کد خبر: 681644
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۸
بررسي ابعاد بحران اوكراين در گفت‌و‌گو با دكتر بهرام امير احمديان كارشناس حوزه اوراسيا

گروه بين‌الملل

نزديك به يك سال از شروع بحران اوكراين مي‌گذرد و به‌رغم آتش‌بس، آتش جنگ همچنان در اين كشور شعله‌ور است. بحران اوكراين به عنوان بن‌مايه دور جديد رويارويي روسيه و غرب، چالشي تازه در برابر نظام بين‌المللي محسوب مي‌شود و كوچك‌ترين خطا در محاسبات طرف‌هاي درگير در آن، مي‌تواند تبعات جبران‌ناپذيري براي صلح و امنيت جهاني به دنبال داشته باشد. اوكراين اين روزها اگرچه آرام به نظر مي‌رسد ولي اين آرامش همچون آتش زير خاكستري است كه با جرقه‌اي كوچك شعله‌ور خواهد شد. ادامه تنش در مناسبات‌شكننده روسيه و غرب درباره تحولات اوكراين و تداوم ناامني در مناطق شرقي و جنوبي اين كشور اروپاي شرقي، نشان مي‌دهد بحران اوكراين مهم‌ترين چالش نظام بين‌الملل در قرن 21 ميلادي است. هرچند شكاف به جاي مانده از دوران جنگ سرد ميان روسيه و غرب هنوز از حد جنگ لفظي فراتر نرفته، اما جنگ تحريمي ميان دو طرف و اعمال تحريم‌هاي يكجانبه بيشتر عليه مسكو، گوياي چالش در نظام روابط بين‌المللي ميان قدرت‌هاي بزرگ است. از اين منظر، بحران اوكراين و تلاش روسيه و غرب براي امتيازگيري در اين مسئله، حاكي از آن است كه نظام بين‌الملل با معضلي به نام تقابل قدرت‌هاي بزرگ در تحولات جاري منطقه‌اي و جهاني در نقاط مختلف جهان مواجه است. دكتر بهرام اميراحمديان، كارشناس مطالعات روسيه و اوراسيا مي‌گويد، اوكراين بايد به روس‌تبارهاي شرقي، خودمختاري دهد تا بلكه بحران اين كشور فروكش كند. به گفته او، ادامه تحريم‌هاي غرب عليه روسيه، سبب مي‌شود تا مسكو در آينده امتيازاتي را به كشورهاي غربي بدهد. زيرا ادامه تنش با غرب به نفع روسيه نيست. براي بررسي تحولات اوكراين با اين كارشناس مسائل حوزه اوراسيا به گفت و گو نشستيم. لازم به ذكر است، ديدگاه‌هاي اين كارشناس، لزوماً مورد تأييد روزنامه جوان نيست.

آقاي دكتر به عنوان اولين سؤال بفرماييد كه الان 11ماه از تحولات اوكراين مي‌گذرد اما همچنان درگيري‌ها در اين كشور ادامه دارد؛ به نظر شما دليل اصلي ادامه بحران در اين كشور چيست؟

دليل اصلي ادامه بحران، يكي موقعيت جغرافيايي اوكراين و ديگري تركيب جمعيتي اين كشور است. موقعيت جغرافيايي‌ اوكراين از اين جهت اهميت دارد كه يك كشور حائل بين روسيه و اروپاست. بنابراين، اين حائل هم اروپا و سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) است و چون يك كمربند شكننده است و هر كشوري چنين موقعيتي داشته باشد ثباتش بستگي به اين دارد كه چه تحولاتي بين دو طرف وجود داشته باشد. دو اردوگاهي كه از اين طريق به هم مي‌رسند اگر با يكديگر تعامل و سازش داشته باشند منطقه آرام خواهد بود ولي اگر تنشي بين آنها وجود داشته باشد. از هر دو طرف فشار به كشور حائل وارد مي‌شود. در اروپا، ناتو به دنبال استقرار سپر موشكي در شرق اروپا و يارگيري است تا متحدانش را بيشتر كند. از طرف ديگر روس‌ها نمي‌خواهند نيروهاي ناتو به سمت كشورشان حركت كنند و از اين‌رو تنش‌ها در اوكراين شكل مي‌گيرد. از نظر تركيب جمعيتي نيز اصولاً كشورهايي كه عقبه قلمرو جغرافياي فرهنگي‌ آنها به آن سوي مرزها برسد، مدل ژئوپلتيكي بحران هستند. زيرا اگر يك طرف بتواند قلمرو فرهنگي‌اش را با ارتباط نزديك با آن سوي مرز تسهيل كند، افق‌هايي در روابط دو كشور باز مي‌شود و اگر در داخل نيز مشكلاتي وجود داشته باشد، چنين كشورهايي مي‌توانند از آن به عنوان نقطه فشار استفاده كنند. مدل افغانستان نمونه‌اي بارز در اين رابطه است. يعني وقتي پشتون‌ها در افغانستان قدرت مي‌گيرند سعي مي‌كنند تا به پاكستان فشار وارد كنند تا پشتون‌هاي آنها را به افغانستان ملحق كنند. اوكراين نيز عقبه تمدني‌اش به روسيه كشيده مي‌شود ولي قلمرو‌اش از نظر صنعتي، ثروت و نيروي انساني نيز مهم است در نتيجه هر بحراني ايجاد مي‌‌شود دو طرف كشور آشوب‌زده مي‌شود. اوكراين مي‌خواهد تماميت ارضي‌اش حفظ شود و ثبات داشته باشد ولي از طرفي ديگر قدرت‌هاي ديگر مي‌خواهند اين وضعيت به هم بخورد. در صربستان و ساير مناطق ديگر نيز اين مسئله وجود دارد و حتي در اروپاي غربي هم چنين وضعيتي سابقه دارد؛مثل مرزهاي فرانسه و سوئيس، اما آنها به سطحي از توسعه رسيده‌اند و با ايجاد توسعه اقتصادي، هر دو طرف قلمرو فرهنگي كه در دو سوي مرز قرار گرفته‌اند، با هم زندگي مي‌كنند. هر چه فاصله توسعه‌اي بين دو كشور كمتر باشد تنش‌ها كمتر است ولي هرچه فاصله زياد باشد تنش بيشتر است. مثلاً كردها اگر به آن سوي مرزها نگاه كنند و وضعيت ديگران را بهتر از خود ببينند در داخل خواهان وضعيت بهتر براي خود خواهند بود. مدل‌هايي كه در نقاط مختلف جهان وجود دارد اوكراين را هم تحت تأثير قرار مي‌دهند. زماني كه بازيگران بيروني وارد عمل شوند و ايفاي نقش كنند، وضعيت (بحراني) بيشتر تشديد مي‌شود. مدل اوكراين چيزي نيست كه به آرامش برسد اوكرايني‌ها خودشان را برتر از روس‌ها مي‌دانند به همين خاطر، نمي‌توانند خود را زير سلطه روسيه و برتر از آن ببينند. مسائلي وجود دارد كه اوكرايني‌ها را علاقه‌مند مي‌كند تا اين فاصله‌ها زيادتر شود. همچنين كاتوليك‌ها و اوكرايني‌هايي كه به فرهنگ اوكراين متكي هستند علاقه زيادي براي پيوستن به اتحاديه اروپا ندارند ولي كنش و واكنش درون آنها كه تحت تأثير احزاب سياسي و قدرتمندان و سرمايه‌داران بزرگ قرار دارد تحولات را هدايت مي‌كند. از اين منظر اوكراين وضعيتي خيلي شكننده دارد و حتي قبل از انقلاب نارنجي اين وضعيت وجود داشت و سبب شده بود تا اين كشور ثبات نداشته باشد.

اوكراين چه اهميتي براي روس‌ها دارد كه حاضر نيستند از مواضع خود كوتاه بيايند؟

اهميتش اين است كه اوكراين داراي ساختارهاي انسجام‌يافته اقتصادي و كشاورزي است. روسيه با مسئله كشاورزي مشكل دارد و سرزميني است كه تنها از استپ‌هاي منطقه قفقاز و بخش اروپايي‌اش مي‌تواند بهره‌برداري كند و در شمال اين كشور كشت محصولات امكان‌پذير نيست. به همين خاطر روس‌ها به جنوب كشورشان متكي هستند و اين محصولات در منطقه قفقاز و بخش غربي تأمين مي‌شود. عمده محصولات كشاورزي از اوكراين مي‌آمد و اين كشور در دوره شوروي استعداد توليد بيش از 50 ميليون تن غله را داشت. كشوري كه كمتر از 50 ميليون نفر جمعيت دارد مي‌توانسته اين ميزان محصول را توليد كند. زمين‌هاي حاصلخيز چرنوزوم (خاك‌هاي سياه) در خاك اوكراين ارزشمند هستند و همچنين اوكراين داراي معادن زغال سنگ و استعداد معدني فراواني است كه اين كشور را مهم مي‌كند. در دوره شوروي صنايعي كه استراتژيك بوده از جمله صنايع هوا فضا بيشتر در اوكراين توليد مي‌شده است و اين تكنولوژي و نيروي كار در اوكراين وجود دارد. وقتي اين كشور بخواهد از روسيه جدا شود اين تبادلات وجود نخواهد داشت و زمينه‌سازي دوباره براي خودكفايي در زمينه صنعت هوافضا و كشاورزي بدون اوكراين طولاني خواهد بود و روسيه از نظر توزيع تسليحات صنعت، كشاورزي و بخش معدن با مشكل روبه‌روست. اوكرايني‌ها كساني بودند كه جوشكاري زير آب را اختراع كردند و از اين منظر پيشرو بودند. لذا وقتي به اهميت اوكراين نگاه مي‌كنيم، 95 درصد گازي كه از روسيه به اوكراين مي‌رود و 50 درصد مصرف غرب اروپا را تأمين مي‌كند اينها از خاك اوكراين مي‌گذرد و نقش اين كشور را بيش از پيش افزايش مي‌دهد. جايگزين لوله‌هاي گاز به اين معني نيست كه شما خيلي زود بتوانيد آنها را به مسير ديگري انتقال بدهيد. تغيير لوله‌ها زمانبر است و در مدت كوتاه امكان‌پذير نيست.

بارها آتش‌بس شكننده بين روس‌گرايان و كي‌يف برقرار شده اما بلافاصله از سوي دو طرف نقض شده است. با توجه به روند كنوني تحولات در شرق اوكراين اين احتمال وجود دارد كه آتش بس پايدار در اين منطقه برقرار شود؟

بايد توجه كنيم كه اين آتش بس كمي دشوار است، زيراهيچ كدام از طرفين از خواسته‌هايشان كوتاه نمي‌آيند. در هر مصالحه‌اي بايد طرفين از بخشي از خواسته‌هايشان عدول كنند تا مصالحه صورت گيرد ولي در اينجا هيچ يك از طرفين نمي‌خواهند. اما نكته مهم اين است كه جامعه جهاني و به خصوص دوستان روسيه در محكوم نكردن اشغال شبه جزيره كريمه توسط روس‌ها هم به روسيه ظلم كردند هم به محيط بين‌الملل. زيرا در اين صورت اين مدل رويه مي‌شود و كشورهاي ديگر هم از آن استفاده مي‌كنند همچنانكه در حال حاضر در سوريه شاهد هستيم كه ائتلاف بين‌المللي به بهانه مقابله با داعش شمال سوريه را بمباران مي‌كنند. زيرا اين اقدام يك رويه در نظام بين‌الملل شده و روسيه نمي‌تواند واكنشي نشان دهد زيرا خودش بدون مجوز سازمان ملل بخشي از خاك اوكراين را اشغال كرده است. خود روسيه داراي حق وتو در شوراي امنيت است و بعد از الحاق كريمه كه غير قانوني بود، كسي آن را به رسميت نشناخت ولي اگر هم كشورهاي غربي مي‌خواستند موضوع كريمه را به شوراي امنيت ببرند بي‌نتيجه بود زيرا روسيه آن را وتو مي‌كرد. حالا اگر روسيه بخواهد مورد سوريه را به شوراي امنيت ببرد با وتوي امريكا مواجه مي‌شود و اين مدل رويه شده است. به همين سبب كشورهايي كه روسيه را تأييد كردند بايد اين اشغالگري را محكوم مي‌كردند يا حدقل نظر ممتنع مي‌دادند. در مجمع عمومي سازمان ملل نيز تماميت ارضي اوكراين به رسميت شناخته شد.

آيا روسيه كه كريمه را بخشي از خاك خود مي‌داند ممكن است در ازاي گرفتن امتيازاتي در شرق اوكراين بار ديگر اين منطقه را به اوكراين واگذار كند؟

من فكر نمي‌كنم كه روسيه به بهاي اينكه شرق اوكراين را در اختيار بگيرد، كريمه را به اوكراين تقديم كند. روسيه حاضر است در شرق اوكراين هر اتفاقي كه خواست بيفتد اما كريمه بخشي از خاك روسيه باقي بماند، زيرا اين منطقه به اندازه خود اوكراين اهميت دارد. كريمه براي مانور نظامي در درياها مناسب است. حتي زماني كه روس‌ها آن را اجاره مي‌كردند شرايط سنگيني را براي قرارداد اجاره به اوكراين تحميل مي‌كردند و اين يكي از دلايل شروع بحران بود. زيرا ويكتور يانوكويچ (رئيس‌جمهور بركنار شده اوكراين) اجاره كريمه را با شرايط ذلت باري به روسيه واگذار كرده بود.

اكنون غرب تحريم‌هاي گسترده‌اي عليه روسيه اعمال كرده؛ آيا ادامه تحريم‌ها مي‌تواند مسكو را به عقب‌نشيني از مواضعش در اوكراين وادار كند؟

ولاديمير پوتين بيشتر يك شخصيت نظامي است تا يك شخصيت تئوريسين استراتژيك. او تبعات را نمي‌بيند و بيشتر جنبه‌هاي ظاهري و عامه‌پسند را رعايت مي‌كند. پوتين حتي در كنفرانس مونيخ دو بار خواسته در مقابل امريكا بايستد ولي در عمل نشان داد كه نمي‌تواند اين كار را انجام دهد. در حال حاضر، امريكا و اروپا علاقه‌مند هستند مدلي را كه در دوره جنگ سرد براي شوروي به كار بردند دوباره عليه روسيه به كار گيرند و آن كشاندن روسيه به مسابقه تسليحاتي است. اينك كشورهاي غربي مازاد توليد دارند و حتي در برخي مواقع روي تحقيقات پردامنه‌اي مثل فرستادن انسان به مريخ كار مي‌كنند. براي اينكه بتوانند تفوق روسيه را بر محيط بين‌المللي كم كنند تلاش مي‌كنند تا آن را وارد مسابقه تسليحاتي كنند. از اين رو در مسابقه تسليحاتي دو طرف بايد هزينه‌هاي برابري داشته باشند تا بتوانند رويارويي كنند. آن طرفي كه ثروت بيشتري دارد سهم كمتري را نسبت به طرفي كه ثروت كمتري دارد هزينه مي‌كند. امريكا در سال 2013 حدود 16 هزار ميليارد دلار توليد ناخالص داشته است و از اين ميزان، 600 هزار ميليارد دلار براي تسليحات و نيروهاي نظامي صرف مي‌شود ولي در مقابل توليد ناخالص داخلي روسيه حدود 2 هزار ميليارد دلار بود، روسيه حداكثر 50 ميليارد دلار براي نيروهاي نظامي هزينه كرده است. در بعد رقابتي، روسيه مجبور است سهم بيشتري از توليد ناخالص داخلي را صرف امور تسليحاتي كند و بايد آن را از سرمايه مردمش هزينه كند. روسيه با توجه به وسعت زيادش به بازسازي و سرمايه نياز دارد. بيشتر مناطق اين كشور سردسير است و نياز به توسعه دارد. مردم سيبري مي‌گويند كه ثروت ما از جمله نفت، گاز و الماس در اينجا توليد مي‌شود ولي در بخش غربي كشور مثل سن پطرزبورگ و مسكو هزينه مي‌شود و ما محروم هستيم. روسيه چون طويل است به زيرساخت‌هاي جاده و شبكه حمل و نقل نياز دارد و خدمات‌رساني به مردم هم هزينه دارد. روسيه در داخل بايد سرمايه‌گذاري‌هاي زيادي براي مردم انجام دهد و اگر كشورهاي غربي مسكو را وادار كنند تا به سمت مسابقه تسليحاتي برود و هزينه كند، مشكل ايجاد مي‌شود. روسيه حدود 50 هزار كيلومتر مرز دارد اگر با محاصره شدن از سوي غرب در لاك خود فرو رود، ناگزير مي‌شود نيروهاي مرزباني‌اش را گسترش دهد و بايد هزينه‌هاي زيادي صرف اين كار بكند. روسيه فقط با قزاقستان 6800 كيلومتر مرز مشترك دارد و بايد آنها را حفاظت كند، اگر بخواهد به جلوگيري از نفوذ غرب در منطقه ادامه دهد. بنابر اين، كشاندن روسيه به مسابقه تسليحاتي مدلي است كه در دوره شوروي انجام شد و آن را به فروپاشي كشاند. در داخل روسيه نيز مناطقي مثل چچن، داغستان و قفقاز شمالي مستعد جدايي هستند. بنابر اين اين رويه‌اي كه غرب براي روسيه به كار مي‌برد يك تله است ولي پوتين سياست‌هايش درست نيست. در جهان معاصر، براي كشورها مفهوم استقلال كامل در تمام موارد يك چيز آرمان‌خواهانه است و امكان‌پذير نيست. (كاملاً)خودكفا بودن، يعني تبادل اقتصادي نداشتن با ديگران و مبادله فني نداشتن با ديگران يعني بسته شدن سيستم كه آفت آن بيشتر از يك سيستم باز است، زيرا سطح فرسايش منفي‌اش بالا مي‌رود. اين موضوع را استراتژيست‌ها مي‌توانند درك كنند ولي نظاميان نمي‌توانند. جنگ ادامه سياست است اما با زباني ديگر. در تمام مقالات بيشتر بر اين موضوع تأكيد مي‌شود كه ممكن است پوتين بتواند سطح هويت ملي را توسعه دهد و روس‌ها آن را دوست دارند.

با توجه به اينكه اروپا نزديك به 60درصد از نيازهاي گازي خود را از روسيه تأمين مي‌كند، چقدر احتمال دارد كه روسيه همچون سال 2009 از اهرم گازي عليه اروپا و اوكراين استفاده كند، به خصوص كه در حال حاضر نيز جايگزين مناسبي براي تأمين گاز اروپا از ساير كشورها وجود ندارد؟

انرژي دو طرف دارد، يك طرف صادر‌كننده و ديگر وارد كننده. گاز را بر خلاف نفت نمي‌توان با كشتي صادر كرد. لوله گاز بدون شك جايگزين سريع ندارد. از طرفي، بيش از آنكه مصرف‌كننده به انرژي نياز داشته باشد، صادر‌كننده به پول نياز دارد. در بحران‌هاي پس از روي كار آمدن بوريس يلتسين (اولين رئيس‌جمهور روسيه پس از فروپاشي شوروي) همه اين مسائل مدنظر بود. پس از آن نيز حتي پوتين با اوپك رقابت داشت و نفت ارزان قيمت مي‌فروخت و هرچقدر هم به او هشدار دادند كه چرا كمتر از قيمت جهاني مي‌فروشد توجه نكرد زيرا به پول فروش نفت نياز مبرم داشت. زماني خط لوله نابكو مطرح بود كمپاني‌هاي بزرگ غرب علاقه‌مند بودند تا در اين پروژه مشاركت كنند ولي به خاطر اينكه ايران در تحريم بود از ترس تحريم‌هاي غرب، وارد اين طرح نشدند و اين پروژه فروكش كرد. اكنون روسيه ممكن است تمهيداتي را به كار ببرد اين بار نه به عنوان استفاده ابزاري از اين اهرم بلكه براي تأمين نيازهاي مالي خودش. ممكن است روسيه اوكراين را تحت فشار قرار دهد در مقابل، اوكراين نيز مقابله به مثل خواهد كرد و خواهد گفت كه اجازه نمي‌دهد تا گاز روسيه از كشورش ترانزيت شود و در اين صورت روسيه هم به سختي مي‌افتد.

با تشديد تحريم‌هاي غرب عليه روسيه، ايران در بازار انرژي چه نقشي مي‌تواند ايفا كند؟

بدون شك ما در اين برهه مي‌توانيم نهايت چانه‌زني را داشته باشيم و بگوييم كه غربي‌ها بيايند و در ايران سرمايه‌گذاري كنند. ما بايد اعلام كنيم كه ايران مي‌تواند انرژي اروپا را تا دهه‌ها تأمين كند. زيرا ايران دومين كشور از نظر ذخاير انرژي است و خودمان نمي‌توانيم استخراج كنيم و با سرمايه‌گذاري خارجي در كشور مي‌توانيم اين برنامه را به پيش ببريم. ما مي‌توانيم از طريق خط لوله ترانزيت گاز ايران به اروپا از مسير تركيه، اين كار را انجام دهيم و ترك‌ها نيز از اين اقدام استقبال مي‌كنند. الان تركيه گاز(جمهوري) آذربايجان را ترانزيت مي‌كند و ما در اين زمينه قدرت بزرگي هستيم. نكته مهم اينكه در شرايطي كه بحران اوكراين در جريان است فضاي اين كشور ناامن شده و هواپيماهاي اوكراين از كشور ما عبور مي‌كنند. از وقتي داعش در سوريه قدرت گرفته ترانزيت زميني از ايران سه برابر افزايش پيدا كرده و ما كه پتانسيل داريم بايد استفاده كنيم تا به قدرت منطقه‌اي تبديل شويم و اين همان چيزي است كه در سند چشم‌انداز 20 ساله مطرح شده است. زماني يك كشور مي‌تواند موقعيت جغرافيايي‌اش را به موقعيت ژئوپلتيكي تبديل كند كه بتواند از اين موقعيت براي تعاملاتش استفاده كند. كشورهاي آسياي مركزي از موقعيت ايران بيشترين استفاده را مي‌كنند و ما بايد در اين زمينه برنامه‌هايي را ترتيب دهيم. بايد راه‌آهن سرخس – تجن را ادامه دهيم و سرمايه‌گذاري كنيم و كريدور چابهار تا مشهد را توسعه دهيم و همچنين كريدور محور شرق را توسعه دهيم. منطقه سيستان كه با ناامني روبه‌روست و قاچاق كالا و مواد در آن انجام مي‌شود با حضور فعاليت‌هاي اقتصادي و فعال كردن كريدور شرق مي‌توان زمينه فعاليت اقتصادي را در اين منطقه فراهم كرد. بيش از هر زمان ديگر دولتمردان ما بايد درباره اين مسئله فكر كنند كه چگونه مي‌توان مديريت كرد تا از اين فضاي ناامني كه در جهان به وجود آمده نهايت استفاده را برد.

پس از روي كار آمدن پترو پوروشنكو، اوكراين به دنبال عضويت در ناتو است، در صورتي كه اوكراين به عضويت ناتو درآيد واكنش روسيه به اين اقدام چه خواهد بود؟

در نهايت، اتحاديه اروپا اوكراين را در خود جذب خواهد كرد. اوكراين عضوي از ناتو خواهد شد زيرا جزو برنامه اين سازمان است و در قفقاز نيز اين امر شكل مي‌گيرد زيرا گرجستان و جمهوري آذربايجان داوطلب عضويت در ناتو هستند. يعني هر چه روسيه بيشتر بر جمهوري‌هاي پيراموني فشار وارد كند آنها را براي پيوستن به ناتو بيشتر ترغيب مي‌كند و اين موضوع را تسهيل خواهد كرد. روسيه بايد سياستش را تغيير دهد و به عنوان كشوري باشد كه در چارچوب مرزهاي خود با ديگران ارتباط دارد. مثلاً ما با تركيه هم‌مرز هستيم آنها جزئي از ناتو هستند ولي تهديدي براي ما نيستند. ايران به صرف عضو ناتو بودن، روابط با ترك‌ها را به هم نزده و روابط همچنان ادامه دارد و اين عضويت سبب تيرگي روابط بين دو كشور نشده است. در صورت ادامه تنش‌ها، غرب جنگ ستارگان جديدي به راه مي‌اندازد كه به ضرر روسيه خواهد بود.

برخي معتقدند روسيه روياي بازگشت به امپراطوري شوروي را در سر مي‌پروراند؛ اگر اين تحليل درست باشد، آيا مي‌توان براي اين بحران باز هم پاياني متصور شد؟ اصلاً آيا اين تحليل درست است؟

پوتين يك‌بار اعلام كرد كساني كه به فكر شوروي هستند مغز ندارند و آنهايي كه به فكر شوروي نيستند قلب ندارند. يعني نوعي احساس به شوروي وجود دارد ولي بازگشت به آن امكان‌پذير نيست اما خود پوتين در اين راه قدم بر‌مي‌دارد. پوتين مي‌خواهد تا اتحاد شوروي را شكل دهد ولي اين امپراطوري دوباره شكل نمي‌گيرد و در صورت امكان آن قدرت سابق را نخواهد داشت. فروپاشي شوروي نشان داد كه آن كشور استعداد‌هاي ابرقدرتي را نداشت و به همين خاطر فروپاشيد زيرا ملزومات قدرتمند شدن را نداشت. الان چين در برخي زمينه‌ها از روسيه قدرتمند‌تر است حتي برزيل و هند نيز ديگر قدرت‌هاي جهاني هستند. شايد پوتين به اين فكر باشد كه اتحاد بريكس مي‌تواند متحد خوبي براي مسكو باشد ولي آنها تفكر روسيه را ندارند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار