جوانآنلاين: جان كري در مجمع سابان كه از مهمترين كانون هاي تفكر امريكا و اصلي ترين لابي هاي صهيونيستي در ساختار حاكمه اين كشور محسوب مي شود، به سياست وزارت تحت مديريت خود دائر بر اجراي تحريم هاي ضدايراني به عنوان يكي از افتخارات خود نام برد.
وزير خارجه امريكا، ادبيات «تمجيد از سياست تحريم» را پي گرفت و با حمايت از اين سياست كه هم مربوط به دولت بوش و هم اوباما است، آن را تنها عامل تصميم گرفتن ايران براي آمدن به ميز مذاكره ناميد. وي در اظهاراتي بي اساس كه دقيقاً نقطه مقابل ديدگاههاي رسمي كشورمان بوده و هست، گفت: "از جمله اینکه ایران در طول سالهای متمادی، به صورتی سیستماتیک نتوانسته نگرانیهای جهان در مورد برنامه هستهای مخفیانه خود را برطرف کند و همین طور به این دلیل که تمام جامعه بینالمللی احساس میکنند ضروری است که ایران به تعهدات بینالمللی خود عمل کند. بنابراین، ما چندین سال وقت صرف کردیم تا گستردهترین و عمیقترین رژیم تحریمها در تاریخ را علیه ایران شکل دهیم تا به پاسخهایی که جهان میخواهد، برسیم. زمانی که آنها (تحریمها) تصویب شدند، من رئیس کمیته روابط خارجی بودم و مانند تک تک اعضای کنگره، به اثری که آنها داشتند، افتخار میکنم. تحریمها اگر نبودند، الان پای میز مذاکره نبودیم".
سخنان جان كري مويد اينست كه همچنان برآورد سياست خارجي امريكا از ايران در عرصه مذاكرات، بر اين پايه استوار است كه:
· تحريم ها كارساز بوده و اهداف از قبل تعيين شده در تضعيف توان قدرت اقتصادي ايران را حاصل نموده است؛
· فشارهاي اقتصادي ناشي از تحريم ها، بر تغيير سياست و رفتار ايران تاثيرگذار جدي بوده است.
· و در اثر همين فشارها بوده است كه ايران پاي ميز مذاكره با گروه 1+5 نشسته است!
با توجه به اين اظهارات آن هم بعد از تمديد 7 ماهه توافق ژنو در آخرين اجلاس ايران و گروه 1+5 در وين، امريكائيها همچنان تحريم را اصلي ترين محور در دستيابي به نتايجي مي دانند كه براي روند مذاكرات هسته اي و خط پايان آن ترسيم كرده اند. بر اين اساس، مادامي كه تحريم ها عامل اصلي نتيجه دادن مذاكرات محسوب مي شود و موفقيت مذاكرات از نگاه طرف امريكائي به ادامه تحريم ها وابسته است، «لغو تحريم ها» به عنوان هدفي دور از دسترس باقي خواهد ماند. در واقع، طرف امريكائي اين اهرم اصلي فشار را به سادگي و در همان ابتداي توافق جامع كنار نخواهد گذاشت.
اينكه در پيشنهادها و مواضع اخير امريكاييها به جاي «لغو تحريم» ها از الگوهائي جايگزين همانند «تعليق تحريم» استفاده شده، مي تواند قرينه اي دال بر همين نكته باشد كه آنها مايلند اهرم فشار تحريم را تا آخرين نقطه از مسير مذاكره و حتي تحقق و اجراي توافق جامع هسته اي در جعبه ابزار سياست خارجي خود نگهدارند. همين نكته است كه نه تنها چشم انداز مذاكرات را مبهم نموده است. در اين رابطه، اين پرسش بسيار جدي است كه مذاكره با كشوري كه به تحريم عليه ايران به عنوان افتخار مي نگرد، تا چه ميزان نتيجه بخش خواهد بود و اين كشور چگونه به حقوق مشروع ملت ايران احترام خواهد گذاشت. به عكس، اين اظهارات كه در كنار لبخندهاي ديپلماتيك در مذاكرات وين و ژنو بيان شده است، بيش از هر چيز در صداقت و پايبندي طرف امريكائي به آنچه در توافق 24 نوامبر 2013 ژنو راجع به «برداشتن كامل تحريم هاي هسته اي يكجانبه و بين المللي عليه ايران» مقرر شده، ترديدهاي جدي ايجاد مي نمايد؛ ترديدهائي كه به صحت بسيار نزديكند. در نتيجه اين عدم صداقت ها، تعمد دولت امريكا در تطويل مذاكرات و عدم تحقق توافقي كه حقوق مشروع هسته اي ايران در آن لحاظ و تضمين شده باشد، واضح است.