رهبر معظم انقلاب اسلامي در آستانه آغاز دوره جديد شوراي عالي انقلاب فرهنگي، با صدور حكمي بر مديريت راهبردي چالشهاي حوزه فرهنگ با استفاده كامل و كارآمد و همافزا از همه فرصتها و ظرفيتها، مهار تهديدها و آسيبها با نگاه حكيمانه و معقول و مواجهه هوشمندانه با معارضههاي مهاجمان و ستيزهگران بهعنوان تكاليف اصلي شوراي عالي انقلاب فرهنگي تأكيد كردند.
ايشان همچنين هفت اولويت كاري شوراي عالي انقلاب فرهنگي از جمله پيگيري تصميمات و مصوبات قبلي و اجراي سريع آنها، مواجهه فعال و مبتكرانه با جبههبندي هواداران فرهنگ انقلابي و اسلامي و معارضان عنود آن، پيگيري جدي پيشرفت و شتاب حركت علمي و فناوري و تحول و نوسازي در نظام آموزشي و علمي كشور بهويژه تحول در علوم انساني را مشخص كردند كه در گفتوگو با كارشناسان موانع و راههاي تحقق چنين اهدافي را مورد بررسي قرار دادهايم.
محمدحسين نيرومند، كارشناس فرهنگي و مشاور وزير سابق ارشاد درباره نكات مورد اشاره رهبري و مشكلات موجود در حوزه فرهنگ ميگويد: به نظر بنده پيامهاي موجود در حكم مقام معظم رهبري خطاب به اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، يك پيام استثنايي است. در اين حكم ايشان از مسئولان ميخواهند كه مرزبنديهاي فرهنگي با دقت نظر بيشتري مورد توجه مسئولان فرهنگي قرار بگيرد. نكته بعدي توجه ايشان به جواناني است كه جزو رويشهاي بعد از فتنه 88 هستند و متوجه شدهاند كه بايد به مباحث حوزه فرهنگي با قوت و قدرت بيشتري ورود پيدا كنند كه الحمدلله كارهاي خوبي را هم تا به حال انجام دادهاند اما يك مشكل اساسي اين است كه با توجه به اينكه شوراي عالي انقلاب فرهنگي سياستگذاري كلي و كلان را انجام ميدهد. اين سياستها بايد در طبقات پايينتري مثل وزارت ارشاد، سازمان تبليغات، صداوسيما و در نهادها و دستگاههاي ديگري شكل اجرايي به خودشان بگيرند و به برنامههاي اجرايي تبديل بشوند.
شورا يك سيستم نظارتي نداردوي در ادامه ميافزايد: بنده فكر ميكنم كه اشكال اصلي و اوليه درست از همين نقطه شروع ميشود. در واقع وقتي يك سياست واحدي را در مسائل و مباحث مختلف داريم متأسفانه وقتي كه در دستگاههاي اجرايي ميرود اين دستگاهها اقدام به اعمال سليقه و به نوعي آنها را مطابق با نظر خودشان تفسير ميكنند. نكته ديگري كه در متن حكم ايشان وجود دارد پيگيري و انجام مصوبات قبلي شوراي عالي انقلاب فرهنگي است كه شايد يكي از ضعفهاي اساسي شورا در اين زمينه اين باشد كه يك سيستم نظارتي يا بازرسي براي پيگيري اجرا يا عدم اجراي مصوباتش در اختيار ندارد. به دليل نبود چنين بخشي كه صحت درستي مسير انتخابي و طي شده توسط دستگاههاي اجرايي را پيگيري كند، ملاحظه ميكنيم كه دستگاهها با رويكرد و دلخواه خودشان به موضوعات ومصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي ميپردازند و ممكن است بخش يا بخشهايي از مصوبات به همين علت مورد غفلت قرار بگيرند.
نيرومند با اشاره به اينكه متأسفانه اوج اين اتفاقات و اعمال سلايق با جابهجايي دولتها نمود بيشتري پيدا ميكند، ادامه ميدهد: سؤالي كه اينجا ميتوان مطرح كرد اين است كه آيا حوزه فرهنگ با تغيير دولتها و وزرا بايد دستخوش تغييرات در اجراي مصوبات قانوني قرار بگيرد؟ بر همين اساس است كه گفته ميشود مديريت فرهنگي بايد ثباتي داشته باشد كه با آمد و رفت دولتها دچار دگرگونيهاي عجيب و غريب نگردد. همچنين عرصه فرهنگ نيازمند مديراني است كه پايبند و باورمند به فرهنگ اسلامي و انقلابي باشند.
مادامي كه نهادهاي فرهنگي ما براساس سلايق اداره ميشوند و تا زماني كه مديريت فرهنگي پايبندي يا باوري به فرهنگ انقلابي اسلامي نظام نداشته باشد چگونه ميتوان انتظار داشت كه سياستهاي كلان يا مصوبات قانوني را اجرا و اعمال بكنند. مثلاً در يك نهاد به ظاهر انقلابي و با مديريت چندين ساله يك فرد بر آن مجموعه، متأسفانه حتي يك كار انقلابي به طور مثال در حوزه سينما از آن نهاد انقلاب ديده نميشود!خب چه انتظاري از مدير يك دستگاه يا تفكر حاكم بر يك نهاد انقلابي اين چنيني در راستاي اجراي مصوبات شورا يا ديگر سياستهاي كلان فرهنگي ميتوان داشت؟!
اين كارشناس فرهنگي خاطر نشان ميكند: براي انجام كارهاي قوي فرهنگي لازم است كه افرادي براي اين سمتها و جايگاهها انتخاب شوند كه سابقه فرهنگي داشته باشد. يكي از مهمترين كارهايي كه شوراي انقلاب فرهنگي لازم است در اين خصوص انجام بدهد اين است كه ضوابط و مقرراتي را تعيين كند تا افرادي كه وارد مديريت كارهاي حوزه فرهنگي ميشوند يك سري صلاحيتها و مولفههاي اصلي را دارا باشند.
برخي از مديران فرهنگي به نيروهاي انقلاب باور ندارندنيرومند در ادامه ميافزايد: موضوع ديگري كه در اين زمينه جاي تاسف بسيار دارد اين است كه بسياري از مديران فرهنگي ما اساساً به نيروهاي انقلاب باور ندارند!اصلاً به فعاليتهاي انقلابي باور ندارند و حداكثر كاري كه انجام ميدهند آن هم اگر خيلي همت بكنند يك كار اسلامي انجام ميدهند و نه انقلابي. علت هم اين است كه عمده اين افراد اعتقادي به انجام كارهاي انقلابي ندارند.
حسين قناديان رئيس بسيج هنرمندان در رابطه با راههاي تحقق دستورات و منويات مقام معظم رهبري كه همان مطالبات فرهنگي نظام هستند، ميگويد: در پيام مقام معظم رهبري چند محور كلي وجود دارد كه از آن جمله بحث برخورد و مديريت چالشهاي فرهنگي در جامعه و نكته ديگر بحث تقويت جبهه فرهنگي مومن و انقلابي است. واقعيت موجود امروز ما اين است كه مسئله فرهنگ در جامعه ما به حال خودش رها شده است و متأسفانه به رغم وجود نهادها و دستگاههاي مسئول چه در حوزه قوه مجريه و چه در حوزههاي ديگر، به معناي خاص خودش فرهنگ مديريت نميشود. همچنان كه اقتصاد، سياست، اجتماع، آموزش و... در حال مديريتشدن هستند، لازم است كه براي اين حوزه مهم نيز يك فكري يا تدبيري بشود. اگر با وسواس و دقت نظر بيشتري به عرصه فرهنگ نگاه كنيم متوجه ميشويم كه اين حوزه نه تنها مديريت نميشود؛ بلكه جاهايي در جهت مخالف آن مديريت ميشود!
شوراي انقلاب فرهنگي بايد به يك قرارگاه و جبهه فرهنگي تبديل شودقناديان در ادامه با اشاره به اينكه بعضي از مديريتهاي ما در عرصه فرهنگ نه تنها كمك به انقلاب نيست بلكه در حال تقويت دشمن است، ميافزايد: به نظر ميرسد شوراي عالي انقلاب فرهنگي و اعضاي محترم آن لازم است كه آنجا را به يك قرارگاه و جبهه فرهنگي تبديل كنند و بعد بيايند جامعه را از نظر فرهنگ و علم مورد پايش و رصد قرار بدهند. بايد دائماً براي چالشها و نيازمنديهاي اين جبهه تدبير كنند و هم جايگاه دشمن در اين فضا ملاحظه شود و هم جايگاه جبهه خودي و بتواند با يگانهاي فرهنگي مختلف و نيز چينش نيروهاي بخشهاي دولتي و غير دولتي و... كه در اختيار دارد مهندسي فرهنگي كرده و به تعبيري كار فرماندهي آنها را انجام بدهد.
متأسفانه ما امروز از شوراي انقلاب فرهنگي چنين نقشي را نميبينيم و اگر قرار باشد ارزشگذاري صورت بگيرد بيشترين كار شورا در حوزه مشاوره دادن و كارشناسي كردن خلاصه شده است و در هيچ جايي وارد صحنه عمل نميشود. اين در حالي است كه حضرت آقا از اين شورا مديريت به معناي واقعي خودش را مطالبه كرده و ميكنند.
رئيس بسيج هنرمندان درباره ضرورت تقويت جناح فرهنگي مومن و انقلابي ميگويد: ببينيد نقش يك قرارگاه اين است كه يگانهاي مختلفي را كه در اختيار دارد هدفي را تعيين و مشخص ميكند و متناسب با توان و ظرفيتهايي كه در اختيار دارد براي نيروهايش وظايف و مأموريتهايي در نظر ميگيرد. اين نقش يك مديريت و قرارگاه است و انتظار ميرود كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي با توجه به اشراف، رصد و اطلاعات نسبتاً كاملي كه از اوضاع داخل و همچنين دشمن در اختيار دارد، يگانها و نيروهاي فرهنگي مختلفي را كه در اختيار دارد ساماندهي و تجهيز بكند.
قناديان در پايان اظهار ميدارد: متأسفانه امروزه هدفگذاريهاي فرهنگي در كشور ما به صورت روزانه انجام ميگيرد يعني يك بحث آينده نگري درست و حساب شده و منطقي منطبق بر ارزشها و آرمانهاي انقلاب اسلامي نداريم!رهبري آرمان و هدف نهايي را تحقق تمدن اسلامي تعريف كردهاند و لازم است براي رسيدن به چنين افقي طرحريزي و تصويرسازهاي فرهنگي صورت بگيرد.