جوان آنلاين: آنهايي كه دستي از دور و حتي نزديك! بر آتش رسانه و سياست دارند، «بررسي روزنامه هاي صبح تهران» را مي شناسند. برنامه اي كه «بيبيسي فارسي» آن را مديريت مي كند. به طور قطع پردازنده اين برنامه طي سال ها سابقه روزنامهنگاري، چندان آموخته است كه هدفش از اين برنامه فقط اطلاع رساني نباشد. بنابراين بايد به دنبال اين مسئله بود كه چرا بهنود روزنامه هاي ايران را ورق مي زند و هر روز چند خبر، مطلب و عنوان از آنها را انتخاب و بازگو مي كند؟ آيا مجري برنامه «بررسي روزنامه هاي صبح تهران» به دنبال جهت گيري و جهت دهي خاصي در برنامه هايش است؟ آيا او به دنبال ارتباط ارگانيك و همچنين همذاتپنداري با بخشي از روزنامه هايي است كه در ايران انتشار مي يابد، اما نگاهي به بيرون دارند؟ يا خير رسانه هاي داخلي كار خود را مي كنند و بهنود هم؟
و سوال آخر اينكه مجري
اين برنامه به كدام يك از روزنامه هاي ما علاقه بيشتري دارد و چرا؟ به همين منظور
به چند مورد از مطالبي كه از چندي پيش در اين برنامه مورد بررسي قرار گرفته، نگاه
مي كنيم تا پاسخ بهتري براي سوال هاي فوق، فراهم شود.
البته دو مسئله در اين ميان قابل توجه است كه نبايد به راحتي از آنها گذشت: 1. وقتي مجري از روزنامه هايي اشاره مي كند كه به آنها علاقه ندارد از چه واژگاني بهره مي گيرد؟ 2. كدام روزنامه ها هر روزه مورد نظر و لطف وي هستند و از ميان لايه هاي آنها كدام مطالب انتخاب مي شود؟
28 مهر
بهنود روز 28 مهر را با روزنامه «اعتماد» شروع مي كند، وي در اين روزنامه موضوع «اسيدپاشي» را انتخاب مي كند كه در خطوط اول آن آمده است كه اگر«عده ای بخواهند برای مبارزه با بدحجابی در جامعه اسیدپاشی را راهکار خود قرار دهند قطعا خلاف شرع و عرف عمل میکنند» بي بي سي از همان روز اول علاقه داشت تا دو موضوع حجاب و اسيدپاشي را به هم گره بزند و از ميان آن، برداشت آشوب گرايانه را ترويج دهد. رويكردي كه برخي از رسانه هاي داخلي نيز كمكيار آن شدند در حالي بروندادهاي بعدي نشان داد افرادي كه مورد حمله قرار گرفته با حجاب بوده يا دست كم حجابي غيرمتعارف نداشتند.
«شرق» روزنامه بعدي است كه به مسئله اسيد پاشي پرداخته و به نقل از يك حقوقدان مطرح نوشته است: «یا باید آن را ناشی از ناآگاهی و عدماطلاع از احکام شریعت دانست یا ممکن است این تصور به ذهن آید که ریشه قضیه بسیار دورتر از آنچه که در وهله اول به نظر میرسد ممکن است باشد و عاملان این اقدامات در واقع تحریکات و توطئههای کسانی که آرامش موجود در جامعه ایرانی را نمیپسندند و برنمیتابند- ندانسته- اجرا میکنند... همه کسانی که گفتارشان، شنوندگان و نیوشندگان فراوان دارد و سخنانشان تاثیرگذار است باید درمورد آنچه میگویند و مینویسند- تا حد وسواس- محتاط و دقیق باشند.»
روزنامه سومي كه در روز 28 مهر مورد بررسي قرار گرفته «جهان صنعت» است و بار ديگر مسئله اسيدپاشي كه اين بار به طنز اين بحران پرداخته و در اين مطلب به روزنامه «كيهان» تاخته و طعنه هاي سياسي عليه آن را چنين آورده است: « روزنامه کیهان دیروز از ماجرای سریالی اسیدپاشیها در اقصا نقاط کشور پرده برداشت و همه چیز را فاش کرد و نوشت: این اسیدپاشیها از اول هم مشکوک بود و کاملا مشخص بود که چنین حرکتی از مردم شریف و فهیم کشورمان بعید است. درست است که «ایرانی میتواند» اما اسید نمیپاشد.
طنزنویس به طعنه نوشته: نیروی انتظامی بعد از حاضر شدن در صحنه جرم، آلت جرم را که همان سطل باشد پیدا کرده است و اثر انگشت جورج سوروس، رییس بنیاد سوروس روی آن دیده شده است. از آنجایی که آقای سوروس اقدامات خرابکارانه زیادی را در کشور ما انجام داده اثر انگشت ایشان در آرشیو موجود است و اثر انگشتهای فعلی با نمونه موجود در آرشیو مطابقت میکند! در ادامه طنز جهان صنعت آمده: اسیدهای پاشیده شده نیز ساخت یک شرکت انگلیسی به نام (English acid) بوده است و همچنین روی سطل دوم اثر انگشت دیوید کامرون هم یافت شده که این نشان میدهد سطل دست به دست شده است!»
بي بي سي فارسي در بررسي چهارم خود بار ديگر سري به «اعتماد» مي زند و به نقل از منصور بيطرف مي نويسد: «کاهش تند قیمت جهانی نفت در هفته گذشته دوباره نگرانیهایی را در سطح تصمیمگیری کلان اقتصادی کشور به وجود آورد. از یک سو در دولت برای کسری بودجه احتمالی که ناشی از کاهش قیمت نفت است جلسه گذاشته میشود و از سوی دیگر در کمیسیونهای اقتصادی مجلس برای برخوردهای احتمالی به کاهش قیمت نفت و تاثیر آن بر بخشهای دیگر اقتصادی کشور نشستهایی در سطح وزیر نفت برگزار میشود.»
روزنامه پنجم «ايران» است كه پيش بيني كرده است «قیمت نفت از ۸۰ دلار پایینتر نمیآید، چراکه در آن صورت برداشت از ذخایر شیل اویل به تولیدکنندگان امریکایی خسارت خواهد زد و مزیت این نوع نفت را برای خریداران نسبت به نفت منابع متعارف از بین خواهد برد، زیرا برخی از خریداران به خاطر قیمت پایین نفت شیل اویل امریکا به سراغ آن میروند.»
«شهروند» و «ابتكار» ديگر روزنامه هايي هستند كه در روز 28 مهر مورد توجه بي بي سي فارسي قرار گرفته است. «در سرمقاله ابتکار با اشاره به محرمعلی خان مامور قدیمی بازبینی مطبوعات در پنجاه سال قبل نوشته گرچه او به تاریخ پیوسته اما یک گروه قلم به دست با منشی همچون محرمعلی خان در فضای رسانه ای کشور عمل میکنند. هرچند دیگر خبری از دستور مستقیم برای حذف مطلبی وجود ندارد یا اگر هم هست بنابر ضرورت های تصریح شده در قانون است.
نویسنده معتقد است: سانسور امروز د تنها تحت تأثیر اعمال نظرهای حکومتی نیست بلکه عده ای که تفکر خود بر حق بینی دارند و نادیده گرفتن حقوق دیگران را سر لوحه کار خود قرار داده اند با حرکتی منسجم بخشی از مطالب و نظرها را قبل از اینکه به قلم روزنامه نگاران نگاشته شود؛ حذف میکنند. این در حالی است که بر اساس ماده چهارم قانون مطبوعات جمهوری اسلامی ایران هیچ "مقام دولتی" و "غیر دولتی" حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله ای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند.
سرمقاله ابتکار تاکید کرده که: اینان از طریق هیجانی کردن جامعه، تحریک افکار عمومی و چارچوب سازی سوء معنایی از بیان نقد و نظر جلوگیری میکنند. اما ترجیح بر آن است که بجای اینکه این اعمال فشار در محافل قانونی و مراحل پر پیچ و خم قضایی رفع شود در چارچوب اخلاق حرفه ای خود را اصلاح کند.
بهنود سپس نگاهي به سرمقاله روزنامه «كيهان» انداخته و آورده است: «برای چندمین بار در چند هفته اخیر در سرمقاله خود به انتقاد از ترکیه در برخورد با داعش و مسایل منطقه پرداخته و نوشته نظامیان ترکیه اگر امکان یک درگیری طولانی مدت را جدی بدانند، وارد جنگ نمیشوند و اگر هم وارد شوند درصدد بر میآیند که با استناد به شکستهای اولیه، مقصد نهایی عملیات را غیر قابل تحقق و توأم با هزینههای سنگین توصیف کنند. اردوغان با چنین ارتشی نمیتواند وارد یک جنگ جدی بشود... »
وي در آخرين بررسي، بار
ديگر به «شهروند» بازگشته و به شرايط بازنشستگان كه در اين روزنامه پرداخته است.
29 مهر
بي بي سي فارسي در بررسي روزنامه هاي 29 مهر بار ديگر به مسئله اسيدپاشي پرداخته و سعي داشته در ادامه به اين موضوع را جهت هاي مورد علاقه خود را بدهد. به همين منظور در مقدمه اي كه نوشته به روزنامه هاي «كيهان» و «جوان» حمله كرده و نوشته است: «روزنامه های امروز صبح تهران اسیدپاشی در اصفهان را مهم دیده و در مقالات و گزارش های خود از زوایای مختلف به آن پرداخته اند. روزنامه هایی مانند کیهان و جوان با اصرار بر دست داشتن عوامل بیگانه در این امر کوشیده اند آن را بی ارتباط با مسایل داخلی و از جمله تعصب های دینی و عام به حساب آورند، اما دیگر روزنامه ها به نقد این دیدگاه پرداخته اند.»
بي بي سي فارسي در ادامه به نقل از روزنامه «ايران» نوشت: «مجال و مصلحت برای طرح اتهامهای سیاسی و غیر سیاسی و محکوم کردن این و آن نیست. توپ را به زمین دشمنان خارجی و توطئههای بیگانگان انداختن در شرایطی که هنوز عاملان این جنایتهای آشکار اجتماعی دستگیر نشدهاند نیز خطایی فاحش و قضاوتی زودهنگام است که جز انحراف بدون دلیل از اصل موضوع و تطهیر مرتکبان، حاصلی ندارد... در میان ابهامها و گمانهها درباره حوادث اسید پاشی در اصفهان دو موضوع قطعی است. اینکه همه قربانیان و خانوادههایشان اعلام کردهاند که هیچ معارض شخصی و خانوادگی نداشتهاند و از سوی دیگر توالی زمانی این حوادث در شهری که قبل ازاین اتفاقات، سابقه اسید پاشی ثبت نشده است؛ میتوان با استناد به گزارش کارشناسان احتمال داد این حادثهها امری تصادفی یا بدون برنامه نیست.»
«ابتكار» روزنامه بعدي مورد نظر بهنود است كه اين قسمت از آن انتخاب شده است: «نگاهی به خبرهای رسمی و نیمه رسمی و روایت های ساکنان شهر در شبکه های اجتماعی نشان میدهد که اصفهان ماهِ مهرِ امسال، اصلا شباهتی به اصفهان همیشگی ندارد. مردمان شهر هراسان شده اند و کمتر به خیابان میآیند. خبرهای رسمی مقامات محلی متنوع، متناقض و مبهمند، بازار اخبار و شنیده های درگوشی و مجازی داغ و شهر از شایعه و یک کلاغ چهل کلاغ پر شده است... این شهر با این عقبه فرهنگی و اجتماعی اما این روزها به واسطه اقدامات کور چند موتور سوار خشن، امنیت اجتماعی شهروندان و شهرت و آبروی تاریخی و فرهنگی خود را به یغما رفته میبیند. آثار این مجموعه اقدام وحشتناک حتی از اصفهان هم فراتر رفته است و با توجه به جوی که اکنون در شهرهای مختلف به ویژه در شهرهای بزرگی مثل اصفهان و تهران به وجود آمده و همچنین با درنظر گرفتن صبغه گردشگرپذیری اصفهان میتواند نوعی اقدام علیه امنیت ملی کشور تفسیر و تعبیر شود.»
روزنامه «جمهوري اسلامي» در گام بعدي قرار دارد كه بي بي سي بار ديگر اسيدپاشي را برگزيده است: «اسیدپاشی این روزها درحال تبدیل شدن به یك روش برای تأمین اهداف و اغراض شخصی و حتی در مواردی مثل آنچه در اصفهان رخ داده، درحال تبدیل شدن به یک ابزار برای مخدوش ساختن چهره دین است.
این روزنامه اصولگرا در بررسی علت وقوع این حوادث به مسوولان توجه داده که: بعد از ۳۶ سال حاكمیت نظام جمهوری اسلامی، هنوز فرهنگ قانونپذیری نهادینه نشده و به جای آن، قانون گریزی درحال رشد است. این را باید میراث شوم آن دسته از مسئولین دانست كه علیرغم وظیفه ذاتی خود در مسئولیتهائی كه بودند، حاضر نشدند در برابر قانون تمكین كنند و قانون گریزی را در جامعه نهادینه كردهاند. در دولتهای نهم و دهم متأسفانه این روش زشت به اوج خود رسید و قانون گریزی توسط بالاترین مقام اجرائی كشور آشكارا ترویج شد.»
قطعا بي بي سي فارسي «آرمان» را فراموش نمي كند و به نقل از آن نوشته است: «هنگامی که آرامش جامعه به هر دلیلی برهم میخورد، نمیتوان آرامش کاذب در آن جامعه برقرار ساخت و اصلا مبادرت به چنین امری از نظر علم روانشناسی صحیح نیست. هنگامی که اتفاقی میافتد که کل جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد و به آحاد افراد جامعه مربوط میشود، مسلما نمیشود از انعکاس و انتشار اخبار مربوط به آن جلوگیری کرد. جلوگیری از انتشار آن به بهانه بر هم نخوردن آرامش و ثبات جامعه نیز توجیه مناسبی نخواهد بود چرا که، انتشار اخبار این وقایع، باعث میشود قشر خاصی که در معرض خطر هستند بیشتر مواظب خود باشند و از سوی دیگر، فعالان حوزه هم برای کمک به بهبود شرایط خاص وارد عمل شده و از طریق انتقاد یا هر اقدام دیگری در راستای بهبود شرایط فعالیت کنند.
نویسنده روان شناس بر همین اساس تاکید کرده: این مسائل باید از سوی رسانهها انعکاس داده شود تا از به وقوع پیوستن اعمال مشابه جلوگیری شده و همچنین، از میزان اعمال اینچنینی که خسارات روحی و جسمی دارد، کاسته شود. برای جلوگیری از بحران در جامعه باید از بروز آن جلوگیری کرد نه اینکه، با عدم انعکاس آن با توجیه حفظ آرامش روانی جامعه، از مطرح کردن آن برای عموم خودداری شود.
مقاله آرمان نتیجه گرفته: کشورها همواره با مسائل و مشکلاتی از قبیل جنگ، بحران اقتصادی، افزایش آسیبهای اجتماعی و قتلهای زنجیرهای روبهرو هستند و کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست. مسئولان هم اگر میخواهند آرامش روانی در جامعه برقرار شود نباید با جلوگیری از انتشار حقایق سعی در ایجاد آرامش کاذب در جامعه کنند.»
بهنود سپس به روزنامه هاي اعتماد، شهروند، جهان صنعت (طنز) پرداخته است. در بخشي از مطلب اعتماد آمده است: «در دولت گذشته اظهارات نادرست و نسنجیده یكی از موارد تحریفكننده این تصویر از ایران بود و در این میان برخی اقدامات خودسرانه نیز در این مسیر موثر بودند. نمونه آن قتلهای محفلی در كرمان بود كه مواجهه درستی با آن نشد و نمونه امروزی هم اتفاقاتی است كه در اصفهان و به صورت اسیدپاشی رخ داده.»
5 آبان
بي بي سي فارسي برنامه روز 5 آبان را نيز با حمله به «كيهان» آغاز كرده و با اين عنوان كه «روزنامه های جناح راست و تندرو، همچنان در دفاع از عملکرد دولت احمدی نژاد، افشاگران ماجرای بورسیه های غیرقانونی را به جنجال متهم می کنند» تيتر و بخش هايي از مطلب روزنامه كيهان با عنوان «سلیمانی با عملیات عاشورا ائتلاف ضد داعش را تحقیر کرد» را مورد نقد كرده است.
بهنود بلافاصله پس از اين مطلب به روزنامه «ابتكار» و موضوع هسته اي سر زده و به نقل از آن نوشته است: «یازده سال گذشت و حالا کمتر از یک ماه به پایان فرصت طلایی حل مناقشه هسته ای باقی مانده است. ضرورت درک این فرصت که سایه افراطیون داخلی و خارجی بر آن سنگینی میکند در عوامل مختلفی نهفته است که بعد از یازده سال در کنار هم جمع شده اند تا برای همیشه حق هسته ای ایران را با مشروعیت جهانی حفظ کند.
مسئله هسته ای ایران بعد از یک دهه کشمکش و هزینه در برهه ای از زمان قرار گرفته که حتی مخالفان سرسخت این حق که روزی پرونده هسته ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل بردند؛ با تحرکی فزاینده به دنبال دست یابی به توافق نهایی در موعد مقرر یعنی پایان مهلت توافق موقت ژنو هستند. دستگاه سیاست خارجه آمریکا و همچنین اوباما رئیس جمهور این کشور در هفته های اخیر به طرق مختلف از "فرصت طلایی" مذاکره سخن گفته و خواستار توجه به این موضوع شده اند.»
توالي اين روزنامه و استفاده از واژههاي «جناح راست و تندرو» در بي بي سي و همچنين «سایه افراطیون داخلی» در روزنامه ابتكار نمي تواند اتفاقي باشد. «شرق» روزنامه بعدي مورد بررسي در روز پنجم آبان است و سپس از ايران (بورسيه ها)، اعتماد و شهروند مطالبي را نقل كرده است.
6 آبان
بي بي سي فارسي اين روز را هم با حمله به روزنامه هاي اصولگرا با عنوان «تندرو» آغاز كرده و به «خوش بين» نبودن آنها درباره مذاكرات هسته اي پرداخته است كه «همچنان انتقاد دارند که چرا دولت به اندازه کافی ایستادگی نمی کند»
بهنود در اين باره به نقل از روزنامه «جوان» نوشته است: «شمارش معکوس تمام شدن مهلت توافق هستهای ایران و ۱+۵ چند هفتهای است که شروع شده ولی احتمالا این معکوس شماری با انتشار خبرهایی مانند خبر دیروز لس آنجلس تایمز درباره شروع مذاکرات برای دومین تمدید توافق ژنو با برجستگی بیشتری بیان خواهد شد. مقامهای ایرانی و امریکایی تأیید میکنند که اصلیترین موضوعات اختلافی مذاکرات هستهای همچنان لاینحل مانده ولی اصرار دارند که بذر بدبینی به مذاکرات نپاشند.
این گزارش افزوده: در این مورد که آیا راه حلی جایگزین بین «شکست مذاکرات» و «توافق جامع» وجود دارد یا نه، در تهران بحثهای کمی انجام شده است. مقامهای هستهای در دولت و دیپلماتهای مذاکرهکننده دولت یازدهم ترجیح میدهند که در مقطع کنونی به یک توافق جامع هستهای با ۱+۵ دست پیدا کنند تا زمینه برای برون رفت از آنچه که محمد جواد ظریف «بحران غیرضروری هستهای» مینامد، فراهم شود.
جوان اضافه کرده: با این حال، برخی کارشناسان با اشاره به شرایط کنونی و باقی ماندن اختلافات کلیدی بین طرفها، توصیه میکنند که همه طرفها به طور جدی امکان دستیابی به یک راه حل بینابینی یا توافق میان مدت را که متضمن حفظ خط قرمزهای ایران باشد، بررسی کنند. راهی که آن را توافق بخشی می نامند.»
بي بي سي سپس به سمت روزنامه «اعتماد» رفته و به نقل از جلال خوش چهره آورده است: « گروه های افراطی با هیجان آمیخته با اضطراب گفتوگوهای هستهیی ایران و گروه ۱+۵ را رصد میکنند. آنان خواستار ایجاد توافق جامع بر سر پرونده هستهیی نیستند. بدترین وضع برای آنان توافقی است که به عادیسازی روابط تهران و جامعه بینالملل میانجامد و خواست حداقلی، ادامه وضع کنونی در چارچوب توافق موقت برای استمرار گفتوگوهاست.
به نوشته این مقاله: منفعت غرب در فرصت باقیمانده تا ۲۴ نوامبر نه غلتیدن در باد افراطیونی است که همچنان راهبرد توافق موقت با تاکتیک اجبار؛ امتیازدهی بهصورت قطرهچکانی و دستبالا گرفتن در نتیجه مذاکرات را توصیه میکنند، بلکه دست یافتن به توافقی جامع است که از یکسو جامعه جهانی با اطمینان از صلحآمیز بودن برنامه هستهیی ایران به حل اولویتهای امنیتی خود در منطقه بپردازد.
مقاله اعتماد بدان جا رسیده که: باید ایران باور کند که مذاکرات صریح و شفاف با غرب، نتایج ملموس و پیشبرندهیی را برای این کشور در پیداشته و خواهد داشت. مطالبات حداکثری در مذاکراتی که بنای آن بر عقلانیت همراه با محاسبه هزینه- فایده است، روشی نامعقول و غیر واقعی است که تنها افراطیون از آن در خدمت به اهداف خود بهره خواهند برد. زمان، چالش اصلی گفتوگوکنندگان هستهیی است.»
بي بي سي در ادامه بار ديگر با استفاده از واژه تندرو به روزنامه «كيهان» حمله برده و در خصوص سومين وزير پيشنهادي وزارت علوم نوشته است: «روزنامه های نزدیک به جناح تندرو و اصولگرای مجلس همچنان احتمال می دهند که سومین وزیر پیشنهادی حسن روحانی برای وزارت علوم نیز از دریافت رای اعتماد مجلس ناکام بماند، و روزنامه کیهان از قول نمایندگان تندرو مجلس ادعا کرده که شورای انقلاب فرهنگی حکم ریاست دانشگاه تهران نیلی احمد آبادی را امضا نکرده است و به این ترتیب خبر داده که نمایندگان مجلس به چنین کسی رای نخواهند داد، ایران روزنامه دولت این خبر را تکذیب کرده و از توافق مجلسیان و استادان دانشگاه بر سر گزینه تازه وزارت علوم نوشته.»
اين برنامه بلافاصله به مقاله ابراهيم نكو، نماينده مجلس شوراي اسلامي در روزنامه «ايران» با عنوان روزنامه دولت پرداخته و به نقل از آن درباره وزير پيشنهادي نوشته است: «دولتی رفته و دولتی دیگر آمده است... ایشان سوابق درخشان و تجربیات ارزشمندی دارد و در ضمن فاقد حاشیههایی هستند که ممکن است مورد ایراد نمایندگان قرار بگیرد. کسی که میتواند آرامش را بیش از گذشته بر فضای دانشگاه حاکم کند و در عین حال انتظارات منطقی مجلس، دولت و سایر بخشها را برآورده سازد. بنابر این انتظار میرود مجلس با توجه به فضای حساس سال تحصیلی و انتظار دانشگاهیان و دانشجویان درباره انتخاب وزیر، رأی اعتماد قاطع خود را پشتوانه وزیر علوم سازد و از معطل ماندن روند رشد علمی کشور پیشگیری کند.»
بررسي روزنامه «ابتكار» نيز ادامه همين موضوع است: « جعفر میلی منفرد، جعفر توفیقی، رضا فرجی دانا، محمد علی نجفی و اکنون محمود نیلی احمد آبادی؛ حسن روحانی طی یک سال گذشته پنج بار ناگزیر به انتخاب سکاندار برای وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری شده است. او تاکنون سه نفر را به عنوان وزیر علوم، به بهارستان پیشنهاد کرده است و دوتن را هم به طور موقت در مقام سرپرست وزارت برگزید.
به نوشته این مقاله: در هر حال نیلی اگر از گردنه سخت رای اعتماد با موفقیت عبور کند، برای سکانداری وزارت علوم در مقایسه با مثلث فرجی دانا توفیقی و نجفی کار آسان تری پیش رو خواهد داشت. چرا که آن مثلث در ۱۳-۱۴ ماه گذشته با وجود فشار مخالفان و حداقلی بودن اختیارات تاحدود زیادی راه را تسهیل کرده اند. شواهد و گزارش های موجود، رضایت اهالی دانشگاه و عصبانیت و انتقادات تند تندروها نشانگر این واقعیت است که در همین دوره کوتاه برنامه های دولت اعتدال در حوزه دانشگاه با وجود موانع بسیار تا حدود زیادی خوب پیش رفته و همراستا بودن مدیریت ها در این یکسال مسیر را برای تحقق مطالبات طیف دانشجویی و دانشگاهی کشور هموار کرده است.
به نوشته سرمقاله ابتکار: در این مدت تغییر روسای دانشگاهها در راستای اهداف دولت جدید و مطالبات مردمی کار شاقی بود که علیرغم سختی ها انجام شد و کار وزیر بعدی را راحت کرده است. تحرک و پویایی همراه با آرامش هم که به فضای دانشگاهی بازگشته و پرونده بورسیه های غیر قانونی نیز علیرغم جنجال سازی ها و خط و نشان ها به سرانجام رسیده است. نیلی اگر رای اعتماد بگیرد تنها کاری که باید انجام بدهد این است که با همین فرمان کار را تا انتهای مسیر ادامه دهد.»
شهروند، اعتماد، آرمان، شرق، فرهيختگان روزنامه هاي بعدي مورد بررسي هستند كه در اين ميان حسين راغفر در روزنامه آرمان نوشته است: «از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، بحث پروندههای تخلف موجود در قسمتهای مختلف مدیریت کشور سبب شد تا مردم از دولت انتظار داشته باشند با این موارد به طور جدی مقابله کند. یکی از نمودهای این تخلفات، اتفاقات تلخی بود که در وزارت علوم رخ داده بود. بورسیه تعداد زیادی از افراد در رشتههای مختلف بدون آنکه مسیر طبیعی دریافت بورسیه را طی کرده باشند اقدامی بود که روند حرکت علمی کشور را با مسائل و بحرانهای متفاوت روبهرو میکرد.
نویسنده اضافه کرده: در واقع فلسفه وجودی دانشگاه این است که کارخانه انسانسازی باشد و افراد را برای حضور در جامعه تربیت کند. طبیعی است وقتی قرار است افرادی را به عنوان استاد در راس این مجموعه قرار دهیم باید از میان افرادی گزینش شوند که بهترینهای افراد موجود باشند. طبیعی است که اگر این روند انتخاب با مشکلاتی مواجه شود و افراد بدون صلاحیت عهدهدار تربیت نسلهای بعدی شوند جامعه علمی با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد شد.چرا که افرادی که بدون آگاهی و توان کافی و به خاطر زد و بند وارد این مجموعهها میشوند، طبیعتا شاگردان لایقی را تربیت نخواهند کرد.
این استاد دادنشگاه در عین حال توجه داده: بسیاری از این افراد متخلف هدف اصلیشان از دریافت بورسیه، ورود به عرصه علم و دانشگاه نبوده است و قصد داشتهاند با این اسامی دهنپر کن برای خود جایگاه بهتری تعریف کنند. دولت نیز باید از همین فرصت استفاده کند و لااقل اجازه حضور این افراد را به عنوان هیات علمی در دانشگاهها ندهد. نفس بیان و افشای تخلف در بورسیههای وزارت علوم اولین گام برای پاکسازی نهاد دانشگاهی کشور است و امروز همه اساتید و دانشجویان و مردم عادی انتظار دارند دولت با برخورد قاطعی که با متخلفان و متقلبان این پروندهها انجام میدهد بار دیگر فضای اطمینان را به مجموعه دانشگاهی کشور بازگرداند.»