![](/files/fa/news/1393/9/26/114636_547.jpg)
دنبال بهانه ميگردند تا مواضع هاشمي رفسنجاني را به تيتر يك تبديل كنند و برايشان هم خيلي تفاوت نميكند كه محتواي سخنان رئيس سابق مجلس خبرگان چيست، مهم تيتر يك شدن وي است.
سخن از روزنامههاي زنجيرهاي طيف تجديدنظرطلب است كه تلاش دارند بر اساس آنچه پدرخواندههاي آنها ديكته كرده، هاشمي رفسنجاني را حسابي تحويل گرفته و به وي نشان دهند كه اين جماعت حاميان واقعي شما هستند.
حاميان امروز رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام همانهايي هستند كه ديروز هاشمي را دشمن سرسخت خود ميپنداشتند و از سال 84 به بعد آرامآرام سنگ وي را به سينه ميزنند گويي كه حزب متبوع اصلاحات را وي رسماً در سال 76 تأسيس كرده و رهبر بلامنازع آنها «عاليجناب سرخپوش» است.
اصلاحات بيسر از زبان حجاريان اما دليل عمده حمايتهاي همهجانبه جريان مدعي را بايد از تئوريسين برجسته اين جماعت شنيد؛ وي ابراز ميكند «اصلاحات بيسر است.»
سعيد حجاريان از چهرههاي شاخص اصلاحات در روزهايي كه اصلاحطلبان در تب و تاب انتخابات رياست جمهوري يازدهم و پيدا كردن گزينهاي رأيآور براي بازگشت دوباره به قدرت بودند، بيان كرد تا «بحران رهبري و مديريت» اينگونه از لايههاي دروني اصلاحات روي دايره ريخته شود.
هر چند كه تجديدنظرطلبان «بحران رهبري» در انتخابات 92 را چارهسازي كردند و در شرايطي كه هيچ راه گريزي نداشتند و نامزد اختصاصي آنها تنها 8 درصد از آراي عمومي را دارا بود با اجماع دقيقه نودي روي «حسن روحاني» گزينهاي اعتدالي بازگشت نيمهرسمي خود به سياست را رقم زدند.
اما جريان مدعي اصلاحات به خوبي ميداند كه تعلل و اتخاذ نشدن يك راهكار مناسب ميتواند به شكست چند باره آنها در انتخابات مجلس دهم و رياست جمهوري دوازدهم بينجامد بنابراين بايد تا دير نشده چارهاي به حال رهبري حزبشان كنند.
خاتمي خود را بازنشسته ميكند تا جا براي هاشمي باز شود هرچند تجديدنظرطلبان همواره تلاش كردند خاتمي را به عنوان رهبر جريان متبوع خود نامگذاري كنند اما رفتار تند و ضد حاكميتي وي در غائله سال 88 و مواضع چالشبرانگيز وي در همان برهه، فضا را براي او آنقدر تنگ كرده است كه حال او تلويحاً از بازنشستگي سياسي خود سخن گفته و تأكيد كرده «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمينهاش فراهم است كه به قدرت بازگردم. ما نسلي هستيم كه نبايد ديگر به قدرت بازگرديم.»
اما همانگونه كه رفتارهاي هفتههاي اخير خاتمي نشان داده، بازنشستگي سياسي وي بيشتر يك شعار يا بازي سياسي است كه يكي از اهداف آن را ميتوان كم كردن فشار به جريان متبوعش توسط طيف رقيب عنوان كرد. اما بايد گفت خاتمي هنوز براي مدعيان اصلاحطلبي يك رهبر معنوي جرياني است كه كنار دستش افرادي مانند موسوي خوئينيها، عبدالله نوري، بهزاد نبوي و مسجدجامعي ايفاي نقش ميكنند.
مثلث رؤياييهر چند منتجبنيا قائممقام حزب اعتمادملي مهر ماه امسال در حاشيه مراسم ختم حجتالاسلام دعاگو به صراحت از رهبري هاشميرفسنجاني سخن ميگويد اما حمايتهاي سرسختانه رسانههاي اين جريان به سوي ناطقنوري و سيدحسن خميني هم چرخش داشته به گونهاي كه در يك مقطع زماني دوماهه اين جماعت سخن از «مثلث طلايي اصلاحات» به ميان آوردند؛ مثلثي كه سه ضلع آن هاشمي، خاتمي و ناطق بود.
يكي از رسانههاي مكتوب وابسته به جريان تجديدنظرطلب تيرماه امسال با عبارت «ائتلاف آيتالله هاشمي، سيدمحمد خاتمي و ناطق نوري» تيتر «مثلث طلايي بزرگان در انتخابات مجلس؟» را برجسته ميكند و در ذيل آن با عباراتي غلوآميز و بدون توجه به كارنامه كاري آنها آورده است: «سه ضلع، يكي از ديگري قدرتمندتر و تأثيرگذارتر؛ ويژگي مشترك آنها هم نه رسيدن به قدرت بلكه «نه» بلند به اين مؤلفه است. ميخواهند اگر تا ديروز به صورت فردي و تكي موفق بودند، اين بار با يكي شدن حماسهاي بيافرينند كه نه تنها كم از حماسه 24خرداد نداشته باشد، بلكه افزون بر آن سببساز شادي ايران شود. اين روزها در مجامع سياسي صحبت از سه ضلعي است كه اگر با يكديگر ائتلاف داشته باشند، روزهاي خوشي براي ملت رقم خواهد خورد؛ روزهاي خوشاعتدال در بهارستان و تصميماتي از جانب شاگردان ميانهرو براي ساخت آيندهاي بهتر از ديروز. آيتالله هاشمي رفسنجاني، سيدمحمد خاتمي و علياكبر ناطقنوري از سه طيف كه هر كدام حاميان و هواداران زيادي دارند قرار است با هم ائتلافي داشته باشند كه بدون شك نامي جز ائتلاف طلايي نميتوان براي آن انتخاب كرد... پس اين سه ضلع با يكديگر «يا علي» ميگويند تا حماسهاي ديگر بيافرينند...»
يكي ديگر از رسانههاي همين جناح با درج عكس بزرگ اين سه تن در صفحه نخست خود با طرح اين پرسش كه آيا هاشمي، ناطق و خاتمي محور ائتلاف اصلاحطلبان قرار ميگيرند، تيتر «شيخوخيت به سبك اصلاحطلبان» را مورد تأكيد قرار ميدهد.
اما بها دادن به هاشمي توسط جماعت تجديدنظرطلب اصلاً قابل قياس به ناطقنوري و سيد حسن خميني نيست به صورتي كه طي يك هفته بارها رسانههاي وابسته به اين جريان يا سخنان هاشمي را تيتر يك خود كرده يا عكس وي را برجستهسازي ميكنند و اين روند از سال 92 تا به امروز رشد قابلتوجهي هم داشته است. در ادامه اين روند آرمان، ارگان رسانهاي نزديك به خانوداه هاشمي اواسط آذر ماه گزارشي با عنوان «امضاي هاشمي تضمين پيروزي ليست انتخاباتي اصلاحطلبان است» را درج ميكند؛ موضوعي كه يك اعتراف تلخ ديگر براي جماعت تجديدنظر طلب به حساب ميآيد؛ اعتراف به « بحران هويت» و « فقدان رهبري» در اين جبهه.
حمايت از هاشمي همچنان ادامه دارد روز گذشته هم رسانههاي زنجيرهاي در ادامه حمايتهاي بيچون چرا و متعصبانه خود از هاشمي رفسنجاني مطالب متعددي را به چاپ ميرسانند. هر چند پاسخ هاشمي به آيتالله محمد خامنهاي در صدر اخبار اين رسانهها جلب توجه ميكرد اما در پوشش اين موضوع زنجيرهايها دوباره به حمايت متعصبانه از رئيس سابق خبرگان رهبري پرداختند.
ابتكار در سرمقاله خود درباره هاشمي اينگونه مينويسد: «از گوشه كنار باز هم صداي مخالفت با هاشمي رفسنجاني شنيده ميشود. يكي ميگويد كه تهرانيها در نماز جمعه مواضع هاشمي رفسنجاني را نميپسندند و ديگري نيز گفته كه هاشمي رفسنجاني از ابتدا دنبال رابطه با امريكا بوده است. جنس اين حملات از همان سخنان و تحليلهاي گذشته است اما سؤالي كه در اين ميان مطرح ميشود اين مسئله است كه چرا امروز دوباره حمله به هاشمي رفسنجاني در دستور كار قرار گرفته است؟ آيا قرار است هاشمي باز هم در صحنه سياست ايران تأثيرگذار باشد كه چنين حملاتي به او آغاز شده است؟
پاسخ به اين سؤال آري است. صحنه سياست ايران طي سالها و ماههاي آينده دچار تحولات گستردهاي خواهد شد و قطعاً هاشمي رفسنجاني نقش اول اين تحولات را برعهده دارد. اولين گام در اسفند امسال اتفاق خواهد افتاد و آن هم انتخاب رئيس جديد مجلس خبرگان رهبري پس از درگذشت آيتالله مهدويكني است.»
اين روزنامه وابسته به اصلاحطلبان در پوشش مدح و منقبت از هاشمي اعتراف به اين ميكند كه جماعت دوم خرداد براي نفوذ و كرسيگيري از خبرگان و مجلس دهم نيازمند پيروي از رئيس تشخيص مصلحت نظام هستند و از هاشمي به عنوان كاتاليزور بازگشت به قدرت استفاده ميكنند.
حمايت از هاشمي فقط تا بازگشت رسمي به قدرتبه هر حال ضرورت و اثرگذاري رهبري هاشمي براي موفقيت اصلاحات تأكيد ميكند كه بعد از آنكه ملازمان طيف هواخواه ليبراليسم داخلي، سالها شخصيت انقلابي هاشميرفسنجاني را مورد توهين و تمسخر قرار داده و او را به هر بهانهاي مورد تاخت و تاز رسانهاي قرار ميدادند. در يكي از اين حملات بود كه به عضو مجلس خبرگان لقب « عاليجناب سرخپوش» دادند و امروز دست نياز به سوي وي دراز كرده تا بلكه آنها را از دردهايي كه به آن دچار هستند، رها كند.
بايد گفت بعد از آن همه تخطئه و توهين، جريان تجديدنظرطلب بر اساس طرحي هدفمند و براي فرار از شكستهاي ديگر انتخاباتي و همچنين جبران فقدان ليدري ماههاست تلاش دارد از جايگاه هاشمي بهرهبرداري كند. به زعم نظريهپردازان جبهه اصلاحات، رهبران اصلي اين جريان در امتحانهاي مختلف و گردنههاي سياسي مردود شده و حاكميت و جامعه تمايلي براي بازگشت آنها به عرصه سياسي ندارد و تنها كسي كه ميتواند آنها را از اين بحران نجات دهد، آقاي هاشميرفسنجاني است.