تعرضات مكرر صهيونيستها به مسجدالاقصي دركنار طرحهاي جديد شهركسازي در كرانه باختري و شرق بيتالمقدس در نهايت موجب شد اردن به عنوان تنها كشور عربي عضو شوراي امنيت خواستار برگزاري نشست اين شورا شود. دور جديد تعرضات و شهركسازيها دركرانه باختري و شرق بيتالمقدس از چند جهت قابل تامل و بررسي است و در برخي موارد حاوي پيام به كساني است كه در داخل و خارج به امكان حل بحران فلسطين از طريق مذاكرات سازش و بر اساس طرح تشكيل دو دولت دل بسته بودند.
بايد توجه كرد آنچه كه در ادبيات رسانهاي و به خصوص در رسانههاي غربي از آن به شهركسازي تعبير ميشود در اصل همان راهبرد «اشغال خزنده» است كه براي تغيير بافت جغرافيايي و جمعيتي اراضي اشغالي سال 1967 صورت ميگيرد. اين راهبرد درست از همان ابتداي اشغال اين اراضي به مرحله اجرا گذاشته شده و از سوي همه دولتهاي صهيونيستي (صرف نظر از گرايشات سياسي و راست يا چپ بودن آنها )پيگيري شده است. در چارچوب اين راهبرد بيش از 200 شهرك صهيونيست نشين در كرانه باختري ساخته و بيش از نيم ميليون مهاجر صهيونيست در اين شهركها اسكان داده شدهاند. روند ساخت اين شهركها به گونهاي است كه در سه نوار امنيتي جداگانه از شمال به جنوب كرانه باختري امتداد مييابند و ضمن تكه تكه كردن اين منطقه، بيتالمقدس را از هر چهار سو در محاصره كامل قرار ميدهند. با توجه به اينكه ساخت و سازهاي جديد در مناطقي صورت ميگيرد كه حلقه وصل زنجيره شهركها به هم در حوالي بيتالمقدس محسوب ميشود، از اين رو اين ساخت و سازها(ولو اينكه به لحاظ تعداد هم كمك باشد) ميتواند عواقب خطرناكي در پي داشته باشد و پروژه صهيونيستي بيتالمقدس بزرگ را به مرحله نهايي نزديك كند كه در آن الحاق 20 درصد كرانه باختري به اراضي اشغالي سال 1948 موسوم به اسرائيل پيش بيني شده است. اين بدين مفهوم است كه هر گونه سكوت و تعلل در قبال دور جديد اقدامات اشغال خزنده رژيم صهيونيستي ميتواند آثار جبرانناپذيري به همراه داشته باشد.
دوم اينكه هر چند روند اشغال خزنده دركرانه باختري و شرق بيتالمقدس سابقه طولاني دارداما در مقاطعي برخي عوامل به صورت شتاب زا عمل ميكنند و از اين ديد دو عامل در دور جديد ساخت و سازهاي رژيم صهيونيستي مؤثر بوده است. نخست افزايش حمايتهاي جهاني از طرح تشكيل دولت فلسطيني است كه در روزها و هفتههاي اخير به غرب اروپا رسيده و در اين راستا دولت جديد سوئد از تصميم خود براي شناسايي دولت فلسطيني خبر داده و پارلمانهاي انگليس و ايرلند نيز به رأيگيري نمادين در اين زمينه پرداختهاند كه در هر دو مورد رأي بالا كسب كرده است. دوم اينكه با نزديك شدن به انتخابات كنگره امريكا، رژيم صهيونيستي احساس ميكند دولت امريكا و دموكراتها بيش از پيش به رأي يهوديان و لابيهاي صهيونيستي نياز دارند. از اين ديد اين احتمال جدي است كه امريكا برخلاف مواضع اعلامي خود در مخالفت با شهركسازي به روال گذشته مانع از هر گونه تصميمگيري سازنده در شوراي امنيت شود.
سوم اينكه شهركها از نقش و جايگاه محوري در مذاكرات مربوط به حل بحران فلسطين بر اساس طرح دو دولت برخوردار است و بدون برچيدن اين شهركها امكان حل ديگر مسائل حياتي (شامل: آوارگان، بيتالمقدس، آبها و مرزها) وجود نخواهد داشت. از اين رو اصرار رژيم صهيونيستي بر تداوم ساخت شهركهاي يهودي نشين در كرانه باختري و شرق بيتالمقدس به اين مفهوم است كه اين رژيم هيچ تمايلي به مذاكره درباره اين مسائل ندارد و ميخواهد ديدگاه و طرحهاي يكجانبه خود را در اين موارد بر طرف فلسطيني تحميل كند و طرح تشكيل دو دولت را كه از حمايت كشورهاي جهان برخوردار است درحاشيه قرار دهد. از اين ديد اجراي طرح تشكيل دولت فلسطيني مستلزم برچيدن شهركهاي يهودي نشين از كرانه باختري و شرق بيتالمقدس است و اين زماني تحقق ميبايد كه شوراي امنيت مطابق قطعنامههاي خود اسرائيل را متجاوز معرفي كند و مجازاتهاي پيش بيني شده در منشور ملل متحد را عليه آن نيز به مرحله اجرا بگذارد. از اين ديد شوراي امنيت در اجراي وظايف و مسئوليتهاي تعريف شده خود در قبال بحران فلسطين قصور و كوتاهي كرده و موجبات استمرار بحران و متعاقب آن شهركسازي را در كرانه باختري فراهم كرده است. با توجه به اينكه عمده قطعنامههاي ضد صهيونيستي در شوراي امنيت توسط امريكا وتو شده است از اين رو مسئوليت اصلي قصور و كم كاري اين شورا در قبال فلسطين متوجه امريكاست و رفتار اين كشور در نشست شوراي امنيت نشان خواهد داد كه آيا واشنگتن مايل به تغيير رويكرد گذشته خود است يا نه؟