتشر شد، نشان‌دهنده شناخت دقيق نسبت به قابليت‌ها و ظرفيت‌هاي نسل جديد فناوري‌هاي اطلاعات و ارتباطات است. شبكه‌هاي اجتماعي، امروزه هژموني رسانه‌هاي مكتوب و رسانه‌هاي شنيداري- ديداري قديمي (كه عمدتاً تحت مالكيت و در خدمت اربابان «محور تروريسم» هستند) را به چالش كشيده‌اند. انتخاب اين «مديوم» براي انتشار پيامي كه مضمون آن دعوت به عبور از سيطره وانموده‌ها و كليشه‌هاي رسانه‌هاي قديمي است، بسيار بجا و هوشمندانه است. اگرچه مالكيت شبكه‌هاي اجتماعي بزرگ هم در اختيار كساني است كه عمدتاً در اردوگاه «محور تروريسم» قرار دارند و اگرچه در گذشته (همان‌طور كه ادوارد اسنودن نشان داد)، اين شركت‌ها نيز همكاري‌هاي امنيتي شايان توجهي با دولت‌هاي جنگ‌افروز غربي داشته‌اند اما در شبكه‌هاي اجتماعي، به علت كثرت و بي‌شماري كاربران، مديريت توليد محتوا به‌طور كامل در اختيار مالكان و صاحبان اين رسانه‌ها نيست.

از اين ‌رو، اين شبكه‌ها مجال و فرصتي براي شكستن انحصار و سيطره رسانه‌اي «محور تروريسم»، انتقال پيام‌هاي بديل (آلترناتيو) و افزايش ارتباطات در ميان فعالان و حاميان «محور گفت‌وگو» را فراهم آورده‌اند. اگر در گذشته بسياري از پيام‌ها و سخنان رهبر انقلاب در رسانه‌هاي مكتوب و راديو و تلويزيون‌هاي غربي سانسور يا تحريف مي‌شد، امروز امكان دسترسي به اصل متن آن پيام‌ها براي عموم شهروندان غربي فراهم است. به‌واسطه قدرت و نفوذ همين شبكه‌هاي اجتماعي است كه امروز مي‌بينيم حتي رسانه‌هاي قديمي نيز براي عقب نيفتادن از قافله، ناگزير از بازتاب نامه اخير شده‌اند.  اين واقعيت را شايد بتوان مصداقي دانست از برخي نظريه‌ها درباره «جهاني‌ شدن» كه معتقدند پيشرفت‌ها در عرصه فناوري اطلاعات و ارتباطات و حمل‌ونقل، باعث شده است تحولات جهان امروز بيش از هر زمان ديگري، غيرقابل پيش‌بيني و آميخته به ريسك و عدم‌قطعيت باشد؛ دنيايي «از كنترل خارج‌شده» (Runaway World) كه در آن فرايندهاي جهاني ‌شدن لزوماً و همواره در راستاي اهداف و منافع قدرت‌هاي بزرگ عمل نمي‌كنند و چه‌بسا شكنندگي و آسيب‌پذيري بازيگرهاي بزرگ در اين ميدان جديد جهاني، افزايش هم يافته باشد.
متن كامل اين يادداشت را مي‌توانيد در سايت khamenei. ir ملاحظه كنيد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار