ديروز رهبر معظم انقلاب اسلامي طي حكمي در آستانه آغاز دوره جديد شوراي عالي انقلاب فرهنگي مهمترين اولويتهاي كاري اين نهاد يا به عبارت بهتر «قرارگاه فرهنگي» را بيان كردند. «استفاده كامل و كارآمد و همافزا از همهفرصتها و ظرفيتها»، «مهار تهديدها و آسيبها با نگاه حكيمانه و معقول» و «مواجهه هوشمندانه با معارضههاي مهاجمان و ستيزهگران» از مفادي بود كه معظم له به عنوان تكاليف اصلي پيش روي اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار دادند.
با اين حال و به زعم نگارنده، يك روح كلي در اين حكم جاري و ساري است كه بخشي از آن به عنوان يكي از اولويتها نيز مصرح گشته است. در قسمتي از اين حكم آمده است« با توجه به جبهه بندي جدي ميان هواداران فرهنگ انقلابي و اسلامي و معارضان عنود با انگيزه آن، شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد با برخورد فعال و مبتكرانه با اين جبهه بندي آشكار فرهنگي، دلبستگان فرهنگ ديني و انقلابي را در داخل و خارج كشور دلگرم و اميدوار و مطمئن و معارضان را نگران و نااميد كند.»
در توضيح اين بند بايد گفت يك واقعيت در باب انقلاب اسلامي ايران وجود دارد و آن اينكه اين تغيير بزرگ سياسي، اجتماعي و فرهنگي در ايران كه در سال 57 روي داد تقريبا در تمام حوزههاي مربوط چه در داخل و چه در فضاي منطقهاي و جهاني تأثيرگذار شده است.
انديشه انقلاب اسلامي كه به نوعي بازتعريف اسلام ناب در عصر معاصر و براي بشر نوين است تنها در قلمرو جغرافيايي ايران محصور و مقيد نمانده و تاثيرات مختلف و قابل احصايي بر تمامي ساحتها در عرصههاي منطقهاي و جهاني پديد آورده است.
با اين حال آن مميزه و بارزهاي كه به نوعي جهان غرب را نيز حساس كرده است سبك نويني از «زيست فرهنگي» است كه به عنوان يك انديشه نو و جذاب در سطح جهاني در حال نفوذ و رسوخ است. البته پرواضح است كه دأب ما بر اين نيست كه اين رويكرد فرهنگي هم اكنون در قاطبه جهان مورد پذيرش يا حتي الگوگيري است بلكه اين واقعيت مورد اشاره است كه انقلاب اسلامي توانسته حرف نويني در فرهنگي عرضه كند كه فرهنگ مسلط و چيره غرب در قبال آن احساس خطر كرده است.
ايدهاي كه انقلاب اسلامي در حوزه فرهنگ معرفي كرده حرف تازهاي است كه تقريبا اساس بنيانهاي نظري، فلسفي و به تبع آن فرهنگ غرب را زير سؤال برده است. انقلاب اسلامي با تعريف تازهاي از مفهوم «انسان ديني» به مقابله با «اومانيسم» ميپردازد و با تأكيد بر «عقلانيت ديني» راسيوناليسم فردگراي غرب را زير سؤال ميبرد. به تعبير دقيق و جامع انقلاب اسلامي سبك نويني از يك زندگي تازه را براي انسان قرن 21 به ارمغان آورده كه براي اين انسان خسته از مضرات زندگي غربي جذاب و بديع و البته گيراست. معتقديم شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز يك قرارگاه فرهنگي براي دفاع از اين هويت تازه و بسيج تمام امكانات براي بسط و توسعه جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي است. بايد پذيرفت كه انقلاب و حرف تازه آن چه در داخل و چه در خارج هواداران، مخالفان و معانداني دارد و امروز شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان يك مركز فراقوهاي و داراي ثبات رويه در تصميمگيري ميبايست تمام هم و غم خود را در دفاع از اين مدل فرهنگي تازه قرار دهد. ضمن آنكه نگارنده معتقد است بخش مهمي از ظرفيتها و نكات مثبت الگوي فرهنگي اسلامي را ميتوان از طريق نقد الگوهاي فرهنگي غربي عيان و برجسته كرد.
امروز فرهنگ غرب پيوستي بر سرمايهداري حامي منافع مراكز قدرت و صاحبان زر و زور است. الگوهاي فرهنگي غرب منجر به فقدان اخلاق، رنگ باختن ارزشهاي انساني، فساد، اضطراب و دهها عارضه ديگر براي انسان مدرن شده و همين ضعفها فرصت خوبي است براي آنكه انقلاب اسلامي نسخه فرهنگي خود را براي رفع اين آسيبها ارائه كند. البته پرواضح است كه دستيابي به چنين سطحي از تاثيرگذاري و الگوسازي نيازمند تحقق حداقلهاي معيارهاي جامعه ديني در داخل كشور است و خوشبختانه امروز ظرفيتهاي بيشماري براي پيادهسازي و اشاعه مدل فرهنگي انقلاب اسلامي وجود دارد. سينما و تلويزيون، هنرهاي نمايشي، موسيقي، بازيهاي رايانهاي و ساخت اسباببازي از جمله بخشهايي است كه پس از انقلاب اسلامي به سطح مطلوب و حتي مطابق با نرماستانداردهاي جهاني رسيده و ظرفيت خوبي براي فرهنگ اسلامي فراهم آورده است.
با اين حال آنچه كه در مديريت فرهنگي ما بايد بدان توجه ويژه و خاص شود تأكيد بر تفاوتها و تمايزات فرهنگ انقلابي اسلامي با فرهنگ غالب جهان غرب است. متأسفانه برخي در داخل از روي جهل يا عمد سعي دارند بنمايه فرهنگ اسلامي را تضعيف كنند كه اين يك خطاي راهبردي محسوب ميشود. نقطه قوت ما بازآرايي مداوم جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي است و اميد داريم در دوره جديد فعاليت شوراي عالي انقلاب فرهنگي توجه به اين اصل به عنوان يك راهبرد شاخص و بنيادين مورد توجه قرار گيرد.