انگار قرار نيست جماعتي در داخل قضاوتها و تحليلهاي خود را از تحولات دروني و بيروني كه نظام و مردم با آن دسته و پنجه نرم ميكنند، براساس اصل «واقع بيني» استوار كرده و محاسبات خود را بر پايه مفاهيمي عقلاني و منطقي نمايان كنند.
سياه و سفيد ديدن مباحث مختلف، يا اتخاذ «خوشبيني مفرط» و «بدبيني مطلق» در مواجهه با دگرگونيهاي عرصه سياست داخلي و خارجي يكي از محورهاي ثابت رفتاري وابستگان به اين جرگه است، به گونهاي كه ميتوان با يك بررسي ساده از تناقضات گفتاري- رفتاري بيشمار در طول سالهاي پس از انقلاب اين دسته سياسي پرده برداشت.
«برخورد دوگانه و متناقض» و البته نظام مند شخصيتهاي برجسته اين طيف در مواردي نظير، «چشمانداز انقلاب و نظام » شكل مشهودتري به خود ميگيرد، به گونهاي كه تا مادامي كه همفكرانشان در رأس قوه مجريه و مقننه بوده آينده و افق انقلاب و زندگي مردم را با - رويكردي خوشبينانه - بسيار مثبت و رو به توسعه تبليغ كرده و برعكس زماني كه به واسطه عملكرد ضعيفشان با رويگرداني مردم مواجه شده، آينده تيره و تاريكي را براي انقلاب و مردمان جامعه با شگردهاي خاص تبليغي- رسانهاي به اذهان عمومي تحميل ميكردند. هرچند كه در بينابين «خوشبيني مفرط» و «بدبيني مطلق» هيچ گاه راهبرد اصلي تجديدنظرطلبان كه همان «دكترين استحاله و فروپاشي از درون»است مورد غفلت و فراموشي قرار نگرفته است.
دوگانه تجديدنظرطلبان در مواجهه با نظام سلطه نمونه ديگر از برخورد دوگانه هواخواهان ليبراليسم در داخل، به موضوع پرچالش و لبريز از تنش«مواجهه با نظام سلطه» و به صورت اخص بحث «مذاكره با امريكا» بر ميگردد كه با روي كار آمدن دولت روحاني شكل تازهاي به خود گرفته است.
بايد پذيرفت كه اين جماعت از بدو شكلگيري رسمي احزاب متبوعشان در سالهاي گذشته هماره نگاهي منفعلانه توام با خوشبيني افراطي به مسئله مواجهه، مقابله و مذاكره با غرب و در رأس آن امريكا داشته و در هفتههاي اخير - بدون اغراق- بيشترين اظهارات شخصيتهاي وابسته به اين جريان در كنار رسانههاي زنجيرهايشان حول محور«مذاكره با امريكا با چاشني عدول از حقوق ابتدايي و اساسي ملت» رقم خورده است. به عنوان نمونه در طول هفتههاي اخير، اعترافات دوپهلوي برخي ديپلماتهاي غربي درباره حقوق هستهاي ملت را به شدت برجسته يا سخنان خالي از صداقت و عمل نمايندگان نظام سلطه درمورد لغو تحريمها را با آب و تاب فراوان درسطح رسانههايشان جهيده كرده، اما برعكس مواضع خصمانه و قلدرمابانه سياسيون غربي را عليه مردم سانسور يا بسيار كمرنگ و كم رمق پوشش خبري ميدهند.
سكوت خوشبينهاي تجديدنظرطلب در مقابل توهين شرمن اتفاق يا سناريو
نمونه بارز اين قضيه برخورد دوگانه با مواضع وندي شرمن مذاكرهكننده ارشد تيم امريكايي در نشست ايران با 1+5 در ژنو است كه بخشي از خط ديكته شده اتاق فكر تجديدنظرطلبان به رسانههايشان را آشكار ميكند. درحالي ارگانهاي مطبوعاتي تجديدنظرطلب هماهنگ با شخصيتهاي شهيرخود مذاكرات ژنو را بسيار مثبت و اميدواركننده ارزيابي ميكردند كه خانم شرمن بلافاصله پس از مذاكرات آب پاكي را روي دست جماعت خوش بين داخل ميريزد و اعلام ميكند: «حوزههاي اختلافي بسيار زيادي باقي مانده كه بايد بحث شود. هنوز درباره هيچ چيزي توافق نشده است. هنوز هيچ گامي برداشته نشده است كه سبب برداشته شدن تحريمها به صورت ملموس شود... تا ايران گامي برندارد تحريمها تعديل نميشود.» اقدام غير حرفهاي و انحصاري روزنامههاي زنجيرهاي در حذف و سانسور اينگونه سخنان خصمانه مقامات غربي روز سهشنبه شكل واضح تري به خود گرفت؛ آنجايي كه وندي شرمن در اظهاراتي بيادبانه و شرم آور بيان ميكند: «فريب و نيرنگ بخشي از DNA ايرانيان است». و در ادامه ميگويد: ما به دنبال حذف تحريمهاي وسيع عليه ايران نخواهيم بود و تنها به ايران فرصت ميدهيم براي از بين بردن نگرانيهاي ما، مدتي «استراحت» كند.
نه تنها رسانههاي هواخواهان ليبرالسيم در داخل، به سخنان توهينآميز مذاكرهكننده ارشد تيم امريكايي در مذاكرات هستهاي و اكنشي درخور توجه آن هم در قالب نوشتن يادداشت و مقاله نشان ندادند، بلكه حاضر نشدند حتي اصل خبر را هم در صفحات خود جهت تنوير افكارعمومي و حداقل رعايت حق ابتدايي مردم، پوشش خبري دهند.
به راستي عمل به شعارهاي نظير «مردم سالاري»، «دفاع از حقوق شهروندي» و «دانستن حق مردم است» را كه بارها از سوي تئوريسينهاي تجديدنظرطلب فرياد زده شد دركجا بايد برايش مصداق عيني و عملي پيدا كرد؟ سؤال است كه اين سكوت مطلق همراه با خوش بيني مفرط، رفرميسم داخلي در مقابل توهينها و هجمههاي وابستگان به نظام سلطه در طول تاريخ انقلاب از سادهلوحي ناشي ميشود يا ازسر دلدادگي به غرب است يا علتهاي ديگري ميتوان براي آن برشمرد؟
دشمن شناسي ضعيف يا دلدادگي به فرهنگ غربي
خوش بيني مفرطي كه امروز گريبانگير اردوگاه تجديدنظرطلب شده را بايد در نوع نگرش آنها به غرب جستوجو كرد. آنجايي كه غالب نظريهپردازان و متفكرين اين گروه سياسي، غرب را خانه آمال خود دانسته، «رابطه منفعلانه» با سلطه گران را گزينه لاينفك توسعه كشور پنداشته و البته هدف خود را با راهبرد نظام سلطه كه همان«براندازي نظام» است يكي دانستهاند.
اين را هم بايد اضافه كرد كه بازخواني عملكرد فعالان منسوب به اين جرگه در طول سالهاي پس از انقلاب نشان ميدهد كه نه تنها آنها دشمنشناسي مناسبي از تحركات پرحجم دشمنبيروني نداشته بلكه هدف غايي و نهايي خود را آنچنان كه در سالهاي 78و88 آشكارا هويدا شد استحاله و براندازي نظام قرار دادهاند. البته رويكرد دوگانه و متناقض درحالي در پيشاني تمام تحركات سياسي وابستگان به اين طيف خودنمايي ميكند كه در عالم سياست، درمقام دفاع از خود ملت بايد بر اساس «اصل واقع نگري» و «حقيقت سنجي» عمل كرد تا هم در دام دسيسههاي نظريهپردازان نظام سلطه گرفتار نشد و هم از حقوق جامعه خودي به خوبي دفاع و حمايت كرد، موضوعي كه در سبقه اجرايي- سياسي تجديدنظرطلبان به شدت كمياب و گاه ناياب است. هرچند كه اين جماعت بارها لاف گزاف «رهروان حضرت امام» و «مدافعان حقوق ملت» از خود نمايش دادهاند.
واكنش سياسيون به اظهارات گستاخانه شرمن
در حالي سكوت مطلق و مرگباري در فضاي رسانهاي اين جريان نسبت به سخنان هتاكانه شرمن حكمفرماست كه بسياري از سياسيون داخلي به اين موضوع واكنش نشان دادهاند، از جمله جوكار عضو كميسيون امنيت ملي مجلس كه اظهار ميكند: سلطهگري و خشونت در خون امريكاييها است و آنها بارها آن را ثابت كردند و به ساير كشورهاي دنيا حمله كردند، از اين رو توهين به ملت ايران به هيچ عنوان جايگاهي از سوي آنان نداشته و بيشتر از عقده خودكمبيني آنها در برابر ملت ايران ناشي ميشود. يا محمد دهقان، عضو هيئت رئيسه مجلس هم عنوان ميكند: امريكاييها از يك موضع بالا و خودبرتربين با ما برخورد ميكنند و اين نوع مواضعي كه ما در داخل كشور ميبينيم به يك آدم بيشخصيت مانند خانم شرمن اجازه ميدهد كه بيايد و مردم ايران را فريبكار بداند. اين امريكاييها بودند كه همواره اهل فريب بوده و هيچگاه به تعهداتشان عمل نكردهاند.
نقوي حسيني، سخنگوي كميسيون امنيت هم اينگونه واكنش نشان ميدهد: اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس اظهارات ضدايراني «وندي شرمن» معاون وزارت خارجه امريكا و عضو ارشد مذاكرهكننده امريكايي در گروه 1+5 را محكوم كردند و اعلام شد كه اين اظهارات موجب افزايش بياعتمادي مردم ايران به سياستهاي امريكا ميشود، از اينرو مجلس منتظر عذرخواهي مقامات امريكايي است.
دستگاه سياست خارجه بايد پاسخي قاطع و محكم بدهد
همانگونه كه اشاره شد از طيف مدعي حقوق مردم كه در حركتهاي همسو با غرب براي پيادهسازي سناريوهاي براندازانه نظام اسلامي زبانزد است، انتظاري بيش از اين نيست كه از سخنان تند و هتاكانه سومين مقام سياست خارجه امريكا با حربه سانسور و سكوت عبور كنند، اما از وزارت امور خارجه به عنوان مدافع ملت و تريبون رسمي مردم در عرصه بينالملل انتظار ميرود كه پاسخي مناسب، قاطع و محكم به اظهارات بيشرمانه شرمن بدهد تا هم براي جامعه باورپذير شود كه نمايندگانش از حقوق ابتدايي و اساسيشان چشمپوشي نميكنند و هم بپذيرند كه افراد انتخاب شده از سوي اين وزارتخانه در مذاكرات با 1+5 در مقابل زيادهخواهيها و اقدامات نابجاي وابستگان به نظام سلطه استوار و محكم ايستادهاند و حقوق حقه ملت را فراموش نميكنند.