در سالگرد اشغال لانهجاسوسي امريكا هستيم، اتفاقي مهم در تاريخ انقلاب اسلامي كه امام خميني(ره) از آن با عنوان «انقلاب دوم» ياد كردهاند، اتفاقي كه هر ساله به مناسبت فرارسيدن سالروزش مراسم باشكوهي در سراسر كشورمان برگزار ميشود. اما اين اتفاق مهم تا سال گذشته هيچ بازخوردي در فضاي هنري كشورمان نداشت. تا اينكه خبر ساخت جديدترين فيلم سينمايي ضد ايراني به نام «آرگو» منتشر شد. آرگو فيلمي بود كه باعث شد ما به فكر ساخت فيلمهايي درباره انقلاب دوم بيفتيم؛ فيلمهايي كه به رغم هياهوهاي بسيار هنوز ساخته نشدهاند.
اسكار 2013 تقديم به فيلم ضد ايراني
بن افلك بازيگر و كارگردان امريكايي، فيلمي با عنوان اوليه «فرار از تهران» كليد ميزند؛ فيلمي كه تهيهكنندگي آن بر عهده جرج كلوني بازيگر مشهور هاليوودي است. اين فيلم بعدها به «آرگو»(سفينه) تغيير نام داد. اين فيلم، داستان فرار شش امريكايي را در جريان تسخير لانهجاسوسي بيان ميكند؛ عملياتي كه به رهبري «توني مندز» مأمور سيا انجام ميشود. خبر توليد آرگو به سرعت در ايران پخش شد و اولين بازخوردها را به همراه داشت. در داخل كشور اينكه امريكا ميخواهد فيلمي درباره تسخير لانه جاسوسي بسازد، علامت سؤالهاي زيادي را به همراه داشت؛ اينكه روايت امريكايي از تسخير لانهجاسوسي چه خواهد بود و امريكاييها تا چه حد به تاريخ وفادار خواهند ماند. با انتشار فيلم آرگو مشخص شد اين فيلم بر خلاف تمام تصورات، يك اثر متوسط است كه به سينماي تجاري امريكا وفادار است و تلاش ميكند از مأموران امريكايي يك ابرمرد بسازد، چيزي كه جامعه امريكا عاشق ديدن آن است.
پخش آرگو و نمايش صحنههاي مربوط به آزادي گروگانها علاوه بر ما باعث رنجش دو تن از متحدان ايالات متحده امريكا شد.
دولتهاي بريتانيا و كانادا به صورت جداگانه به ساخت فيلم آرگو اعتراض داشتند. دولت كانادا از اينكه نقش مؤثر سفارتخانه اين كشور و كن تيلور سفير وقت شان در تهران را براي فراري دادن امريكاييها ناديده گرفته شده است، به شدت از دولت امريكا و شخص بن افلك دلخور شدند. اما اين دلخوريها و اعتراضات باعث نشد سينماي امريكا از فرصت به دست آمده استفاده نكند. در كمال تعجب آرگو توانست جوايز متعددي از جمله گلدن گلوب را به دست آورد و در يك قدمي اسكار قرار بگيرد. ايران به عنوان كشوري كه سال گذشته اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي زبان را به دست آورده بود، در اسكار 2013 به نشانه اعتراض به ساخت فيلم موهني درباره پيامبر(ص)، شركت نكرد. اين مسئله بيشتر از قبل اسكار سال گذشته را داراي حساسيت كرد. در شب اعلام جوايز آرگو توانست سه اسكار از جمله اسكار بهترين فيلم را كه مهمترين جايزه اسكار است، به دست آورد تا زنجيره حمايت هاليوود از فيلمي ضد ايراني و غيرواقعي كامل شود. جايزه اسكار توسط همسر باراك اوباما اهدا شد و «توني مندز» مأمور بازنشسته سيا نيز به عنوان يك قهرمان ملي! مورد تشويق قرار گرفت تا پرونده سياسيترين اسكار تاريخ تكميل شود.
شكايت از آرگو
همزمان با بال و پر دادن هاليوود به آرگو، در داخل كشور انتقاداتي از اينكه چرا ما تاكنون به اين واقعه مهم تاريخ انقلاب بيتفاوت بودهايم، بالا گرفت و صحبت از ساخت اثري فاخر در پاسخ به آرگو به ميان آمد. نهضتي در داخل كشور به راه افتاده بود كه همه فكرش پاسخ گفتن به آرگو بود. هر روز خبرهاي مربوط به مصاحبههاي مديران سينمايي، كارگردانان و حتي بازيگران از لزوم پاسخ گفتن به آرگو تيتر خبري رسانهها ميشد، اما اين موج هيجاني به سرعت فروكش كرد. استدلالي كه بعداً آمد اين بود كه آرگو اصلاً فيلم قابل اعتنايي نيست كه ما برايش پاسخي بسازيم ! هر چند باز هم خبرهايي از ساخت فيلم درباره واقعه تسخير لانهجاسوسي شنيده ميشد، اما تنها قدم عملي در پاسخ به آرگو، در چند هزار كيلومتر آن طرفتر و در كانادا، شكل گرفت. دولت كانادا كه از اقدام همپيمانان قديمياش در انكار همكاري اطلاعاتي و عملياتي كاناداييها در فراري دادن نيروهاي امريكايي خشمگين بود، مستند « شاهد عيني» را ساخت و روايت كن تيلور را از ماجراي 13 آبان و فرار امريكاييها به تصوير كشيد. اما در داخل كشور جريان ديگري اتفاق افتاد و آن طرح شكايت از آرگو بود. ايزابل كوتان پير، وكيل فرانسوي كه دفاع از چهرههاي مشهوري چون كارلوس و روژه گارودي را برعهده داشته است، به ايران آمد و در يك نشست خبري به تشريح شكايت ايران از آرگو و هاليوود به دليل ساخت فيلمهاي ضد ايراني پرداخت. قرار بر اين بود كه خانم وكيل در فرانسه اقامه دعوا كند. خبر شكايت ايران از هاليوود و اطمينان خاطر وكيل فرانسوي از پيروزي در دعواي حقوقي باعث شد تا بعد از مدتي ركود، باز هم آرگو بر سر زبانها بيفتد. كوتان پير از پيدا كردن شاهدي كه حاضر است در دادگاه شهادت دهد كه آرگو به سفارش سيا ساخته شده است، خبر داد، اما تغييرات سياسي در كشور باعث شد تا مديريت فرهنگي نيز تغيير كند. با روي كار آمدن دولت جديد، رئيس سازمان سينمايي در نخستين روزهاي فعاليت خود به شدت از به خدمت گرفتن خانم كوتان پير انتقاد كرد و از سوابق آشنايي خود با وي در زمان فعاليتش در فرانسه گفت. ايوبي در جلسه بازگشايي خانه سينما از قطع همكاري با وكيل فرانسوي خبر داد. بعد آن نيز علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، تير خلاص را بر پرونده شكايت از آرگو زد و در مصاحبهاي گفت: اين ماجرا ارزش پيگيري ندارد.
آرگوهايي كه هنوز نساختهايم
با آنكه قرار بود ابتدا در سينما جواب آرگو را بدهيم اما بعد كه هياهوها خوابيد همه چيز فراموش شد، جاي اين سؤال باقي ماند كه چرا ما براي تاريخ معاصر خود فيلمي قابل دفاع نميسازيم! در اين بين سوژههاي زيادي مطرح شدند، از وقايع ابتداي انقلاب گرفته تا زندگي سرداران شهيد. اما تنها چيزي كه ساخته شد، فيلم «چ» بود. «چ» يا همان «چمران» پروژه فاخري است كه قرار است دو روز از زندگي شهيد چمران را به تصوير بكشد، ولي جاذبه ساخت فيلم درباره واقعه مهمي چون تسخير لانه جاسوسي امريكا هنوز در ذهن چند كارگردان وجود دارد. حدود يك ماه پيش، سيدجمال ساداتيان از ساخت پروژه فاخري درباره تسخير لانه جاسوسي بر اساس خاطرات ابراهيم اصغرزاده از جمله دانشجويان حاضر در جريان تسخير لانه جاسوسي خبر داد. ساداتيان گفت: هم اكنون يك تيم تحقيقاتي براي نوشتن فيلمنامه كار خود را آغاز كرده است. البته ممكن است كه نگارش فيلمنامه نزديك به يك سال به طول انجامد. اما بايد در نظر بگيريم كه با توجه به حساسيت اين موضوع، ارگانها و سازمانهاي دولتي از بودجه فرهنگي خود براي حمايت از چنين فيلمي استفاده كنند، با چنين رويكردي ميتوان به سراغ يك پروژه فاخر رفت.
از سوي ديگر ايرج تقيپور ديگر تهيهكنندهاي بود كه خبر از ساخت پروژهاي بر اساس ماجراي لانه جاسوسي داد. تقيپور گفت: طرحي را آماده كردهام براي ساخت فيلمي سينمايي با موضوع تسخير لانه جاسوسي. حدوداً 20 سالي ميشود كه درباره ساخت فيلم با اين مضمون بحثهايي ميشود اما به طور جدي ما پنج، شش ماه است كه پروژه را در دستور كار قرار دادهايم. احتمالاً كارگرداني كار را كمال تبريزي برعهده خواهد داشت كه هم خودش در جريان تسخير حضور داشته و هم فيلمساز خوبي است. جالب اينجاست كه هر دو تهيهكننده بر اين موضوع پافشاري دارند كه فيلمهايشان پاسخ به آرگو نيست و تنها به روايت واقعه 13 آبان سال 58 ميپردازند. تاكنون همه داشتههاي سينماي ايران از واقعه تسخير سفارت امريكا همين دو خبر است كه آينده آنها هم چندان قابل اعتماد نيست. در روز دانشآموز اين سؤال مطرح است كه بعد از 34سال سينمايي كه حتي زير بمباران عراق از توليد فيلم دست نميكشد و براي هر موضعي حتي تابوهاي اجتماعي فيلم ساخته است، چرا نبايد يك فيلم قابل ارائه براي يكي از چند واقعه مهم تاريخ انقلاب داشته باشد؟