در ماههاي اخير تحولاتي در آرايش دو محور و قطب رقيب منطقهاي مقاومت و ضدمقاومت روي داده است كه با گذشت زمان ابعاد و گستره اين تغيير و تحولات آشكار ميشود. آنچه از برآيند نهايي اين تغيير و تحولات برميآيد، اين است كه محور مقاومت با پشت سرگذاشتن چالشها و تهديدهاي گذشته موقعيت منطقهاي خود را تثبيت و تقويت ميكند اما در مقابل محور ضد مقاومت رو به تحليل رفته و براي جلوگيري از تضعيف موقعيت خود به تكاپو افتاده است.
از جمله مصاديقي كه تثبيت و تقويت موقعيت منطقهاي محور مقاومت را تائيد ميكند اين است كه هرچند اعضاي اين محور در مقايسه با جناح رقيب كم است اما به لحاظ وحدت و انسجامي كه در بين اعضا وجود داشت با موفقيت توانست خطر براندازي سوريه به عنوان قلب محور مقاومت را پشت سربگذارد و اكنون نيز ابتكار عمل را در هر دو عرصه سياسي و نظامي به دست بگيرد. به گونهاي كه ارتش سوريه برتري نظامي خود را در برابر مخالفان مسلح و تكفيريهاي وارداتي به اثبات رسانده است و در عرصه سياسي نيز يا روسيه به عنوان همپيمان بينالمللي سوريه ابتكار عمل را در عرصه دور جديد رايزنيهاي سياسي براي حل بحران در دست گرفته است يا اينكه در طرح پيشنهادي ديميستورا نماينده سازمان ملل در امور بحران سوريه هيچ اشارهاي به تغيير نظام سياسي و بشار اسد نشده است و تنها سازوكارهاي اجراي آتش بس در حلب به عنوان پايتخت اقتصادي سوريه مورد توجه قرار گرفته است كه در صورت موفقيت به ساير مناطق اين كشور نيز قابل تعميم باشد.
در واقع چرخش تحولات سياسي و نظامي به نفع دولت و نظام سياسي سوريه موجب شده آن دسته از كشورهاي عربي و غربي كه در ابتداي بحران به طور شتاب زده و عمدتاً تحت فشار ائتلاف غربي، عربي و اسرائيلي موسوم به دوستان سوريه به فراخواني سفرا و بستن سفارتخانههاي خود اقدام كرده بودند اكنون براي بازگرداندن سفراي خود تلاش ميكنند. موفقيتها در ديگر حلقههاي محور مقاومت به همين منوال چشمگيرتر بوده است.
ايران به عنوان رهبر محور مقاومت بهرغم سنگاندازيها و مانعتراشيها مواضع خود را در عرصههاي مختلف از جمله دفاع از حقوق هستهاي با اقتدار پيش ميبرد و به تنهايي در برابر قدرتهاي بزرگ جهان ايستاده است. حزبالله نيز توان دفاعي خود را به قدري افزايش داده است كه رژيم صهيونيستي شخصي را براي رئيس جديد ستاد ارتش خود منصوب كرده است كه در امور حزبالله تخصص دارد و اين نشان ميدهد كه بيشترين ترس اين رژيم از حزبالله است.
اما در خصوص حماس به عنوان حلقه كوچك محور مقاومت نيز ميتوان گفت كه هر چند بعد از آغاز بحران سوريه و به خصوص بعد از اجراي پروژه اخواني كردن منطقه بخشي از اعضاي اين جنبش به گونهاي عمل كردند كه تصور شد اين جنبش در جايگاه قبلي خود در محور مقاومت تجديد نظر كرده است اما اكنون شرايط حاكم بر فلسطين به خصوص در غزه (كه با خلف وعده رژيم صهيونيستي در اجراي تعهدات خود در قبال موافقتنامه آتش بس يا اقدام مصر به ايجاد منطقه حائل در مناطق مرزي غزه همراه بوده است )در كنار ديگر تحولات منطقهاي (كه به تضعيف جايگاه و موقعيت حاميان جديد حماس مثل قطر و تركيه انجاميده است) موجب شده است كه حماس بار ديگر به آغوش گرم محور مقاومت برگردد و اين تمايل در اظهاراتي كه مقامات سياسي و نظامي حماس در مراسم بيست و هفتمين سالروز تولد آن بيان كردند، كاملاً آشكار است.
اما از جمله مصاديقي كه تضعيف و تحليل موقعيت محور ضدمقاومت را نشان ميدهد اين است كه اولا ائتلاف موسوم به دوستان سوريه كه در ابتداي بحران سوريه شكل گرفته امروزه تقريباً دچار فروپاشي شده است و ائتلاف ضدداعش نيز تقريباً جايگزين آن شده و هنوز با مشكلات و موانع ساختاري روبهروست و فاقد شرايط و لوازم ائتلاف به مفهوم واقعي است. در اين ميان تقريباً ميتوان گفت هر يك از اقداماتي كه عربستان به عنوان اسپانسر مالي ائتلاف براي جبران ناكاميهاي گذشته به عمل آورده است خالي از ايراد نبوده و هر يك از آنها با مشكلات خاص خود روبهروهستند. براي مثال دامپينگ نفتي (ارزان فروشي) عربستان نوعي خودزني است كه دير يا زود تبعات آن دامن اين كشور و ديگر كشورهاي عربي حوزه خليج فارس را خواهد گرفت.
تلاشهايي كه عربستان براي سروسامان دادن به اوضاع آشفته شوراي همكاري خليج فارس و جذب مجدد قطر صورت داد با توجه به جاهطلبيهاي قطر نميتواند چندان دوام داشته باشد و در نهايت ميتوان گفت امتيازات كلاني كه عربستان براي تشويق كشورهاي غربي به حضور در منطقه خليج فارس و كشورهاي عربي اختصاص ميدهد يا نقشي كه در ائتلاف به اصطلاح ضدداعش بازي ميكند در نهايت ميتواند تنشهاي داخلي اين كشور را بيشتر كند. از طرف ديگر منافع برخي از متحدان جديد اين كشور از جمله مصر در تعامل سازنده با دولت سوريه و محور مقاومت است و تلاشي هم كه عربستان براي از سرگيري روابط با عراق آغاز كرده در نهايت به نفع محور مقاومت هم است. در چنين وضعيتي هيچ راهي نميتواند عربستان را از تعارض كنوني خارج كند، مگر اينكه در روابط خصومتآميز گذشته خود با محور مقاومت تجديد نظر بكند.